Gambl3r
کاربر فعال
- ارسالها
- 32
- امتیاز
- 83
- نام مرکز سمپاد
- حلی 1
- شهر
- تهران
- دانشگاه
- امیرکبیر
- رشته دانشگاه
- نرمافزار
پاسخ : بررسی موسيقي كلاسيك
ولی تو نوشته علمی باید هرچه راحت تر مفهوم و منظور رو رسوند.
هدف اولیه تشکیل این نوع سبکها رسوندن مفهوم در کنار یک موسیقی بودش. نه موسیقی در کنار مطلب .
اگر هدف مورد دومی بود حق با شما هستش ولی اولویت با رسوندن منظور به شنونده هستش.
و اما در مورد سادگی و ... : کلا دنیا داره به سمت ساده بودن میره ، ادبیاتی که مردم در جامعه استفاده میکنن ، طریقهی انجام کارهای روزمره و ... .شما میتونید این رو هم حسن بدونید هم عیب . من هم نمیتونم دلیل قانع کنندهای بیارم که حتما حسن هستش یا حتما عیب.
فقط میتونم بگم صرفا با توجه با کاراییای که این سبکها دارن هرکدوم مخصوص نیازه روز جامعه هستش.
و اینکه بعضا برای برخی از کارها - ساختن بعضی از بیتها و ملودیهای آهنگها - چند سال زمان میبره. و یک بیت قابل قبول حداقل روش 6 ماه کار شده ، پس همچین چیز سطحیای هم نیست.
اما در مورد برداشتن وکال آهنگ ، در این مورد من بعضا از بعضی از آهنگها که فقط بیت خالی هستن واقعا لذت میبرم و نظر شخصی من اینه که کارهایی در پاپ و رپ هستن که آدم با شنیدن اونها - بدون کلام - لذت ببره .کم هم نیستند اتفاقا که بگیم اینها استثنا هستند.
در آخر اینکه؛ یک بخشی رو من دوباره تکرار میکنم . اون هم این هستش که بسیار بسیار کارهای چیپ و سطحی در سبکهای پاپ و رپ هست. نمیشه منکر این شد ولی در هر دو بخش کارهای قوی و خیلی قوی هم وجود دارند و در زمان خودشون واقعا تاپ بودند. حتی اگر 80% کارهای تو این زمینهها هم معمولی باشند دلیل نمیشه که اون سبک حتما سطحی و پایین باشه.
یه مثال میزنم ، من میگم موسیقی کلاسیک مثل متنهای ادبی هستش و موسیقی رپ (فقط رپ ، پاپ رو نمیدونم) مثل نوشته علمی یا محاورهای[nb]منظور از نوشته علمی لزوما پروپوزال و ژورنال و اینها نیستش، یک جمله خبری هم میتونه بخشی از یک نوشته علمی باشه.البته مثال دارای اشکالاتی هم هستش ولی من فقط برای گیرایی راحتتر این مثال رو زدم.[/nb] در ادبیات هرچی از زیباییها و عناصر زیبایی استفاده کنیم باعث فاخرتر بودنه.به نقل از نیلوفـر :مفاهیمی که ترانههای رپ و پاپ، به خصوص رپ اغلب [نه همهی موارد] دنبال بیانش هستن، مفاهیمی سطحی[nb]مفاهیم پیش پا افتاده و تکراری[/nb] با لغات سطحی، ادبیات سطحی و حتی در بسیاری موارد [به ویژه در مورد رپ و حتی هیپ-هاپ] خشن و توهینآمیز هست. شما میتونید بگید برای همه قابل فهمه، میتونین بگین طرفدارانش دوستش دارن، امّا این باعث نمیشه مبتذل نباشه؛ و دقّت کنید که دلیل مبتذل بودنش، برمیگرده به عناصر موسیقیاییش، از ملودیها گرفته تا کلمات و این که تولیدشون نیازی به این نداره که شما از تئوری موسیقی یا علم موسیقی چیزی بدونید، نه این که صرفاً قابل فهمه. شما قطعهی دو دقیقهای The Snow is Falling از دِبوسی رو برای هر کسی پخش کنی، در جا میفهمه ملودی داره یک منظرهی برفی رو ترسیم میکنه. آیا این، باعث میشه قطعه مبتذل باشه؟ نه.
این رو هم البته بگم که من شخصاً [فقط نظر خودمه] این رو چیز خوبی نمیدونم که ساده بودن فهم توی همــــــهچیز داره تبدیل به ارزش میشه. یه وقتایی داستان اینجاست که یک چیزی عمق و مفهوم نداره، یه وقتایی داستان اینجاست که عمق و مفهوم داره، امّا باید یک کم درگیر شد و فکر کرد تا بهش رسید. در مورد موسیقی کلاسیک عمق و مفهوم از هر سبک دیگری بیشتره، صرفاً سرضرب نمیشه بهش رسید و یک کم تعمّق میخواد. جای غصّه خوردن داره به نظر من که این داره باعث میشه مردم سمتش نیان.
ولی تو نوشته علمی باید هرچه راحت تر مفهوم و منظور رو رسوند.
هدف اولیه تشکیل این نوع سبکها رسوندن مفهوم در کنار یک موسیقی بودش. نه موسیقی در کنار مطلب .
اگر هدف مورد دومی بود حق با شما هستش ولی اولویت با رسوندن منظور به شنونده هستش.
و اما در مورد سادگی و ... : کلا دنیا داره به سمت ساده بودن میره ، ادبیاتی که مردم در جامعه استفاده میکنن ، طریقهی انجام کارهای روزمره و ... .شما میتونید این رو هم حسن بدونید هم عیب . من هم نمیتونم دلیل قانع کنندهای بیارم که حتما حسن هستش یا حتما عیب.
فقط میتونم بگم صرفا با توجه با کاراییای که این سبکها دارن هرکدوم مخصوص نیازه روز جامعه هستش.
نه نه ، شما منظور من رو اشتباه متوجه شدید. منظور من از جنبش آهنگهایی بود که ضرب های محدودی داشتن و کلی ملودی به تکرار حداکثر سه بخش محدود میشد. مثل : Ardemnd Orchestra - seek myself [nb]البته این ارکستر قدیمی نیست و من فقط به عنوان مثال ازش استفاده میکنم[/nb] بعد از قرن 17/ 18(؟) میلادی آثاری به وجود اومدن که ضربی معمولی - و نه ساده - و نه خیلی گسترده مثل آثار کلاسیک قبل از خودشون . به این خاطر که موسیقی رو فراگیرتر و گیراتر بکنن.خیر، جنبشی صورت نگرفت که قابل فهم کنه، این ژانرهای موسیقی به وجود اومدن و خود به خود به خاطر گسترش نفوذ طبقات متوسط و پایین جامعه، فراگیرتر شدن.
دوتا مورد هستش ، یکی اینکه کارهایی داریم که از سازهای اصیل ایرانی توش استفاده شده و پاپ هم نیست بلکه رپ هستش.من نگفتم داشتن وکال برای این موسیقی ضعفه. مسئله اینجاست که اتفاقاً در علم و هنر موسیقی، این که شما ملودی درست و درمون داشته باشید، مهمترین چیزه. مشکل داشتن وکال نیست، مشکل اینجاست که از روی یک آهنگ رپ اگر وکالش رو بردارید، هیچی باقی نمیمونه. این یک ضعفه و ضعف بسیار بزرگی هم هست.
و اینکه بعضا برای برخی از کارها - ساختن بعضی از بیتها و ملودیهای آهنگها - چند سال زمان میبره. و یک بیت قابل قبول حداقل روش 6 ماه کار شده ، پس همچین چیز سطحیای هم نیست.
اما در مورد برداشتن وکال آهنگ ، در این مورد من بعضا از بعضی از آهنگها که فقط بیت خالی هستن واقعا لذت میبرم و نظر شخصی من اینه که کارهایی در پاپ و رپ هستن که آدم با شنیدن اونها - بدون کلام - لذت ببره .کم هم نیستند اتفاقا که بگیم اینها استثنا هستند.
من منکر شکوه موسیقی کلاسیک نشدم، همون اولش هم تصدیق کردم حرف شما رو. این بخش از حرفتون ربطی نداره به صحبتهامون.لذّت بردن بحث سلیقهست و من نگفتم آدم نمیتونه از موسیقی غیرکلاسیک لذّت ببره. هنر، در درون خودش آزاده و هر سبک موسیقیای که وجود داره، باید آزاد باشه و طرفدارهای خودش رو هم داره؛ امّا در عین حال، ویژگیهای هر سبک مشخّصه. موسیقی کلاسیک، مثل مجسمههای میکل آنژه؛ شما ممکنه هیچ علاقهای به مجسّمهسازی نداشته باشید یا از مجسّمههایی با سبکهای دیگه بیشتر خوشتون بیاد، امّا نمیتونید منکر شکوه و زیبایی کارهای میکل آنژ بشید. چرا؟ چون ارزش و فخر موسیقی کلاسیک از لذّت بردن یا قابل فهم بودن به طور صرف نمیاد؛ دقیقاً از این میاد که یک نفر برای تولید یک اثر کلاسیک باید با تمام وجودش موسیقی رو فهمیده باشه، یاد گرفته باشه، روش تسلّط داشته باشه و تمام عناصرش رو بتونه به کار ببره.
در آخر اینکه؛ یک بخشی رو من دوباره تکرار میکنم . اون هم این هستش که بسیار بسیار کارهای چیپ و سطحی در سبکهای پاپ و رپ هست. نمیشه منکر این شد ولی در هر دو بخش کارهای قوی و خیلی قوی هم وجود دارند و در زمان خودشون واقعا تاپ بودند. حتی اگر 80% کارهای تو این زمینهها هم معمولی باشند دلیل نمیشه که اون سبک حتما سطحی و پایین باشه.