پاسخ : ديالوگ های ماندگار
Inception :
آدریان:چرا اینقدر برات مهمه که خواب ببینی؟
کاب:بخاطر اینکه فقط توی رؤیاهام هممون با همیم!
جدایی نادر از سیمین :
نادر: ببین میدونی مشکلی تو چیه؟ تو هر موقع هر مشکلی پیدا کردی توی زندگیت، جای اینکه وایستی مشکلتو حل کنی، یا فرار کردی ازش یا دستاتو آوردی بالا و تسلیم شدی!
سیمین: درسته، درسته، آره!
نادر: صبر کن، ببین... تو یه کلمه به من بگو واسه چی میخوای از این مملکت بری؟ ها؟ چون میترسی وایستی!
City of God:
ساندرو: عقلتو از دست دادی؟ تو فقط یه بچهای!
پسربچه: یه بچه؟ من سیگار میکشم، مست میکنم و عربده میکشم. آدم هم کشتم، دزدی هم کردم. من یه مردم!!
Sin City :
لوسیل:
زندون برات جهنم بود مارو؛ اینبار حبس ابد میگیری!
مارو:
جهنم اینه که هر روز از خواب بیدار بشی و حتی ندونی چرا زندهای!!
ﻭﻗﺘﯽ ﺑﭽﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﺩﻋﺎ ﮐﺮﺩﻡ ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﯾﻪ ﺩﻭﭼﺮﺧﻪ ﺑﺪﻩ, ﺑﻌﺪﻫﺎ
ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﺗﺨﺼﺺ ﺧﺪﺍ ﺩﺭ ﺩﺍﺩﻥ ﭼﯿﺰﻫﺎﯼ ﺩﯾﮕﻪ ﺍﺳﺖ،
ﺑﺨﺎﻃﺮ ﻫﻤﯿﻦ ﯾﻪ ﺩﻭﭼﺮﺧﻪ ﺩﺯﺩﯾﺪﻡ ﻭ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﺗﻘﺎﺿﺎ ﮐﺮﺩﻡ ﮐﻪ ﻣﻨﻮ ﺑﺒﺨﺸﻪ.
دیالوگ ماندگار آل پاچینو
فیلمش یادم نمیاد
به نظرمن یکی از بهترین دیالوگ ها اینه :
النا : چرا اجازه نمیدی همه روی خوب تو رو هم ببینند ؟
دیمن : چون از اون به بعد مردم از من انتظار خوبی دارن و من نمیتونم زندگیم رو بر پایه ی انتظار اون ها بگذرونم
یوی(ناتالی پورتمن):تو کی هستی؟
وی(هوگو ویوینگ) : مردی که نقاب بر چهره داره
ناتالی : این رو میبینم
وی : میدونم که میبینی
من نمی خواستم قدرت بیناییت رو زیر سوال ببرم
فقط می خواستم بگم از شخصی که ماسک بر چهره داره تا کسی اونو نشناسه چرا میپرسی تو کی هستی!
V for Vendetta-2005