• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

ديالوگ‌های ماندگار

Fireball.II

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,458
امتیاز
8,721
نام مرکز سمپاد
هاشمی نژاد II
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
94
دانشگاه
علوم پزشکی زاهدان
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : ديالوگ های ماندگار

- بابا شماها دنیا رو اینجوری کردین ، با اون انقلابتون ... الان مجبوریم با این وضع زندگی کنیم :]

شرایط /مریم کشاورز
 

Darya1995

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
160
امتیاز
258
نام مرکز سمپاد
فرزانگان4 کرج
شهر
کرج
بدون موضوع

محمد رضا فروتن:تبسم من بخاطر تو حاضرم هر کاری بکنم.بذار هر اتفاقی میفته واسه جفتمون بیفته.
*بازنده*
 

shshsh

sh m
ارسال‌ها
571
امتیاز
1,574
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
97
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : ديالوگ های ماندگار

شاید منم هنوز نمی‌دونم مردم، شاید هنوز نفهمیدم؛ مثه موهام، ناخونام، ریشام؛ که بعد از مرگم تا چندروز رشد می‌کنن، انگار نمی‌دونن که مـُردم؛ انگار از مردنم بی‌خبرن.

[ علی مصفّا؛ پلّه‌ی آخر ]
 

سیزیف

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
757
امتیاز
1,740
نام مرکز سمپاد
فـرزانگان
شهر
مشهد
پاسخ : ديالوگ های ماندگار

توی vd یک جامیگفت تو سیزن یک که آدما روزی هزاربارازم میپرسن حالم خوبه یا نه اماهدف مطرح کردن این سوال این نیست که خوبم یابدم
(صرفا تشریفات )
×اندکی تخلیص
 

s.sh.14

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
320
امتیاز
621
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امین
شهر
اصفهان
پاسخ : ديالوگ های ماندگار

اما پرستو تو،تو آسمون 2 تا ستاره داری.
مراقب خودت باش.
حامد بهداد
زندگی با چشمان بسته(رسول صدر عاملی)
 
ارسال‌ها
1,097
امتیاز
6,250
نام مرکز سمپاد
علامه حلی 1
شهر
کرمان
سال فارغ التحصیلی
1393
دانشگاه
دانشگاه شیراز
رشته دانشگاه
سخت افزار
پاسخ : ديالوگ های ماندگار

عمو مصی (اخراجی ها ۱)

به چیت مینازی ؟

به ریش نیس که به ریشس

:|
 

kerpoocoder

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
240
امتیاز
1,058
نام مرکز سمپاد
علامه حلی غیر چینی
شهر
کرمون
مدال المپیاد
یه کم
دانشگاه
شهید باهنر کرمان
رشته دانشگاه
CS & Math
پاسخ : ديالوگ های ماندگار

ای کاش ذره ای از ایمانی که این زن به مرد خودش داره ما به خدای خودمون که هیچ، به خودمون داشتیم.

آلزایمر
 

سیزیف

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
757
امتیاز
1,740
نام مرکز سمپاد
فـرزانگان
شهر
مشهد
پاسخ : ديالوگ های ماندگار

دفتر خاطرات عزیزم، امروز کارمو شروع کردم. من باید حداقل 37 بار می گفتم "خوبم مرسی". اما حتی یه بارش هم واقعی نبود و از روی بی اطلاعی بود. وقتی کسی می پرسه "چطوری" اونا واقعاً جوابو نمیخوان.
vd/سیزن1
 

Spiffy

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
16
امتیاز
33
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
نیشابور
پاسخ : ديالوگ های ماندگار

تو وضعیت سفید عمو بهروز می گفت: هوا بهاری شده. :)
 

caliph

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
14
امتیاز
115
نام مرکز سمپاد
هاشمی نژاد
شهر
مشهد
پاسخ : ديالوگ های ماندگار

ژاور:تو این دنیا جایی واسه ی هر دوی مانیست.این جا جای والژانه یا ژاور.
بینوایان
 

goldokhtar

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
248
امتیاز
1,791
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
اصفهان
دانشگاه
همینجا
رشته دانشگاه
حقوق
پاسخ : ديالوگ های ماندگار

باباشاه:وقتي تو يه رابطه دچار احساسات شديدشدي بدون خودت نيستي,
خر درونته
 

sana Golaby

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
449
امتیاز
1,810
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
پاسخ : ديالوگ های ماندگار

ببخشید فیلم و بازیگرش یادم نیشت اما جمله ش قشنگ بود
"فرجام بدون عشق خیلی بدتر از عشق بدون فرجامه"

× شهاب حسینی/درباره‌ی الی
 

Bluegirl

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
12
امتیاز
35
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
گرگان
پاسخ : ديالوگ های ماندگار

اگر بجنگید ممکن است کشته شوید. اگر فرار کنید زنده میمانید....برای مدتی کوتاهی....و چند سال بعد از امروز، در رختخوابتان میمیرید.
حاضرید تمام روزهایی که میگذرانید، از امروز تا هروقت که بمیرید را بدهید تا یکبار فقط یکبار بتوانید به اینجا برگردید و به دشمنانتان بگویید که :

"ممکن است بتوانند جانمان را بگیرند؛ اما هیچوقت نمیتوانند ... آزادیمان را بگیرند."

Mel Gibson- Braveheart


وقتی کسی رو که دوسش داری رو از دست میدی اون تو رو ترک نکرده فقط میره ی جای خاص توی قلبت.اون همیشه اونجا هست ویکتور...
ویکتور:من نمیخوام توی قلبم باشه من میخوام پیشم باشه

Franken Weenie
 

caliph

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
14
امتیاز
115
نام مرکز سمپاد
هاشمی نژاد
شهر
مشهد
پاسخ : ديالوگ های ماندگار

مکس : ته سیگار ها خوب نیستند چون اونها رو توی دریا میریزند و ماهیها اونها رو میکِشند و به نیکوتین معتاد میشن...
داشتم شوخی می کردم چون ته سیگار نمیتونه زیر آب روشن بمونه و البته ماهیها هم جیب ندارند که بخوان فندکشون رو توش بذارند.

- مری و مکس -
 

ftnt

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
383
امتیاز
3,704
شهر
مشهد
پاسخ : ديالوگ های ماندگار

امیر(یونس غزالی):

من نباید به سراغِ پاسخ بروم...
پاسخ خود باید به سویِ من بیاید!
من نباید به سراغِ پاسخ بروم...
پاسخ خود باید به سویِ من بیاید!


وضعیت سفید(حمید نعمت الله)...
 

hamideh

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
84
امتیاز
1,219
نام مرکز سمپاد
farzanegan2
شهر
مشهد
دانشگاه
فردوسی مشهد
رشته دانشگاه
فیــــزیــــــک
پاسخ : ديالوگ های ماندگار

صبرو فقط واسه این نیافریدن که جلوی دستشویی فشارتو نگه داری!

+ وضعیت سفید/ اسم گویندش خاطرم نیست :-"
 

یلدا-ق

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,971
امتیاز
2,905
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان 1 تهران
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
95
مدال المپیاد
نجوم
پاسخ : ديالوگ های ماندگار

سریال شرلوک هولمز،قسمت دوم سیزن دوم :
شرلوک:بفرما جان،یه فنجون قهوه ی خوب و داغ! :>
جان:این سرده. :rolleyes:
شرلوک:یه فنجون قهوه ی خوب. :)
جان:این افتضاحه. :rolleyes:
شرلوک:یه فنجون قهوه.
جان:من حتی مطمئن نیستم این قهوه باشه :rolleyes:
شرلوک:فنجون. :|
 

August McJoseph

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
733
امتیاز
3,916
نام مرکز سمپاد
هاش II
شهر
مشهد
پاسخ : ديالوگ های ماندگار

Forrest Gump بد از اینکه جینی دوباره ترکش میکنه و میاد میبینه که نیست و بعد به سمت جاده ای که جینی توش دویدن رو بهش موقعی که نمیدوید یاد داد میدوه و بعد صدای زمینه که صدای خود فورست هستش شنیده میشه و فیلم از دویدنش داره نشون میده و ..

اون روز بدون هیچ دلیلی خاصی تصمیم گرفتم یکم بدوم.
بنابراین تا آخر جاده دویدم ، وقتی رسیدم اونجا ، فکر کردم شاید بهتره تا آخر شهر بدوم.
و وقتی رسیدم اونجا، فکر کردم شاید باید طول بخش گرینبو رو بدوم. حالا، با خودم فکر کردم حالا که تا اینجا دویدم؛ فکر کردم باید طول ایالت بزرگ آلاباما رو بدوم. و همین کار رو هم کردم، درست طول آلاباما رو دویدم.
بدون هیچ دلیل خاصی همچنان به راهم ادامه دادم.
درست تا اقیانوس دویدم. و وقتی رسیدم اونجا، با خودم گفتم حالا که تا اینجا دویدم، همینطور میشه برگزدم، و راهم رو همچنان ادامه بدم. و وقتی به به اقیانوس دیگه ای رسیدم، با خودم گفتم حالا که تا اینجا اومدم، میشه همینطور برگردم و راهم رو ادامه بدم.
وقتی خسته می شدم ، می خوابیدم. وقتی گرسنم می شد، می خوردم.
وقتی باید میرفتم ... می دونی ... می رفتم.
پیرزن روی نیمکت: پس فقط میدویدی؟
فارست: آره.
خیلی به مامان و ستوان دن فکر میکردم. ولی بیشتر از همه به جینی فکر میکردم. خیلی بهش فکر می کردم.
.
.
.
(در حالی که خبرنگاران در چهارمین دورش دور آمریکا داشت از روی پل رد میشد و همه میخواستم بدونن که چرا اینکارو میکنه و سوال هایی که آیا برای صلح میدوی؟ یا آیا برای بی خانمان ها میدوی ؟ یا آیا .. ازش میپرسیدن.)
اونا باورشون نمی شد کسی بی دلیل این همه بدوه.
...
فقط دلم خواست بدوم.
.
.
(بعد در حالی که طرفدار پیدا کرده بود و افرادی میومدن و میگفتن باورمون نمیشه که این شمایی و حتی بهش میپیوستن)
"به دلایلی، کاری که من داشتم میکردم به نظر می رسید برای مردم معقول به نظر می رسه."
(و بعد مردم بهش میپیوندن.)
.
.
 

ShiNinG

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
326
امتیاز
4,247
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان 1
شهر
مشهد
پاسخ : ديالوگ های ماندگار

+ بابت ِ مرگ ِ دخترت متاسفم ... میدونی ، شما تازه همو پیدا کرده بودید ... تو خیلی چیزا داری که حاضری براشون بمیری ، فکر کردم بلاخره یه چیزی واسه زندگی کردن پیدا کردی ...

[ دکتر هو ]

* فکر کنم جنا این رو به دکتر هو میگفت ... دقیق نمیدونم : )
 

paria.s

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
157
امتیاز
1,488
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
اصفهان
سال فارغ التحصیلی
96
پاسخ : ديالوگ های ماندگار

زندگی باچشمان بسته / رسول صدر عاملی
پرستو (ترانه علیدوستی ) رو به آینه ، توی رستوران : پرستو تولدت مبارک ! ( :) )
 
بالا