امروز ظهر از مدرسه اومدم خسته و کوفته با همون لباسای مدرسم خابیدم
بعد از ظهر خاسم برم کلاس زبان تنبلیم میومد لباسامو دربیارم حسابیم چروکیده بود منم اتو رو آب کردم بالشتو گذاشتم زیر جلو مانتوم بعد اتو زدم
پ.ن: یچه هایی ک لباس فرز های تهرانو دیدن قشنگ می تونن تصور کنن چ حرکتی زدم
خودکارتون ک تموم میشه به صورت برعکس ( ینی تهش سر و سرش ته ) بچسبونیدش رو شوفاژ اتاقتون، درجه شوفاژم زیاد کنین که ته مونده جوهرا بیاد پایین!
پ.ن: اگه یه خودکار 2000 باشه 2500 تومنش اون تهشه که همیشه میندازین دور!
روزای اخر امتحانای ترم دوم یهو یه چیزی رو زمین دیدم بعد برش داشتم دیدم طفلی یه جوجه ی تازه سر از تخم دراوردس (اخه پر نداشت)
بعد با دوستان گرامی جایی در باغچه ی مدرسه دفنش کردیم و کلی دعا و فاتحه واسش خوندیم واسه شب اول قبرشم دعا کردیم مجلس سومم واسش گرفتیم ولی هفتم دیگه امتحانا تموم شده بود کسی مدرسه نبود بچه ها جمیعا یه صلوات نثار آن شهید از خود گذشته که به خاطر حفظ جان برادران و خواهرانش از لانه پایین افتاده کنید