- شروع کننده موضوع
- #1
Fallen
کاربر فوقحرفهای
- ارسالها
- 1,129
- امتیاز
- 229
- نام مرکز سمپاد
- شهید هاشمی نژاد 1
- دانشگاه
- صنعتی شریف
- رشته دانشگاه
- مهندسی شیمی
سلام
این مطلب درباره ی نوشتن چگونگی نقد هست و همینجور که تو متنش گفته یه نقد خوب خیلی میتونه تاثیر خوبی رو ی نوشته های نویسنده بگذاره.
(این نوشته به نقل از سایت والیمار و توسط استاد Boromir نوشته شده که منبعشم گذاشته امیدوارم که کارساز واقع شه!
بدون شک مهمترین کار بعد از نوشتن داستان، نقد کردنشه. یه نقد درست و تا حدی حرفه ای می تونه در روند نوشتن یه نویسنده تأثیر فوق العاده مثبتی بذاره؛ و بر عکس، یه نقد اشتباه و غیر حرفه ای می تونه نویسنده رو دچار دردسر کنه.
یک سری سوال که به نقل از جناب "رامين مستقيم" توی سایت دیباچه گذاشته شده، انتخاب کردم و اینجا قرار می دم تا اونایی که علاقه به نقد کردن دارن بتونن براساس اونا داستان ها رو نقد کنن. البته نقد کردن کار پیچیده ای هست که نیاز به مطالعه ی گسترده داره. اینا فقط برای شروعه، واگرنه هرکدوم کلی مطالعه در زمینه نویسندگی و حتی سایر هنرها و رشته ها می خواد.
بعد از خواندن داستان به صورت کامل، داستان را بر اساس این موارد بررسی کنید:
1-قهرمان داستان کیست؟ کشمکشها کدامند؟ این کشمکشها جسمی، فکری، اخلاقی و یا عاطفیاند؟ آیا کشمکش اصلی میان انسان نیک و انسان بد با مرزبندی خاص صورت میگیرد و یا این کشمکش از نوع بسیار پیچیده و ظریفی است؟
2-آیا پیرنگ دارای وحدت است؟ آیا همه قسمتهای داستان با مفهوم کلی و تأثیر آن مربوط هستند؟ هر حادثه از حادثه قبلی بهطور منطقی نشأة میگیرد یا بهطور طبیعی به حادثه بعدی میانجامد؟ آیا پایان داستان شاد است و یا غمگین و یا هیچکدام؟ آیا پایان داستان مناسبتی با کل داستان دارد؟
3-بهرهبرداری از تصادف و تقارن چند حادثه در داستان چگونه است؟ آیا از این رخدادها فقط برای آغاز داستان استفاده میشود یا برای پیچیدهتر کردن یا گشودن گره کور داستان؟ تا چه حد این رخدادها نامحتمل به نظر میرسد؟
4-تعلیق( هول و ولا) داستان چگونه آفریده میشود؟ آیا صرفاَ علاقه خواننده به« بعد چه میشود؟» معطوف است یا نگرانیها و دلمشغولیهای وسیعتری توجه او را جلب میکند؟ آیا در داستان مورد نظر، نمونه و یا نمونههایی از راز یا معمای غیرقابل حل وجود دارد که شخصیتهای داستان را بر سر دوراهی قرار دهد؟
5-چه استفادهای از ایجاد شگفتی در داستان میشود؟ آیا این شگفتی به طرز مناسبی صورت میگیرد؟ آیا این شگفتیها در خدمت مقصود مهمی هستند و ذهن خواننده را از نقاط ضعف داستان منحرف میسازد؟
شخصیتها:
6-نویسنده برای آشکار ساختن شخصیتهایش چگونه عمل میکند؟ آیا شخصیتها به حد کافی دراماتیزه( به نمایش درآمده) شدهاند؟ از تضاد شخصیتها چه استفادهای میشود؟
7-آیا شخصیتها نامتناقض عمل میکنند؟ آیا شخصیتها به حد کافی انگیزه عمل دارند؟ آیا باورکردنی هستند؟ آیا نویسنده موفق شده است از به کارگیری شخصیتهای کلیشهای و ساده و تکراری مانند« بقال محتکر» اجتناب ورزد؟
8-آیا هر یک از شخصیتهای داستان به حد کافی پرورده شدهاند تا توجیه کننده نقش و عمل خود در داستان باشند؟ آیا شخصیتها سادهاند( Flat) یا جامع(Vound)؟
9-آیا در داستان شخصیتی در حال تکوین وجود دارد؟ اگر چنین است، آیا تغییرات شخصیتی چشمگیر است یا ناچیز؟ آیا این تغییرات در مورد شخصیت مورد نظر باورکردنی است؟ آیا از انگیزه کافی برخوردار است؟ آیا نویسنده به شخصیت در حال تکوین خود فرصت کافی داده است؟
درونمایه:
10-آیا داستان دارای درونمایه خاصی است؟ درونمایه داستان چیست؟ آیا درونمایه تلویحی است یا آشکار؟
11-آیا درونمایه با مفاهیم همهپسند زندگی تضاد دارد یا مؤید آنها است؟ آیا درونمایه داستان نسبت به زندگی بینشی نوین به ما میدهد یا اینکه بینشی کهن را عمق و تازگی میبخشد؟
دیدگاه( بهنظر):
12-نویسنده از چه دیدگاهی به داستان خود مینگرد؟ آیا دیدگاهش نامتناقض است؟ در صورت تغییر دیدگاه آیا توجیه کافی برای آن وجود دارد؟
13-انتخاب این دیدگاه برای نویسنده چه مزایایی دارد؟ آیا برای دریافت مقصود اصلی داستان این دیدگاه راهنمای مناسبی است؟
14-اگر دیدگاه به یکی از شخصیتهای داستان تعلق دارد، آیا این شخصیت دارای هیچ محدودیتی در تأثیرگذاری بر حوادث و رفتار اشخاص دیگر نیست؟
15-آیا نویسنده از دیدگاهش عمدتاَ برای آشکارسازی بهره میبرد یا برای پنهانکاری؟ آیا نویسنده به گونهای هدفمند و در عین حال از دادن اطلاعاتی مهم درباره شخصیتهای اصلی خودداری میکند؟
16-آیا در داستان از نمادها استفاده میشود؟ اگر چنین است آیا این نمادها دارای معانی خاصی هستند یا در نهایت مقصود اصلی داستان، مدنظر است؟
17- آیا از طنز مقطعی در داستان استفاده میشود؟ از طنز دراماتیک چطور؟ طنز کلامی؟ این طنزها چه عملکردی دارند؟
عاطفه( Emotion ) و فکاهه( Humour):
18-آیا داستان مستقیماَ تأثیر عاطفی را مورد هدف قرار میدهد یا عاطفه صرفاَ به شکل محصول جانبی و طبیعی پیش میآید؟
19-آیا عاطفه به حد کافی دراماتیزه شده است؟ آیا داستان نویس در لحظه و یا لحظههایی از داستان دچار احساسات « قیق و آبکی» شده است؟
فانتزی:
20-نویسنده از فانتزی چگونه استفاده میکند؟ فرضهای اولیه برای فانتزی داستان کدامند؟ آیا نویسنده از این فرضها بهطور منطقی استفاده میکند؟
21-آیا داستان صرفاَ فانتزی است یا هدف ارائه و تشریح حقایق بشری است؟ اگر چنین است پس این حقایق کدامند؟
پرسشهای کلی:
22-آیا ویژگی اصلی داستان« پیرنگ» آن است یا در شخصیت و یا تم و سایر عناصر؟
23-زمان و مکان ( قرارگاه) Setting در داستان چه سهمی دارند؟ آیا « زمان» و« مکان»ی خاص برای داستان ضروری است یا داستان در هر جای دیگری میتوانست اتفاق بیفتد؟
24-ویژگی سبک نویسنده چیست؟ آیا برای فضای دانش این سبک مناسب است؟
25-تأثیر عنوان انتخابی داستان در فهم آن چگونه است؟
26- آیا تمام عناصر داستان در خدمت مقصود اصلیاند؟ آیا هیچ بخش غیرضرور یا زائد وجود دارد؟
27-برداشت شما از مقصود اصلی داستان چیست؟ و نویسنده تا چه حد به بیان مقصودش نائل آمده است؟
28-آیا داستان عمدتاَ از نوع گریز است یا تفسیری؟ مقصود داستان چه اهمیتی دارد؟
29-آیا داستان را باز هم خواهید خواند و یا « داستان» ارزش یک بار بیشتر خواندن را ندارد؟
این مطلب درباره ی نوشتن چگونگی نقد هست و همینجور که تو متنش گفته یه نقد خوب خیلی میتونه تاثیر خوبی رو ی نوشته های نویسنده بگذاره.
(این نوشته به نقل از سایت والیمار و توسط استاد Boromir نوشته شده که منبعشم گذاشته امیدوارم که کارساز واقع شه!
بدون شک مهمترین کار بعد از نوشتن داستان، نقد کردنشه. یه نقد درست و تا حدی حرفه ای می تونه در روند نوشتن یه نویسنده تأثیر فوق العاده مثبتی بذاره؛ و بر عکس، یه نقد اشتباه و غیر حرفه ای می تونه نویسنده رو دچار دردسر کنه.
یک سری سوال که به نقل از جناب "رامين مستقيم" توی سایت دیباچه گذاشته شده، انتخاب کردم و اینجا قرار می دم تا اونایی که علاقه به نقد کردن دارن بتونن براساس اونا داستان ها رو نقد کنن. البته نقد کردن کار پیچیده ای هست که نیاز به مطالعه ی گسترده داره. اینا فقط برای شروعه، واگرنه هرکدوم کلی مطالعه در زمینه نویسندگی و حتی سایر هنرها و رشته ها می خواد.
بعد از خواندن داستان به صورت کامل، داستان را بر اساس این موارد بررسی کنید:
1-قهرمان داستان کیست؟ کشمکشها کدامند؟ این کشمکشها جسمی، فکری، اخلاقی و یا عاطفیاند؟ آیا کشمکش اصلی میان انسان نیک و انسان بد با مرزبندی خاص صورت میگیرد و یا این کشمکش از نوع بسیار پیچیده و ظریفی است؟
2-آیا پیرنگ دارای وحدت است؟ آیا همه قسمتهای داستان با مفهوم کلی و تأثیر آن مربوط هستند؟ هر حادثه از حادثه قبلی بهطور منطقی نشأة میگیرد یا بهطور طبیعی به حادثه بعدی میانجامد؟ آیا پایان داستان شاد است و یا غمگین و یا هیچکدام؟ آیا پایان داستان مناسبتی با کل داستان دارد؟
3-بهرهبرداری از تصادف و تقارن چند حادثه در داستان چگونه است؟ آیا از این رخدادها فقط برای آغاز داستان استفاده میشود یا برای پیچیدهتر کردن یا گشودن گره کور داستان؟ تا چه حد این رخدادها نامحتمل به نظر میرسد؟
4-تعلیق( هول و ولا) داستان چگونه آفریده میشود؟ آیا صرفاَ علاقه خواننده به« بعد چه میشود؟» معطوف است یا نگرانیها و دلمشغولیهای وسیعتری توجه او را جلب میکند؟ آیا در داستان مورد نظر، نمونه و یا نمونههایی از راز یا معمای غیرقابل حل وجود دارد که شخصیتهای داستان را بر سر دوراهی قرار دهد؟
5-چه استفادهای از ایجاد شگفتی در داستان میشود؟ آیا این شگفتی به طرز مناسبی صورت میگیرد؟ آیا این شگفتیها در خدمت مقصود مهمی هستند و ذهن خواننده را از نقاط ضعف داستان منحرف میسازد؟
شخصیتها:
6-نویسنده برای آشکار ساختن شخصیتهایش چگونه عمل میکند؟ آیا شخصیتها به حد کافی دراماتیزه( به نمایش درآمده) شدهاند؟ از تضاد شخصیتها چه استفادهای میشود؟
7-آیا شخصیتها نامتناقض عمل میکنند؟ آیا شخصیتها به حد کافی انگیزه عمل دارند؟ آیا باورکردنی هستند؟ آیا نویسنده موفق شده است از به کارگیری شخصیتهای کلیشهای و ساده و تکراری مانند« بقال محتکر» اجتناب ورزد؟
8-آیا هر یک از شخصیتهای داستان به حد کافی پرورده شدهاند تا توجیه کننده نقش و عمل خود در داستان باشند؟ آیا شخصیتها سادهاند( Flat) یا جامع(Vound)؟
9-آیا در داستان شخصیتی در حال تکوین وجود دارد؟ اگر چنین است، آیا تغییرات شخصیتی چشمگیر است یا ناچیز؟ آیا این تغییرات در مورد شخصیت مورد نظر باورکردنی است؟ آیا از انگیزه کافی برخوردار است؟ آیا نویسنده به شخصیت در حال تکوین خود فرصت کافی داده است؟
درونمایه:
10-آیا داستان دارای درونمایه خاصی است؟ درونمایه داستان چیست؟ آیا درونمایه تلویحی است یا آشکار؟
11-آیا درونمایه با مفاهیم همهپسند زندگی تضاد دارد یا مؤید آنها است؟ آیا درونمایه داستان نسبت به زندگی بینشی نوین به ما میدهد یا اینکه بینشی کهن را عمق و تازگی میبخشد؟
دیدگاه( بهنظر):
12-نویسنده از چه دیدگاهی به داستان خود مینگرد؟ آیا دیدگاهش نامتناقض است؟ در صورت تغییر دیدگاه آیا توجیه کافی برای آن وجود دارد؟
13-انتخاب این دیدگاه برای نویسنده چه مزایایی دارد؟ آیا برای دریافت مقصود اصلی داستان این دیدگاه راهنمای مناسبی است؟
14-اگر دیدگاه به یکی از شخصیتهای داستان تعلق دارد، آیا این شخصیت دارای هیچ محدودیتی در تأثیرگذاری بر حوادث و رفتار اشخاص دیگر نیست؟
15-آیا نویسنده از دیدگاهش عمدتاَ برای آشکارسازی بهره میبرد یا برای پنهانکاری؟ آیا نویسنده به گونهای هدفمند و در عین حال از دادن اطلاعاتی مهم درباره شخصیتهای اصلی خودداری میکند؟
16-آیا در داستان از نمادها استفاده میشود؟ اگر چنین است آیا این نمادها دارای معانی خاصی هستند یا در نهایت مقصود اصلی داستان، مدنظر است؟
17- آیا از طنز مقطعی در داستان استفاده میشود؟ از طنز دراماتیک چطور؟ طنز کلامی؟ این طنزها چه عملکردی دارند؟
عاطفه( Emotion ) و فکاهه( Humour):
18-آیا داستان مستقیماَ تأثیر عاطفی را مورد هدف قرار میدهد یا عاطفه صرفاَ به شکل محصول جانبی و طبیعی پیش میآید؟
19-آیا عاطفه به حد کافی دراماتیزه شده است؟ آیا داستان نویس در لحظه و یا لحظههایی از داستان دچار احساسات « قیق و آبکی» شده است؟
فانتزی:
20-نویسنده از فانتزی چگونه استفاده میکند؟ فرضهای اولیه برای فانتزی داستان کدامند؟ آیا نویسنده از این فرضها بهطور منطقی استفاده میکند؟
21-آیا داستان صرفاَ فانتزی است یا هدف ارائه و تشریح حقایق بشری است؟ اگر چنین است پس این حقایق کدامند؟
پرسشهای کلی:
22-آیا ویژگی اصلی داستان« پیرنگ» آن است یا در شخصیت و یا تم و سایر عناصر؟
23-زمان و مکان ( قرارگاه) Setting در داستان چه سهمی دارند؟ آیا « زمان» و« مکان»ی خاص برای داستان ضروری است یا داستان در هر جای دیگری میتوانست اتفاق بیفتد؟
24-ویژگی سبک نویسنده چیست؟ آیا برای فضای دانش این سبک مناسب است؟
25-تأثیر عنوان انتخابی داستان در فهم آن چگونه است؟
26- آیا تمام عناصر داستان در خدمت مقصود اصلیاند؟ آیا هیچ بخش غیرضرور یا زائد وجود دارد؟
27-برداشت شما از مقصود اصلی داستان چیست؟ و نویسنده تا چه حد به بیان مقصودش نائل آمده است؟
28-آیا داستان عمدتاَ از نوع گریز است یا تفسیری؟ مقصود داستان چه اهمیتی دارد؟
29-آیا داستان را باز هم خواهید خواند و یا « داستان» ارزش یک بار بیشتر خواندن را ندارد؟