بهترین خاطراتتون با والدینتون

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع HHH
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : بهترین خاطراتتون با پدرتون

من همش دعوا بود چرا لحظه های خوب هم بود ولی یادم نمی یاد
بابام اکثر روزای هفته را تو حوضه معاونتشه چند روزم می ره دانشگاه درس میده بعد از ظهرام که میره داروخونش شبام که یا من تو اینتر نتم یا اون فقط بعضی وقتا باهم دعوا می کنیم ولی ادم خیلی خیلی باحالیه
چرا هزار بار بم گفته:بدبخت برس به بد بختیت ;D
خیلی خاطره ی باحالیه
 
پاسخ : بهترین خاطراتتون با پدرتون

من كه هميشه تا وقت بكنم آويزونه بابامم از كشتي بگير تا گوش كردن خاطرات و تا گفتن لطايف +18 (فقط من ميگم ) يا سفر به اينور اونور يا وقتي كه دارم بهش كاراته ياد ميدم و هي ازش ايراد ميگيرم كلا حال ميكنم ;D B-)
 
پاسخ : بهترین خاطراتتون با پدرتون

وقتی کوچیک تر بودم هر شب فیلم سینمایی میذاشت منم شبا با بابام میشسدیمو نگاه میکردیم... >:D<
چه حالی میداد... :)
 
پاسخ : بهترین خاطراتتون با پدرتون

بچه بودم و منحرف و ذهنم به خيلي چيزا قد نميداد (به معناي واقع عقده اي بودم ) خجالت کشیدن

بابام يه چيزايي توي كامپيوتر ديد شب منو صدا زد برم توي اتاق

ترسيدم چون بار اول بود منو ميگفت برم توي اتاقش

نشست كلي حرف زد بعد گفت توي كامپيوترت يه چيزايي ديدم كه زياد جالب نبود

من بهشون دست نزدم و پاكشون نكردم

اگه واقعا ميخواي با همينا زندگي كني كه من باهات حرفي ندارم ، ولي ..(كلي نصيحت پدرانه....)

كلي خجالت كشيدم

اشك توي چشام جمع ده بود

هيچكس جز منو بابام ازون قضيه چيزي نفهميد و بابام ديگه نه در اون مورد سؤالي كرد و نه به روم اورد

اون بهترين خاطره بود......

از اون به بعد واقعا فهميدم بابام چي گفت
ديگه به نصيحتاش گوش كردم
واقعا خودم فكر ميكنم از اون موقع بزرگ شدم
نصيحتا واقعا كارساز بود

منم يه خاطره مثل دكتر دارم
پارسال اولاي سال تحصيلي با دوستم رفتيم سي دي فروشي يارو گفت بيا اين فيلم رو ببر خيلي باحاله
منه خرم نفهميدم منظورش چيه؟
رفتم خونه و تا ساعت هاي يازده شب نشستم فيلمه رو نگاه ميكردم سريال بود از اون سريالا.................
كه يهو بابام اومد تا اينو ديد يه كتك خوب خوردم اما واقعا حقم بود تا چند روز بابام باهام قهر بود اما حالا ديگه خيلي باهم رفيقيم
اما واقعا حقم بود :-[ :-[
 
پاسخ : بهترین خاطراتتون با پدرتون

پدرم بهترین رفیقم بوده تو همه جا
خاطره ها زیادن باید بگردم پیداکنم ... اما پدرم روحمه...
بهترین خاطراتم با پدرم درسا یی هست که بهم یاد داد ... نه درس مدرسه ،درس زندگی ... بحث هایی که باهم می کنیم ، وقتی منو بابام با هم حرفمی زنیم همه می گن دوباره این دو تا رفتن رو منبر ، اصن دستخودمون نیست ، یه دفعه صدامون بلند میشه ، بحثداغ میشه ... مادرم دوباره غر زدنو شروع میکنه ، بهترین لحظالت عمرمه ...
 
پاسخ : بهترین خاطراتتون با پدرتون

من هر دفعه اومدم یه بازی به بابام یاد بدم ;D از بخت بد یه جورایی بابام از همون اول بدشانسی میاره ... مثلا تو منوپلی همش میفته تو خونه ای که باید پول بده یا میفته تو خونه ی زندون! هیچ وقت هم یه دورش تموم نمیشه!

وا3 همین یهو میزنه زیر همه چی و میگه
این بازی هایی که تو به من یاد میدی همش بیخودیه ... جمعش کن بره اینارو! ;D
هیچ وقت نتونستم یه بازی درست حسابی به بابام یاد بدم! :((
 
پاسخ : بهترین خاطراتتون با پدرتون

3-4 سالم بود و دو سال پشت هم برف میومد منم گیر داده بودم به بابام "یه ادم برفی برام درس کن ...یه عالمه گنده باشه!" ولی بابام میرفت سر کار!
اخرش بهم قول داد سال بعد با اولین برفی که بارید با هم ادم برفی درست کنیم!
یه روز صبح پا شدم دیدم داره برف میاد رفتم پریم تو دل بابام ! اونم قول داده بود اون روز نرفت سرکار با هم ادم برفی درس کردیم....خیلی خوش گذشت :x
ولی بابام فرداش ساعت ده صبح برگشت خونه"اخراج" :))
 
پاسخ : بهترین خاطراتتون با پدرتون

اون موقع ها که کوچیک بودم(الان بزرگ شدما!) با بابام و خواهرم رفتیم سرِ زمینای بابا بزرگم که سیب زمینی کاشته بودن(البته اون موقع دیگه مال بابام و عموهام و اینا بود!) کلی سیب زمینی کباب کردیم خوردیم(دهنم آب افتاد!) بعد هم من و بابام و خواهرم و پسر عمه م و پسر عموم 5 تایی نشستیم رو موتور بابام برگشتیم خونه!!! هنوزم نفهمیدم چطوری اون همه ادم روی موتور جاشدن!!!
 
پاسخ : بهترین خاطراتتون با پدرتون

من بچه که بودم بابام و شوهر عمم از من به عنوان یک توپ والیبال استفاده می کردن! :o ( ;D)

یه بار شوهر عمم بالاتر از حد معمول میندازه ... بابام اسپک میزنه من له میشم! :))
 
پاسخ : بهترین خاطراتتون با پدرتون

بهمن امسال که منو بابام باهم رفتیم کاخ گلستان خیلی خیلی خوب بود!یادش بخیر :) :>
 
پاسخ : بهترین خاطراتتون با پدرتون

زياد بودن....يكيش همين نوروز بود...منو بابام شب تنها تو ساحل راه ميرفتيم...ساحلش خارج از شهر بود....يادمه اون شب مهتابي بود.... >:D<

من خيييييلي بابامو دوس دارم خيلي مهربونه >:D< >:D< >:D<
 
پاسخ : بهترین خاطراتتون با پدرتون

فقط بگم از خوندن این مطالب لذت میبرم!شادی ها دیگران!!
منم هرچی فکر میکنم یادم نمیاد،الان که هیچی اما بچگی هم....
آدمای خیلی باحال و منطقی به نظرمیان،اما حداقل ارتباط رو داریم،وقتایی که خونم کمتراز یک ساعت از اتاقم بیرونم،اونم براغذاو دستشویی و....
دوست ندارم ناشکری بکنم اما خب.....
 
پاسخ : بهترین خاطراتتون با پدرتون

به نقل از Captain. Pisko :
ببین من تو این سه صفحه چند تا خاطره خوب از بابام نوشتم!
فکر می کنی روزی چند ساعت با بابام می گردم؟
فکر می کنی تو هفته چند بار به بهانه های مختلف باهم دعوا می کنیم؟

کافیه یه کوچولو گاهی کوتاه بیای مقابلش
تا بابات یه قصره طلا زیره پات بسازه

از دوست و تفریحت بزن دوبار به خاطر بابا ببین چیکار می کنه واست
همون بابایی که تو روت نگاه هم نمی کرد فرشته می شه
پدر به پدر فرق داره...، بعضی ها محبّت بچشون اصلا تو دلشون نیست...، نمیدونم بچه ی چندم هستی ولی معمولا پدر ها نسبت به دختر ها و بچه دوم حساس تر و احساسی تر هستند، نمیشه تامیم داد که دوبار از دوستاش به خاطر پدرش بزنه پدرش براش همه کار میکنه، اما این حرفت توی هفتاد درصد موارد درست هست.
برای ما پسر ها معمولا مادر تا قبل از نوجوانی دلسوز تر هست تا پدر اما بعد نوجوانی همه چیز بسته به اخلاق پدر و مادر و سن سالشون و حتی رفتار فرزند توی محیط داره..
 
بهترین خاطرتون با مادرتون

از اونجایی که بنده دختر تشریف دارم و دختر ها به بابایی بودن مشهورن این تاپیکو ایجاد کردم تا ثابت کنم هنوزم

جوابم به سواله:((مامانو بیشتر دوست داری یا بابا!)) سکوته! فقط سکوت

نتیجه منطقی: من بابایی نیستم :دی
از طرفی هم مثل اینکه پسرا مامانین( :-" ) ما هم خواستیم با تاپیک(( بهترین خاطره با پدرتون)) در حقشون جفا نشه :دی

گفتیم یه تاپیک دس گرمی بزنیم پسرا هم بیان از ماماناشون بگن تو دلشون نمونه B-)

بفرمایین! تاپیک مال شماست:
 
پاسخ : بهترین خاطراتتون با والدینتون

پدر گرام رفتن کفش خریدن مثلا ... 8-|

بعد دوماه فهمیدیم ...


1. دوتا لنگه نه تنها یه مدل نیستن :o


2. بلکه سایزشون فرق داره ;D


3. و هردوتا مال پای چپ هستن! :))


تماشا کنید!
 
پاسخ : بهترین خاطراتتون با والدینتون

من کلا هیچ وقت با بابام حال نکردم خاطرات خوب معمولی زیاد دارم باهاش ولی در اون حدی نیست که بخوام تعریف

کنن!!!!!!!!
 
پاسخ : بهترین خاطراتتون با والدینتون

بهترین لحظه های عمر من با پدر و مادرم گذشته وقتی با هم مسافرت میریم وقتی دور همیم اما بهترینش یعنی یکی از بهتریناش وقتی بود که تیزهوشان قبول شدم وقتی روزی که از خواب بیدارشدم کل روزو اختصاص دادن به من شهربازی خرید رستوران گردش و اخرشم یه کادوی اساسی
 
پاسخ : بهترین خاطراتتون با والدینتون

یادمه وقتی خیلی کوچولو بودم شب بود و با مامان بابا داشتیم از خونه فامیل برمیگشتیم که من بهونه گرفتم که خسته ام و به بابا گفتم بغلم کنه!
خیلی لحظه خوب و آرامش بخشی بود که در آغوش پدرم بودم! :)
 
پاسخ : بهترین خاطراتتون با والدینتون

دوستان فقط این وسط یه سئوالی پیش می آد مگه اسم تاپیک خاطراتتون با والدین نیس؟تا اون جایی که من می دونم والدین یعنی پدر و مادر پس چرا همش راجبه باباهاس؟ :-? :-/
 
پاسخ : بهترین خاطراتتون با والدینتون

به نقل از angelina :
دوستان فقط این وسط یه سئوالی پیش می آد مگه اسم تاپیک خاطراتتون با والدین نیس؟تا اون جایی که من می دونم والدین یعنی پدر و مادر پس چرا همش راجبه باباهاس؟ :-? :-/
خب لابد بچه ها بیشتر با باباهاشون خاطره داشتن تا ماماناشون...!
 
Back
بالا