خاطرات سوتی‌ها

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع tamanna
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : سوتی‌ها

زنگ پرورشی،
یکی از بچه ها:
خانم یه مدت قبل روزنامه نوشته بود که یکی به اسم ابوطالب یزدی رو تو مکه کشتن.
معلممون:حالا این اقای ابوطالب یزدی اهل کدوم کشور بوده؟

معلم ادبیات:
.......مگه اونم دوس نداشت بره کافی نت با فلانی ابمیوه ای چیزی بخوره؟.....

(کافی نت=کافی شاپ!!)
 
پاسخ : سوتی‌ها

( مال نیم ساعت پیشه این سوتی )

معلم ادبیات در حال معنی کردن بیت دست در کش کرد با آتش به هم خویشتن گم کرد با او خوش به هم
ما در حال نوشتن، کلاس نسبتا آروم

معلم: پروانه دستش را در آغوش شمع کرد

من داشتم همینجوری صحنه های شعر رو مجسم میکردم واسه خودم که قبلش پروانه ها جمع شدن و شمع هم هست و اینا اینو که گفت اصلا موندم یه لحظه که من الان چه سکانسی رو باید تجسم کنم دقیقا؟! ;D

یه نفر: پروانه دستشو کجا کرد؟!

معلم: :-[ #-o

همه : :))

;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

معاون سر صف گفت 5 دقیقه لبارو رو هم بزارین تا حرف ما تموم شه بعدش هرکاری خواستین بکنین ;))
 
پاسخ : سوتی‌ها

دیروز یکی داشت به مامانش زنگ می زد توی مدرسه ، من هم کنارش وایساده بودم و ادای این رو در می اوردم که دارم بهش فحش می دم ، 30 ثانیه کنارش داشتم اینطوری می کردم ، یهو اعصابش خورد شد و همونطوری که گوشیه رو گوشش بود گفت : ک* .... کثافت ...
مامانش : چی ؟؟
جاتون خالی تا ربع ساعت داشتم بهش می خندیدم =)) :))

دیروز ، معلم زیست : شرخ رگ سشی (سرخ رگ ششی )

معلم فیزیک امروز : بچه ها یکم گوش بمونید ......
 
پاسخ : سوتی‌ها

چن وخ پیش یکی از بچه ها می خواست بگه مگه کوری ، از طرفی همزمان میخواست بگه کی (فلان کارو کرده) !

بعد یهو این دوتا رو با هم قاطی کرد و بلند داد زد :_____ :-" :-"

...(ادامه بر عهده ی شما!! ;D ;D)

. :)) یَنی داشتیم اَ خنده می مردیم !
 
پاسخ : سوتی‌ها

2 سال پیش بحث سر بار و الکتریسیته بود. معلممون( آقای..) به هر جا دست می زد برق می گرفتش. اون یکی معلممون از دستش در می رفت. آخرش برگشت گفت بچه ها من باردار نیستما...! ;Dخودشم به خنده ی ما خندید اما شرط می بندم نفهمیده چی گفته.
 
پاسخ : سوتی‌ها

اومدم راضيرو تو مدرسه بزنم كنار كه به سايه (همين سركاره بالايي) بگم پ.. راضيرو زدم كنار صاف فيس تو فيسه ناظم اين فحشو دادم و چون حول شدم درجا در رفتم نشد بگم باهاش نبودم
 
پاسخ : سوتی‌ها

سر کلاس ديني معلم داشت مي گفت گوشت خوک حرامه که يکي از بچه ها کفت اره آقا تلخم هست.يکي از بچه ها پرسيد مگه تو خوردي؟ معلم مي خواست ماست مالي کنه گفت حتما به زور بهشون دادن که پسره گفت نه آقا خودمون سفارش داديم!
 
پاسخ : سوتی‌ها

امروز خدای سوتی جناب رادافشار فرمودند: اگه 4x=22.5 پس x=90 :))
 
پاسخ : سوتی‌ها

یکی از بَکس خطاب به دبیر شیمی :خــانوم هیدروژن گاز نجیبه ؟!
خــانوم : کی گفته ؟ هیدروژن ؟ هیدروژن نجیبه ؟! هیدروژن یه نا نجیــبیه ....!!!
دبیر فیزیک یکی از صنواتــمون(!): آره ... واحد اندازه گیریش میشه کیــلومتر بر سانتی متر !!!
 
پاسخ : سوتی‌ها

سوتی و بچه های مدرسه استعداد های درخشان در سفر
داخل ماشین، شوفر عصبانی که از آشغال ریختن بچه ها حصابی کلافه شده بود: کره خرا......کاری نکنید عین...کره سگا(سگ ها) بندازمتون بیرون
دوباره: داخل ماشین، شوفر عصبانی که از آشغال ریختن بچه ها حصابی کلافه شده بود: ای گوساله ها من مثل بابا تون می مونم.
دوباره: داخل ماشین، شوفر :چرا کیفتون رو می آرین تو اتوبوس... بچه ها : مگه اشکالی داره... شوفر:آره.. سرپرستاتون گفتن قد قنده
 
پاسخ : سوتی‌ها

هفته پیش یکی از دوستان میخواست درباره ی پیج فی س بو ک یکی حرف بزنه گفت:"با اون فیج پیس بوکش....نه یعنی پیج فی س بوک ش..."!
همون دوست گرامی,یه بار دیگه میخواست بگه "پالتوش مشکیه" گفت "مالتوش پشکیه"!!! :-"
 
پاسخ : سوتی‌ها

من یه مدتی تو دهنم افتاده بود:"کذاب ملعون فاسد!" ;D
خیلی میگفتما!اصلا دست خودم نبود
یه روز معلم زیستمون داشت برگه ها رو می داد،به من گفت:«خیلی خوب دادی،فقط نمی دونم چرا برگه تو و رومینا این قدر شبیه همه! :-?»
منم یهو بی اختیار با صدای بلند گفتم:«کذاب ملعون فاسد!!!!!!!!!!! X-(»
درک می کنین چه حسی داشتم؟ :-ss
نه! ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

دبیر فیزیک داشت مسئله مینوشت،یهو یه نکته ای یادش اومد رفت اونور تخته نکته رو توضیح داد.نکته شو که گفت یکی از بچه ها گفت :«ببخشید آقای فلانی اونجا (اشاره به مسئله) یه چیزی کم ندادین؟»دبیر:«چی؟».دانش آموز:«میگم اونجا یه چیزی کم ندادین؟»دبیر فکر کرد میگه "یه چیزی کم ندارین ؟".گفت:«یعنی خودم چیزی کم دارم یا اینایی که نوشتم؟ 8-|»دانش آموز:« ~X(نه میگم اطلاعات مسئله کم نیست؟ :-ss»
ما هم همه عین بز داشتیم میخندیدیم.انگار نه انگار دبیر به خودش فحش داده ;D.خدایی باید یه چیزی میگفتیم.حداقل باید مثلا میگفتیم"اختیار دارین"و از این حرفا.ولی چیزی نگفتیم و فقط خندیدیم ;D.
 
پاسخ : سوتی‌ها

فکر کنم همه مون برامون پیش اومده بچگیامون،اون اولا که هنوز تو خوندن حرفه ای نشده بوده ایم(!)،یه چیزی رو اشتباه بخونیم.
من به نظرم این اشتباها خیلی بامزه ان :).

مثلا من وقتی دوم یا سوم ابتدایی بودم گچ پرستو رو میخوندم گچِ presto :)).همیشه هم فکر میکردم صاحب کارخونه ش خیلی آدم باکلاسی بوده که همچین اسم باکلاسی واسه گچ هاش گذاشته :)).اصلابه ذهنم نمیرسید این ممکنه parastoo باشه.آخرش نمیدونم چی شد که فهمیدم اشتباه میکردم :).

شما چه چیزایی رو اشتباه میخوندین؟
 
پاسخ : سوتی‌ها

عنوان يکي از فصل هاي فيزيک سال اول بود:دوغ گازدار,گاز دوغ دار منم خوندم دوغ گازدار,gooz دوغ دار
 
پاسخ : سوتی‌ها

ما پرده های کلاس رو کندیم ...
معاون عصبانی اومد تو ...
گفت : کی پرده رو خراب کرده ...؟ خودتون می زنیدشا ...! حالا ببین اینجا کی می تونه خوب پرده بزنه ...؟
یکی از بچه ها هم حواسش نبود گفت : آقا ..... استاد پرده زنیه ...!
ببخشید اگه مورد داشت ... ;D
 
پاسخ : سوتی‌ها

فکر نکنم نیازی به تاپیک جدا باشه، تو همون سوتی ها میتونین بنویسید! ;)
 
پاسخ : سوتی‌ها

یه بنده خدایی اومده بود نمایشگاه ما بازدید
یه متن داشتیم یه تیکش نوشته بود "خال سیاه رنگی" ----> (khale siah rangi)
م3 اینکه این پسره خوندش "خال سیاه ِ رنگی" -------------> (khale siah e rangi)

کلی فکر کرد ....بعد از چند دقیقه گفت :مگه میشه "خال" هم سیاه باشه هم رنگی؟ :))
 
Back
بالا