پاسخ : تقلب
من سال پنجم ابتدائی میرفتم آزمونای مبتکران .
بعد یه دوستی داشتم کیمیا ، کلا مثل خودم شر بود ! یه روز باهم رسیدیم سر جلسه ، دیدیم یه دختری ( که بعدا با هم قبول شدیم تیزهوشان هم کلاس شدیم همینو براش تعریف کردم !! ) بود که مامانش صد برابر پروانه دورش میگشت !
کیمیا : ببین این دختری که من میبینم با مامانش میاد آزمون میده و اینهمه کیک و ساندیس و اینا ، حتما مخه ! جون من بیا تقلب کنیم ازش !
من : گم شو ! خودم مینویسم تا حالا هم از 3 پایین تر نیومده رتبم . حالا بیام از یه بچه ی لوس تقلب کنم !؟ عمرا ! [-(
کیمیا : باشه . تو نکن من میکنم رتبمم از تو بهتر میشه . سپس => >:p و روشو کرد اونور !
حالا من حس کردم تقلب نکنم به شخصیتم بر میخوره
به کیمیا گفتم باشه بنویسیم از روش !!
حالا مهشید ( دختره ) نگو جوابای درستو تو پاسخ نامه میزنه ، دور یه گزینه ی دیگه دایره میکشه تو دفترچه
ما هم که سمت دفترچه بودیم خب !!
آغا چشمتون روز بد نبینه ، رتبم اون سری شد 13 و اولین و آخرین باری بود که در دوران شیرین آزمون دهی تقلب کردم !!
( کیمیا هم حسابی کتک خورد >:p
)