mandela_sarah
کاربر فوقفعال
- ارسالها
- 101
- امتیاز
- 168
- نام مرکز سمپاد
- فرزانگان
- شهر
- تهران
- دانشگاه
- تهران
پاسخ : حرف های سیاه سفید!
باشه, خب من به این شیوه بیان کردن منظورت احترام می ذارم, نوشته ی خودته دیگه, هرجوری می خوای منظورتو بگو!! ما که بخیل نیستیم... B-)
اما من فقط در حد پیشنهاد می گم؛
وقتی داری واسه "خودت" می نویسی این اصل ماجرا واسه ت روشنه, نمیای دوباره واسه خودت تکرار کنی....
منظورتو خودت فهمیدی دیگه! بسه!
در واقع چون چند تا نوشته ازت خوندم, بیشتر (به عنوان خواننده) اون نوشته هایی رو بیشتر دوست دارم که از "تاثیر" اتفاقای شخصی ت باشه, نه خود اتفاقا!
اونایی که یه شکل داستانی نداشته باشه...نیای همین جوری به من یه پیامی رو بدی که من ممکن بود خودم قبلا گرفته باشم!(یا یه اتفاقی که من تجربه کرده باشم...)
می دونی تجربه ها یا پیام ها می تونن واسه من و تو یکسان باشن؛ اما چیزی که خیلی نوشتن منو از نوشتن تو متمایز می کنه حس ماست به اون تجربه ها...
حس ما هیچ وقت مث هم نیست...من ترجیح می دم حس تو رو بخونم تا تجربه تو ...
چیزی که خودم هیچ وقت نمی تونم داشته باشمش...
اینم فقط پیشنهاد بودا :-s
پ.ن: در مورد !ها, من وقتی بعضی جمله هاتو می خونم دردم می گیره؛ جمله های دردناک تعجب نداره که....!!!
من فک می کنم تو از اون جایی که واسه خودت داری می نویسی دیگه در این حد از جمله های خودت (که واسه خودت روشنه!) تعجب نکنی...
به نقل از witted :در ضمن درسته!عامدانه بود...
نه به خاطر اینه که برداشت بد کنن!به خاطر این که منظور اصلیمو بفهمن...
باشه, خب من به این شیوه بیان کردن منظورت احترام می ذارم, نوشته ی خودته دیگه, هرجوری می خوای منظورتو بگو!! ما که بخیل نیستیم... B-)
اما من فقط در حد پیشنهاد می گم؛
وقتی داری واسه "خودت" می نویسی این اصل ماجرا واسه ت روشنه, نمیای دوباره واسه خودت تکرار کنی....
منظورتو خودت فهمیدی دیگه! بسه!
در واقع چون چند تا نوشته ازت خوندم, بیشتر (به عنوان خواننده) اون نوشته هایی رو بیشتر دوست دارم که از "تاثیر" اتفاقای شخصی ت باشه, نه خود اتفاقا!
اونایی که یه شکل داستانی نداشته باشه...نیای همین جوری به من یه پیامی رو بدی که من ممکن بود خودم قبلا گرفته باشم!(یا یه اتفاقی که من تجربه کرده باشم...)
می دونی تجربه ها یا پیام ها می تونن واسه من و تو یکسان باشن؛ اما چیزی که خیلی نوشتن منو از نوشتن تو متمایز می کنه حس ماست به اون تجربه ها...
حس ما هیچ وقت مث هم نیست...من ترجیح می دم حس تو رو بخونم تا تجربه تو ...
چیزی که خودم هیچ وقت نمی تونم داشته باشمش...
اینم فقط پیشنهاد بودا :-s
پ.ن: در مورد !ها, من وقتی بعضی جمله هاتو می خونم دردم می گیره؛ جمله های دردناک تعجب نداره که....!!!
من فک می کنم تو از اون جایی که واسه خودت داری می نویسی دیگه در این حد از جمله های خودت (که واسه خودت روشنه!) تعجب نکنی...