پاسخ : تقلب
آخی تاپیک خوابیده
بیدار شو بیدار شو
+
امتحان ادبیات :
3 تا کاغذ چسبونه بودم به کیفم ، 2تا کاغذ رو میز ، .کلی هم تقلب رو میز بود
بعد بغل دستی هم کلی تقلب دیگه نوشته بود و ما آماده بودیم
سوال اول تا سوال 6رُ بلد نبودم ! یهو سوال 6 رُ خوندم کلی شاد و اینا که من این سوال رُ تو یکی از این کاغذام دارم
این ور رُ بگرد نیس ، اونور رُ بگرد نیس ! بعد از کلی ضایه بازی جواب رُ پیدا کردم و عین خر شروع کردم به نوشتن
بعد رسیدم به سوال 9 یادم اومد که این جز درسایی بود که بغل دستیم رو کاغذ داره
بعد اون داشت مینوشت بعد من گفتم من مهم ترَم
کاغذه رُ گرفتم یهو کاغذ نصف شد #-o
بعد من به صورت خیلی ضایه برگشتم از رو برگه پشت سری بنویسم دیدم خطِش خیلی نابودِ
بعد گفتم جوابِشو بخون
اون میخوند من مینوشتم بعد یه جا نفَمیدم بلند گفتم چی ؟
""" بعدهمه خندیدن ، بعد معلمه گف راحت باش
بعد معلمه داشت نگا میکرد میکردم منم سوت زنان داشتم ادامه میدادم به صورتی که مثلا دارم فکر میکنم
بعد یه سوال بود جوابش طولانی بود
من گفتم یکی اینو به من بگه بعد یکی از بچه ها از اون ور کلاس داد میزد اســب اســــب
هی من میگفتم این جوابش میشه اسب؟
اسب؟ ادبیات؟ :حیران
خلاصه کلی تقلب کردیم الان زیاد میشه بگم
×تاریخ
پــِـســـپــِـس (الان مثن اعلام کردم هوی من تقلب میخوام
) من هیچی بلد نیسم
الن برگه آ رُ میگیره
بیا برام بنویس
برگه آمونو عوض کردیم
معلم هم داشت نگا میکرد