ديالوگ‌های ماندگار

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع alemzadeh
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : ديالوگ های ماندگار


-ما تو یک شهر زندگی می کنیم...اگر کمکی لازم داشتی به من زنگ بزن.
-باشه..اگر چه گاهی فکر میکنم من در یک دنیا دیگه زندگی می کنم!

Almost Famous
 
پاسخ : ديالوگ های ماندگار

John_Doe_2.png


جان : اگه بخوای مردم بهت گوش بدن ، دیگه نمیتونی فقط آروم به شونشون بزنی ؛ باید با پتک بهشون ضربه بزنی ، و بعد متوجه میشی که توجه دقیقشونو جلب کردی.

پتک : نوعی چکش بزرگ هستش.


[هفت]
 
پاسخ : ديالوگ های ماندگار

بگذار بیاید...
بگذار بیاید، از در، دیوار، کنج و کلید، از هر طرف که می خواهد
درد، درد است
دلخوش مکن به وارونه خواندنش.
تنها تویی و تنهاییت،
تویی و بارانِ پشتِ پنجره
دوربین را بچرخان،
کلید را لمس کن
حرکت...
" پیام دهکردی در برنامه ماه عسل"


تو را به جای همه ی کسانی که نشناختم
دوست می دارم
تو را به جای همه ی روزگارانی که نمی زیسته ام
دوست می دارم
برای خاطر عطر نان گرم و برفی که آب می شود
و برای خاطر نخستین گل ها،
تو را به خاطر دوست داشتن
دوست می دارم
تو را به جای همه ی کسانی که دوست نمی دارم
دوست می دارم
سپیده که سر بزند
در این بیشه زار خزان زده،
شاید دوباره گلی بروید...
شبیه آنچه در بهار بوییدیم
پس به نام زندگی
هرگز مگو هرگز!

مدار صفر درجه
 
پاسخ : ديالوگ های ماندگار

the%20matrix%201999.jpg


نئو: «فکر می کردم واقعی نیست.»
مورفیوس: «ذهنت واقعی جلوه داده.»
نئو: «یعنی اگه توی ماتریکس کشته بشی، اینجا هم می‏میری؟»
مورفیوس: «بدن، بدون ذهن نمی‏تونه زنده بمونه.»

ماتریکس 1

سری سه گانه ماتریکس پر است از دیالوگ های ماندگار
 
پاسخ : ديالوگ های ماندگار

تئودور آستروک (دایی ِ سارا) : حالا اگه سارا این کارُ کرد چی ؟ مگه نه اینکه در تهران پی ِ پاپوشی که برات دوختم ، تصمیم گرفت برای همیشه ترکت کنه ؟ چرا لال شدی ؟! جواب بده !

حبیب : اینُ خداوند باید جواب بده ! باید به این سئوال جواب بده ... اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت ، آزادی فقط یه خیال بیهوده‌ست ؛ پس چرا ما رُ آفرید ؟! چرا ... ؟!

مدار صفر درجه

kzlco6s6xnz2f9mc627.jpg
 
پاسخ : ديالوگ های ماندگار

اخراجی ها 2

سید جواد هاشمی:اسی کشورتو به چی میفروشی به یه نخ دو نخ یه پاکت دو پاکت

یادتون رفته رفیقاتون جلو چشتون افتادن تو خاک

یادتون رفته دوستاتون تو بغلتون شهید شدن

به چی به سیگار!!!؟؟؟
 
پاسخ : ديالوگ های ماندگار

ببخشید ک بابات شدم سهیل
.
.
.
مامان بابا خیلی خوبن سهیل ...ب خدا ! وقتی نیستن میفهمی باور کن به خاک آقام!
دفتر نقاشی مامان جدیدتو پاره نکنی بابا...
کفترا هی حالتو می پرسن
دوست داشتی وقت داشتی بیا سربزن بهشون
گریه نکنی سهیل بابا
نه گریه مال مرده ...فقط سرتو بالا بگیر،گریه کن

خوب کار کردی مامان بابای تازه پیدا کردی واسه خودت ...منم بودم ...


(حوض نقاشی - شهاب حسینی)
 
پاسخ : ديالوگ های ماندگار

هر برخوردی یه ردی از خودش به جا میذاره.

هر چیزی و هرکسی که لمسش می کنیم...
به طریقی تغییر کرده.

اما این تغییرها...
هیچ وقت اون چیزی نیستن که پیش بینی کردیم...

Dexter Morgan
( سریال دکستر- فصل 8 )
 
پاسخ : ديالوگ های ماندگار

- من هیچوقت نمیحاستم آدم خوبی باشم ، فقط تلاش میکردم آدم خیلی مزخرفی نباشم . خیلی آدم مزخرفیم ؟
"شیدایی "
 
پاسخ : ديالوگ های ماندگار

عشق مثل جنگ میمونه کسی برنده هست که بتونه فرار کنه...
تا طرفو دنبال خودش بکشونه

رضا عطاران-کلاهی برای باران
 
پاسخ : ديالوگ های ماندگار

We're the middle children of history, man. No purpose or place. We have no Great War. No Great Depression. Our great war is a spiritual war. Our great depression is our lives

How much can you know about yourself if you've never been in a fight?

Fight Club
 
پاسخ : ديالوگ های ماندگار

آقای مجری : اگه یکی دستشو آورد جلو یعنی ؟
فامیل : می گیم دستتو بکش !
کلاه قرمزی : می گیم مگه کاراته بازیه ؟
ببعی : می لیسیم
آقای مجری : نه ما هم دستمونو می بریم جلو و باهاش دست می دیم..
حالا اگه دستشو نیاورد جلو چی ؟
پسرعمه زا : ما دستمونو می بریم جلو می کنیم تو نافش ! ;D

کلاه قرمزی سال 92
 
پاسخ : ديالوگ های ماندگار


ابوعلی‌سینا[nb]هرچی گشتم اسمِ بازیگری که نقشِ کودکیِ ابن سینا رُ بازی میکرد پیدا نکردم. اگه میدونید بگید لطفا. :-؟[/nb] :قبل از حدوثِ جهان او را به چه کار بوده است جز خداوندی؟

ابوعلی‌سینا/کیهان رهگذار[nb]سال تولید: 1365.[/nb]
 
پاسخ : ديالوگ های ماندگار


- اگه زنت اینجا بود و تو با همه پولها در پاریس بودی... چقدر حاضر بودی برای آزادیش خرج کنی؟
- هر چی که دارم.
- و اون چقدر حاضره خرج کنه؟... [بعد از سکوت لوئیز] به این دلیله که باید فرار کنی.

پاپیون
 
پاسخ : ديالوگ های ماندگار

ﺁﻗﺎﯼ ﻣﺠﺮﯼ : ﺩﯾﮕﻪ ﭼﯽ ﺷﺪﻩ ﺁﺧﻪ؟؟؟
ﻓﺎﻣﯿﻞ ﺩﻭﺭ : ﺳﻮﺍﺭ ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ ﺑﻮﺩﻡ ،، ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺷﺪﻡ ، ﺩﯾﺪﻡ ﯾﻪ
ﭘﯿﺮ ﻣﺮﺩﯼ ﺑﻨﺪﻩ ﺧﺪﺍ ﺩﺳﺖ ﭘﺎﺵ ﺩﺍﺭﻩ ﻣﯽﻟﺮﺯﻩ ﯾﻪ ﻋﺎﻟﻤﻪ ﻣﯿﻮﻩ
ﺧﺮﯾﺪ ﮔﻔﺘﻢ ﺷﺐ ﻋﯿﺪﯼ ﮐﻤﮏ ﮐﻨﯿﻢ ، ﮔﻔﺘﻢ ﭘﺪﺭ ﺟﺎﻥ ﺑﺪﻩ ﻣﻦ
ﮐﯿﺴﻪ ﻫﺎﺗﻮ ﺑﯿﺎﺭﻡ ، ﮔﻔﺖ ﺁﺭﻩ ... ﺁﺭﻩ ﭘﺴﺮﻡ ﺑﯿﺎ ﮐﻤﮏ ﮐﻦ ﺭﺍﻩ
ﺩﻭﺭﯼ ﻧﻤﯿﺮﻩ
ﮔﻔﺘﻢ ﻣﺮﺩ ﺣﺴﺎﺑﯽ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﺑﮑﺶ ﺍﺯ ﺳﻨﺖ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﺑﮑﺶ ،
ﺟﻠﻮﯼ ﺟﻤﻊ ﺍﯾﻦ ﭼﻪ ﻃﺮﺯ ﺣﺮﻑ ﺯﺩﻥ ،، ﺭﺍﻩ ﺩﻭﺭﯼ ﻧﻤﯿﺮﻩ ،
ﭼﺮﺍ ﻫﺮ ﮐﺎﺭ ﺧﻮﺑﯽ ﮐﻪ ﻣﯽﮐﻨﯿﻢ ﺭﺍﻩ ﺩﻭﺭﯼ ﻧﻤﯿﺮﻩ!!!
ﻣﻨﻢ ﮐﯿﺴﻪﻫﺎ ﺷﻮ ﺑﺮ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﭘﺮﺕ ﮐﺮﺩﻡ ﺗﻮ ﺟﻮﺏ ، ﮔﻔﺘﻢ ﺑﺒﯿﻦ
ﺣﺎﻻ ﺭﺍﻩ ﺩﻭﺭﯼ ﻣﯿﺮﻩ ﯾﺎ ﻧﻪ
 
پاسخ : ديالوگ های ماندگار

مامور اسمیت: منم دقیقا چیزی رو که شما میخواید، میخوام. من همه چیزو میخوام!

مورفیوس: شامل گلوله ی این اسلحه هم میشه؟

اسمیت: خب، شلیک کن، حس من بودن اینه که، تعداد زیادی هستم!

M1.jpg
 
پاسخ : ديالوگ های ماندگار

نگار عابدی (افروز) : میدونی چیه؟ اگه یکی بهم بگه احمق ناراحت نمیشم... میگم فحش داده اشکال نداره.

ولی وقتی احمق فرض بشم برام سنگین تموم میشه....

[دودکش - 1392]
 
پاسخ : ديالوگ های ماندگار

کلمنز فورل:نوامبر, یه جایی تو سیبری ,این نامه هیچوقت بهت نمیرسه. وفرستاده نمیشه. حتی نمیتونم بنویسمش درست نمیدونم چی میخوام بگم من صدای ترمز چرخهای وحشتناکی رو شنیدم که همه چیزو له میکرد. اما میدونم هیچ دردی همیشگی نیس اما امید همیشگیه.

تاجایی که پاهایم توان راه رفتن خواهد داشت
 
پاسخ : ديالوگ های ماندگار

نسرین: «اون زن و شوهر جوونن؛ نذار آلوده بشن.»

دیبا: «اونا دلاشون پاکه.»

نسرین: «همه به دستهای آدم نگاه می‏کنن.»

دست های آلوده-1378
 
پاسخ : ديالوگ های ماندگار


شکر خدا که من هیچ خدایی را از هیچکس به ارث نبرده ام. من آزادم که خدای خود را آنطور که دلم میخواهد مجسم و انتخاب کنم، خدای من مهربان، بخشنده، دلسوز، چیز فهم و اتفاقن خیلی هم شوخ است.

بابا لنگ دراز - جین وبستر
 
Back
بالا