شعر 3 دقیقه ای خلاقانه !

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع Admin2
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : شعر 3 دقیقه ای خلاقانه !

اگر چه مشکل اینجا ز وقت است ....
ولکن شعر نو گفتن نه سخت است ....
ز اشعار سپید و سبز و آبی ....
کجا شعری چو شعر خواجه یابی ....؟
همان خواجه که حافظ نام دارد ....
همه حرف و لغت را رام دارد ....
خلاصه ، گفتمی ، گر چرت بودی ....
و یا چون شعر ایشان پرت بودی ....
اگر نقدی بگفتی شاد گشتم ....
اگر چه واجب الامداد گشتم ....
ولی از اعتراضت رنجه گشتم ....
دچار حالت سرگیجه گشتم ...
اگر چه از سه شد این ده دقیقه ....
ولی بودم تمامش در مضیقه ...
خلاصه گویمت شعری که گویی...
بود شامل به حرف " بازجویی "....
اگر در شعر من سبزی روا بود ....
ولی لبریزِ از صوت و صدا بود ....
;D ;D

"بازجویی" کلمه بعدیه ....

(یعنی چی خب داری پست می زنی یکی دیگه می ده اونقوت مجبوریم مثل این بیت آخر چرت و پرت بگیم دیگه ... :-")
;D ;D
 
پاسخ : شعر 3 دقیقه ای خلاقانه !

هلم دادي و من
با حال خسته تن
براي نشستن
زمين را برگزيدم
و عمق چشمانت پهنايه چشمانم را سوزاند
و همچو ليلي كه عشق را به مجنون خوراند
خدا اشك هايم را به تقديرم چسباند
و من خسته از بازجويي تو اسوده گريستم

كلمه بعدي:گريستن ;;)
2 دقيقه
 
پاسخ : شعر 3 دقیقه ای خلاقانه !

رفتی...

وندانستی گریستن در واپسین لحظات رفتنت

به چه اندازه برایم زیبا بود...

حال ،

تو نیستی و من در انبوه این نبودن ها...

بعدی: سکوت (نمیدونم تکراریه یا ن!) ;;)
 
پاسخ : شعر 3 دقیقه ای خلاقانه !

سكوت كن...
هيچ نگو...
بگذار برايه اخرين لحظات سير نگاهت كنم...
شايد فرصتي ديگر پيش نيايد...
پس فعلا فقط با سكوتت حرف بزن...
صدايت را بگذار برايه ديدار قيامت.
بعدي:قيامت ;D
30 ثانيه
 
پاسخ : شعر 3 دقیقه ای خلاقانه !

یادش بخیر...

"دیدارمان ب قیامت "بود و من هنوز

از آن قیامت نیامده

ترس ها دارم

بعدی: خواب ...(40 ثانیه!)
 
پاسخ : شعر 3 دقیقه ای خلاقانه !

تو مثل خواب در ذهن من جاری هستی
همین خواب که به اون پناه می برم
تو برایم به یک پاکت سیگار می مانی
که من از تو کام میگیرم و خدا را می خرم..


ماه
 
پاسخ : شعر 3 دقیقه ای خلاقانه !

امشب هم مثل هرشب:

نور ماه در حوض،

آهنگ باد در برگ،

انتظاری پوچ در سر...

بعدی: راه ;;)
 
پاسخ : شعر 3 دقیقه ای خلاقانه !

می بینی نبودنت را در میان دستانم ؟ می بینی که دود می شویم ؟
یادت می آید که چه گفتم ؟ که راه را می رویم و با هم دور می شویم ؟
حالا در میان ابر هاییم... آری باد روزی مارا خواهد برد
می خندی و می گویی پیدایم کن ... چشمانمان را می بندیم و کور ،در تاریکی شب نور می شویم ...

-صدا
 
پاسخ : شعر 3 دقیقه ای خلاقانه !

میشنوی..؟

این صدای من است...

اینجا،در میان این ابهام، تنها فریاد میکشم...

بعدی: بودن
 
پاسخ : شعر 3 دقیقه ای خلاقانه !

می گویم : بودن را می شود شنید...
یعنی می شود ابر شد و برای ماه گریه کرد؟
می شود خدا را دید ؟

می شود من از صدایت جان بگیرم ؟
می شود در میان سینه هایت گم شوم و اشک هایم بوی تنت را بگیرند؟
بانو می شود در میان دست هایت بمیرم ؟


می شود خدا بود ؟
می شود شب را دید ؟
می شود در چشم های تو لب های زندگی را بوسید؟

می شود این روز ها بروند و شب شوند ...
می شود این نفس های تلخ هم بروند و سر شوند...

میگویم بانو .. میشود با هم دود شویم ؟
میایی این کام را بگیریم و با هم دور شویم ؟
می شود تا خود بالا بالا ها رفت و با خدا هم خواب شد؟
می شود این سیگار را کشید و بعد در چشمان زیبایت یک خواب شد...؟


شرمنده وسطش رفتم تو حس طولانی شد‌:|

بعدی :‌لب
 
پاسخ : شعر 3 دقیقه ای خلاقانه !

سخت است..

بر این عشق سرودن..

در این هستی

در این خاک

در این سرای غمناک

در این بیگانه مردن

باز

چشم دل بر لبت دوختم..

بعدی:چشم
 
پاسخ : شعر 3 دقیقه ای خلاقانه !

چشم ها را باید شست
جور دیگر باید دید ;D :-"

کوته نظر ;D
 
پاسخ : شعر 3 دقیقه ای خلاقانه !

دوستان یه‌خورده خلّاق‌تر. یه‌خورده. نثر/شعر پارسی چندتا انجمن اون‌ورتره. ممنون. :-"
 
پاسخ : شعر 3 دقیقه ای خلاقانه !

دوباره آمدم با شعر تازه ....
بمالم شعر نو بر خاک پوزه ....
زنم ساز و دهم آواز و آهنگ ...
که دل را گشته شعر واقعی تنگ....
کنم کوته نظر را چشم دل باز ....
که دیگر او نگوید شعر نو باز ...
خلاصه گویمت با لحن ایجاز....
بگو شعری که باشد شامل "راز" ....

(خیلی جاهاش ضرورت شعری بود به خود نگیرید .... ;D ;D)

کلمه بعدی هم تو شعره دیگه "" داره .... ;D :-"
 
پاسخ : شعر 3 دقیقه ای خلاقانه !

راز من در حد یک یا چند نیست
این دل منن که یدونه سنگ نیست
این دل من یک شبی رفت از قفس
این دل زیبای من در رو نبس
رفت و این تن زار و خوار و پست شد
آمد اما این دل من سنگ شد
حال دیگر حال من بهتر شده
آمده دل رفته غم و شب شده

لیلا یعنی شب

کلمات بعدی : سنگ
 
پاسخ : شعر 3 دقیقه ای خلاقانه !

شده موضوع اشعار سه مینه ...
برای شعر امروزم زمینه ....
که رفته کوشش اعضا در اینجا ...
کمی آنورتر از فوق کمینه ...
بگفتم شعر تازه من در اینجا ...
که کار انجمن گردد بهینه ....
که گشته انجمن چون سنگ سختی ....
که بوده سالیانی چون دفینه ...
بگو ای شاعر خوب و توانا ....
یکی شعری ز بد خواهی و " کینه "

گفتم تاپیک دیگه خیلی خاک خورده .... ;D
"" کلمه بعدیه ..
 
پاسخ : شعر 3 دقیقه ای خلاقانه !

نداریم شاعری در این حوالی ....؟
که گشته این مکان متروک و خالی ....؟
دلم از دستتان از کینه خون است ...
که شرحش از سخن گفتن برون است ...
شده بد وضع اینجا تا به حدی ....
که گویم بعد خود من شعر بعدی....
نگیرد وقتتان را از سه مین بیش ...
پس ای شاعر بگو شعری ز "تشویش"

حیفه این تاپیک به خدا ....
کلمه بعدی "تشویش هستش ..."
 
پاسخ : شعر 3 دقیقه ای خلاقانه !

پاهایم در آب, نگاهم به آسمان
و چشم میدوزم به افق های دور
آنجا که خورشید, دریا و آسمان را گره زده است.....
دلهره ی تنهایی و تشویش ثانیه های خالی از تو مرا به مرز جنون رسانده
و من هم چنان به نقطه پایان دنیا مینگرم....

کلمه بعدی: عروسک
 
پاسخ : شعر 3 دقیقه ای خلاقانه !

پوشیدم لباساش رو
شونه کردم موهاش رو

عروسک من روی پامه
تاب میدم اونو داره میخوابه

چشماشو بسته
خیلی قشنگه

دوستم فقط عروسکه
خیلی دوسش دارم اونم میخنده

کلمه بعدی: دریا
 
پاسخ : شعر 3 دقیقه ای خلاقانه !

توی این اتاق کوچک...

وسط این همه آشغال....

چجوری بنیویسم من...

یه شعر خوب مثله دریا...

حالا که تو میگی اما....

همی سعیم بر اینه....



که بنویسم با دریا ...

یه شعر خوب واسه فروم...

اما چی کنم که دیگه گفتن...

وقتت تمومه حاجی...

همتون رو میسپرم به خدا...

ایشالا فردا صبح زود پاشین...



لول استعدادو دیدی؟؟ :-/ :)) :))


لطفا نظر بدهید....

کلمه بعدی: پول
 
Back
بالا