ماه عسل

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع mohsenbarzegar
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : ماه عسل

به نقل از kim 2gholo0:D :
وای 8-| اصن تصورشم سخته :-< اون همه روز ؟تو چاه :|

اگه من بودم اونقد جیغ میزدم که همون روز اول میمردم :-"

یاد مستندای من و تو افتادم !

+به نظرتون واقعا اون حسای معنوی میاد سراغ آدم ؟اصن مغز کار میکنه در این حد که آدم یاد شعب ابی طالب بیفته 8-| ؟
من نمیدونم حالا تو اون وضعیت یاد شعب ابی طالب افتاده یا نه اما به این اعتقاد دارم که همه ی آدما به امید زندن،همیشه باید یه امیدی براشون باشه،همیشه این امیده تو زندگی همه ی ادما هست بعد اونوقت شما فکر کن تو اون وضعیت که دیگه هیچ امید منطقی نداری برا خودت، ذاتت ناخداگاه به تنها امید ممکن یعنی خدا امیدوار میشه :)
من فکر کنم حتی کسی هم که خدایی رو قبول نمیکنه هم تو اون وضعیت ته ذاتش به یه قدرتی ناخواسته امیدوار میشه و این قدرت همون خداست! :)
درکش به نظرم اصلا سخت نیست چون ما همنیجوریشم وقتی خیال میکنیم رسیدیم به ته خط و دیگه هیچ امیدی نیست ته ته دلمون امید به خدایی هست!
چرا مغز کار نکنه وقتی هنوز زنده ای؟!!به نظرم اون خانوم نه تنها این حس ها اومده سراغش که حتی همه ی زندگیش ،ثانیه به ثانیه از جلو چشمش رد شده
 
پاسخ : ماه عسل

من اولشو ندیدم.براچی اصن افتاده تو چاه؟؟؟
#نکات مهم :))
 
  • لایک
امتیازات: fteh
پاسخ : ماه عسل

به نقل از F.T.M :
من اولشو ندیدم.براچی اصن افتاده تو چاه؟؟؟
#نکات مهم :))
یه آقایی که 2 سال کارگر این خانومه و شوهرش بوده میگه من یه گنج پیدا کردم که سهم شوهر خانمه یکی دو میلیارده . بعد میگه هر 2 تاتون با موتور بدون اینکه به کسی خبر بدین بیاین تو این بیابون واون کارگره شوهر خانمه میندازه تو چاه و بعد به زنه میگه برو تو چاه ،اونم نمیره و کارگره هولش میده میندازش تو چاه...
خلاصه گفتم دیگه :-"""

@پری ناز:خب قطعاً خریـّت خودشون بوده....ولی بعد از یه هفته و تو اون چاه و با اون شرایط اینکه نجات پیدا کرده خیلی جالبه.
بعد خود خانمه هم گفت که بیکار بودم ، آدم که بیکار باشه فکر میکنه در مورد شرایطش و خب دیگه یاد شعب ابی طالب افتاده دیگه .
 
پاسخ : ماه عسل

به نقل از ایرسا :
یه آقایی که 2 سال کارگر این خانومه و شوهرش بوده میگه من یه گنج پیدا کردم که سهم شوهر خانمه یکی دو میلیارده
من نفهمیدم اصن واسه چی زنگ زده به شوهر خانومه بگه من گنج پیدا کردم بیا 2 میلیاردش واسه تو ؟؟؟ :| خودش بالا میکشید دیگه چه کاریه؟ 8-|
 
پاسخ : ماه عسل

به نقل از samira :) :
من نفهمیدم اصن واسه چی زنگ زده به شوهر خانومه بگه من گنج پیدا کردم بیا 2 میلیاردش واسه تو ؟؟؟ :| خودش بالا میکشید دیگه چه کاریه؟ 8-|
منم نفهمیدم اینو...:))
ولی خب اونجایی که علیخانی گفت بدون هیچ شناختی و اینا اومده گفته یک میلیارد مال شما ؛ که اون خانومه گفت 2 سال کارگرمون بوده و اینا...
من فکر میکنم این مربوطه به انگیزه ی اون کارگره برای اینکه به این بهونه اونا رو بکشونه تو اون بیابون و بکشتشون :-""که خب اصلاً در مورد انگیزه ی طرف حرفی زده نشد...
 
  • لایک
امتیازات: fteh
پاسخ : ماه عسل

وای چقد امشب بد بود :(

خانومه چرا اصن واسه شوهرش ناراحت نبود؟؟؟یا من ایجوری حس کردم؟؟؟

فک کن عشقت جلو چشات بمیره بعد 8 روز با جنازش تو چاه باشی .... فاجعه اس

خخخخ من سوم راهنمایی واسه انشا یه همچین داستانی نوشته بودم :-"
 
پاسخ : ماه عسل

گویا امشب قشنگ بوده.
چیشده بود؟
 
پاسخ : ماه عسل

به نقل از samira :) :
من نفهمیدم اصن واسه چی زنگ زده به شوهر خانومه بگه من گنج پیدا کردم بیا 2 میلیاردش واسه تو ؟؟؟ :| خودش بالا میکشید دیگه چه کاریه؟ 8-|
فك كنم در ازاي اينكه شوهر اين خانومه كمك كنه گنجو پيدا كنن ، قرار ميشه كارگرشون يكي دو ميليارد بهشون بده . مثلا ميشه گفت انگار شوهر اين خانومه هزينه هاي لازم براي پيدا كردن گنج ُ تقبل كرده !
البته فك كنم . دقيق مطمئن نيستم!
اين سوال شما رو هم ، اقاي عليخاني پرسيد از خانومه ولي خانومه يه جوري پيچوندش . :-"
+
من اولين قسمتي بود كه از ماه عسل ميديدم توي اين ماه رمضون . خيلي خوب بود .
اما اين ريلكسي خانمه و اروم تعريف كردن ماجراش منو استرسي كرده بود . اصن يه استرس بدي گرفته بودم كه الان 6 دقه مونده تا اخر برنامه و ما هنوز روز يكشنبه ايم! هي احسان ميومد بيخيال دوشنبه بشه و زودتر بريم روز سه شنبه .. باز خانومه مي گفت نه دوشنبه مهمه و شروع مي كرد به تعريف كردن شب دوشنبه! انقدر استرسي شدم كه نگو!
+
خانومه طفلكي يه جاهايي بود گريه ش ميگرفت اما خيلي خوب حفظ ظاهر مي كرد . من اگه بودم وسط برنامه عين ابر باهار اشك مي ريختم!
 
پاسخ : ماه عسل

کارگره چرا اینارو انداخت تو چاه اصن؟؟؟؟چ مشکلی داشت؟؟
 
پاسخ : ماه عسل

خب من حدس میزنم طرف گنجو پیدا کرده بعد چون اینا خبر داشتن میخاسته سر به نیستشون کنه!
 
پاسخ : ماه عسل

فرزندان من دعوا نکنین. :))

mah_asal.png
 
پاسخ : ماه عسل

یا خدا! با سرعتی که این داستانو تعریف میکرد، امشبم کلّ تایم برنامه رو میگیره. :-"
 
پاسخ : ماه عسل

شاید طرف خصومتی داشته باهاشون،حسادتی چیزی.
یعنی امروزم زنه میاد 8-^ بازم بیاد قصه‌ش منو یجوری می‌کنه،حس میکنم من جای زنه‌م.
 
پاسخ : ماه عسل

زنه آبروی شهرمونو برد قشنگ ;D

هی میگفت از لحاظ تفریحی فقیره!!!
 
پاسخ : ماه عسل

صدای جویدن چی میومده?:/
 
پاسخ : ماه عسل

بوی چی بوده؟؟؟ :(
 
  • لایک
امتیازات: fteh
پاسخ : ماه عسل

آروم صحبت میکرد اما تمام حسو به ببینده منتقل کرد.من از تمام برنامه هایی که دیدم قضیه کاپیتان و شهریار+ برنامه امروز و دیروز رو پسندیدم =((

تصور تمام صحنه هایی که ازش صحبت کرد خیلی خیلی سخت بود.ترس میگیره آدمو.
در آخر باید بگم خیلی قشنگ بود دستشون مرسی

به نقل از پری ناز :
اگر درباره ی طمعکاری و حماقت محضش حرف میزد مفیدتر از شرح تک تک دعاهاش با ذکر ساعت نبود؟ :-? جدّاً؟!
حتی یه کلمه نگفت تقصیر خودم بود که به اون وضعیت گرفتار شدم؛ دیگه آدم که همه چی رو رو حسابِ قضا و قدر نمیذاره؛ خدا به آدم عقل داده، شکرگذاریش اینه که فکر کنی دیگه؟ حداقل یکم درباره ی این قضیه حرف میزد که شاید چهار نفر که تو وضعیت مشابهی ان عبرت بگیرن و با ساده لوحی و بی فکری خودشونو تو دردسر نندازن!
زود قضاوت کردی جونم.
1-یه خانوم بود؛و باید از تمام احساساتش میگفت،از تک تک شب ها.
2-علیخانی اونوسطا ازش پرسید و اعترافم کرد.(چاه غفلتو طمعو...)
 
پاسخ : ماه عسل

به نقل از bitabs :
کارگره چرا اینارو انداخت تو چاه اصن؟؟؟؟چ مشکلی داشت؟؟
به نظر من یا یه کینه ای از این خانومه و شوهرش به دل داشته و یا مشکل از جاهایی مانند سادیسم مازوخیسم نشئات(شایدم نشئت ;))) میگیره.....
 
پاسخ : ماه عسل

به نقل از bitabs :
بوی چی بوده؟؟؟ :(
به نقل از four :
صدای جویدن چی میومده?:/
بابا بيچاره شوهرش اون طرف تر 4 روز پيش جون داده بوده ها! در نظر بگيريد ديگه! تجزيه ميشه خب!
+
اصن گذشته از بحث گرسنگي و تشنگي و اسيب ديدگي بدنش ،7 روز موندن با يه جنازه توي عمق 25 متري خيلي كار سختيه .
 
Back
بالا