پاسخ : سوتیها
داستان سوتی ما از جایی شروع میشه که:
درروزگاری نه چندان دور(همین 2سال پیش)دختری بود(دخترخاله ی بنده) به اسم مرجان که می خواست بره ولگردی
کلی قروفر کرده داشت ارایش میکرد هنگامی که داشت چشمهایش را همی میکشید دختری بسیارزیبا (خودم)
به اوزنگ زدمرجان که یک چشمش راهمی بیشتر نکشیده بود به تلفن جواب داد بعداز ساعت ها گفت وشنود مرجان
به سمت ولگردی همی رفت (بدون هیچ مرکبی) درراه همه به اونگاه میکردندی
![Smug :> :>](/forum/styles/yahmas/smiles/smug.gif)
اوپیش خود فکرکرد که شاید
اوامروززیباترشده
![Thinking :-? :-?](/forum/styles/yahmas/smiles/thinking.gif)
وبی توجه 3ساعت ولگردی کردی هنگامی که به خانه برگشت داشت شعر چه خوشگل شدی امشب
را همی میخواند ناگهان دراینه خودرادید وسکته ی خفیفی زد
![At Wits End ~X( ~X(](/forum/styles/yahmas/smiles/at_wits_end.gif)
من را که فرداشب خانیشان بودم به قصد کشت دنبال کرده
ولی موفق به شکست این جانب نشدبنابراین من تایک ماه ازاو دری میکردم درهزار لانه ی موش
پی نوشت:کشیدن چشم درلغت نامه ی کدخدا به معنی ارایش چشم به صورت هفن ومینیاتوری میباشد
که کاربرد فراوانی درموتون کهن افغانی به معنی ارایش چشم به صورت پررنگ وضایع میباشد
وماده ی اصلی ان خط چشم تابلو است وهدف ازان جلب توجه درحدلالیگا
![Day Dreaming 8-^ 8-^](/forum/styles/yahmas/smiles/day_dreaming.gif)