صدا را بشنوید ، اتفاق را پیش بینی کنید.

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع پگاه 1717
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : صدا را بشنوید ، اتفاق را پیش بینی کنید.

1 - میام پایین؛ یکم دقت میکنم و میبینم نختم یکم افتادس. یعنی قوس داره. :-"
میرم زیر تخت نیگا میکنم؛ همون آشغالای چیپس و پفکیه که یواشکی از ترس داداشم خوردم گذاشتم زیر تخت ... :-"
خب معلوم شد دیه...! تشک تختم قوسی شده بعد من هی قلت میزدم و میخورده به آشغالا صدای خرت خرت میومده...! :-"
---
2- دستگاه آبمیوه گیری یوده پُرِ اب هویج که وقتی مامانم اول ازدواجش داشته آب هویج میگیرفته؛ زده بوده به پریز برق زیر تخت من.. :-"
که اون موقع قطع بوده. ;;)بعد تخت من از اینایی بوده که کشوییه؛ یادش میره آبمیوه گیری ور برداره؛ بعداز 16 سال؛ اتفاقا اون شب پریزه درست میشه... :-sبرق وصل میشه و صدای خر خر آبمیوه گیری که داشته میترکیده از بس پر بوده منو از خواب میندازه... :-"
 
پاسخ : صدا را بشنوید ، اتفاق را پیش بینی کنید.

ای خدا جونم :-<

صداش ضعیفه یهنی انگار قطع و وصل میشه صدای خرت خرت شبیه کشیدن شدن ناخن و دست و این چیزا رو زمینه :-ss من زیر تخت و نگاه میکنم ولی نور کمه نور گوشیمو میندازم چیزی دیده نمیشه....منم از صبح رستم رو ندیدم(رستم لاک پشتمه) هی میره این ور اون ور گم میشه بعد خودش پیدا میشه ;D

هر وقت صداش میزدم هر جا بود کشون کشون از رو تنبلی خودشو بهم میرسوند ولی از صبح هر چی صداش میزدم نبود انگار که اصلا نیست تو اتاقم...
فکر کردم صدای پنجه های رستمه روی سرامیکا ولی نیست آخه رستم که مریض نیست این کارو بکنه نصفه شبی
منم همین 2ساعت پیش فیلم ترسناک دیدم میترسم میرم خواهرمو بیدار کنم که 4تا فحش نسارم میکنه میگه تا این موقه که بیداری همینه دیگه برو کپه مرگتو بذار میخوام بخوابم دختره روانی :-ss :| :-L

صداش خیلی وحشتناکه اول میخوام بیخیالش شم بهش فک نکنم ولی نمیشه نمیتونم بعد از ربه ساعت مقاومت کردن میرم کنار پایه تخت میشینم سرمو یه کم خم میکنم یهو رستم میپره بیرون میگه پخ خ خ خ خ خ.... :-w :-w

(داستان بسی غیر عقلانی بود و اینکه الان رستم 2ماهه که مرده و دیگه صداش نمیکنم دلم یهو براش تنگ شد گفتم بیام واسه خودم خیال بافی کنم که زنده اس) :(( :(( :(( =(( =((
 
  • لایک
امتیازات: n.r
پاسخ : صدا را بشنوید ، اتفاق را پیش بینی کنید.

آآآآآآآآآآآآآآآآآآغااین خیلی سخته،میشه عوضش کنین؟
 
پاسخ : صدا را بشنوید ، اتفاق را پیش بینی کنید.

کم کم پتو رو کنار میزنم ! نه من نمیترسم نه من نمیترسم :-s :-s (میترسم ;D ;D) نصف شبی یادم نمیاد خونه خودمونم یا مادر ;D اول از اون جایی که از گربه ها وحشت دارم میگم نکنه بچه گربه اومده رفته زیر تخت ...... :-w :-w آخه گربه صدا خرت خرت میده؟ ... از تخت سرو نصف تنه رو آویزون میکنم کم کم حاشیه رو تختی رو. میزنم کنار !بابا تو این تاریکی چیزی پیدا نیس که :-s یهو باد میزنه پده اتاقم میخوه تو صورتم (تختم دم پنجرستا ;D ;D) سکته میزنم و احتما یه جیغ ;D ;D با پام چراغو روشن میکنم .......ولی چیزی زیر تخت نمیبینم بازم ....... یه عالمه کتاب فقط زیر تختمه ولی بازمصدا میاد ....نکنه کوش باشه :-s من تو خونه تنهام مجبورم تا صبح تو اتاق خودم باشم ...حالا چی کار کنم؟ ;D موشه از زیر تخت کلشو بیرون میکنه ;D ;D من سکته میکنم :-s 8-} :-" .....
 
پاسخ : صدا را بشنوید ، اتفاق را پیش بینی کنید.

ماه هاست گمش کرده ام،منی که تمام زندگی و بیداریم در طنین صدای او خلاصه میشد.... نمیدانم چطور؟کجا؟ من که همیشه حواسم بود

من که میدانستم بی او روزهایم چقدر کسل کننده و خاکستری میشود....من که میشنیدم او نیز در درون مرا دوست میدارد....

حتی اگر بهتر از او را به من میدانند و همه بهتر از او را آخر مگر من قبول میکردم؟

و راستش را بخواهی هنوز هم روی همها یک پای مرغیم ایستاده ام و زیر بار داشتن بهتر از او نمیروم....

پاییز سردیست و من به صدای گرم او محتاج....اما نیست....

مثل هر شب به عادت دیرینه گوشه تخت مینشینم....عادت دارم تمام روز با خود حرف میزنم و شب ها مینویسم....

دارم درون این ورق های آشنا از او مینویسم...از جای خالیش....

اوه...خودکار از دستم میفتد....لعنتی....رشته سخن از دستم در میرود و بناچار برای پیدا کردن خودکار دستم را زیر نور کم زیر تخت میکشم...

من روی تخت نشسته ام و با دست زیر تخت را میکاوم...

دستم به خودکار میخورد اما رها میشود....باز هم میگردم....صدای خش خشی سکوت گنگ اینجا را در هم میشکند.....

بهت میکنم....ترسیده ام...بی اختیار نیم خیز میشوم...

گویی مانند کسی هستم که پس از یک دوره فراموشی چیزی در ذهنش جرقه میزند...نه....این صدا را میشناسم....

از روی تخت جست میزنم....

خودش است...نمیدانم و نمیخواهم بدانم اینجا چه میکند...سخت در سینه میفشارمش....

با همان صدایی که از تنظیم نبودن فرکانس خبر میدهد....

و بی اختیار چشم به عقربه میدوزم تا راس ساعت برنامه محبوبم را بشنوم
 
پاسخ : صدا را بشنوید ، اتفاق را پیش بینی کنید.

روش‌کار تاپیک به‌گونه‌ایه که اون صداهه؛ هرچند وقت یه‌بار عوض می‌شه و شما باید مطابق با اون خلّاقیت‌هاتون رو؛ رو کنید. نه این‌طور که تمام سرفصل‌ها رو بگید. :د
یه‌چیز دیگه! پست‌متوالی خلاف قوانینه. اون 7تا پست متوالی رو ترکیب کردم.
 
پاسخ : صدا را بشنوید ، اتفاق را پیش بینی کنید.

صدا:توی اتاق نشستید دارید راست راست یه دیوارروبروتون نیگا میکنید یهو یه نوری رو روی صورت تون احساس میکنید روتون رو برمیگردونید میبینید هیچی نیست میرین توی هال و بعد صدای بهم کشیدن پارچه میاد میرین سمت پنجره ومیبینین نیمه بازه وبعد صدای یه خنده بلند روازپشت سرتون میشنوید :-"
یه چیزی بگم:سعی کنید این نباشه که یکی داشته بام شوخی میکرده واینا :)
 
پاسخ : صدا را بشنوید ، اتفاق را پیش بینی کنید.

اولی که نور بود :-" صدا نبود.

در مورد اون پارچه هِه، پنجره باز بود، گربه اومد تو بعد چنگ زد به پرده بعدشم فرار کرد ندیدیمش :-"

بعدم نگو تلویزیون روشنِ صدای خنده میاد :-دال
 
پاسخ : صدا را بشنوید ، اتفاق را پیش بینی کنید.

خب میایم که فعال کنیم این تاپیک و ؛؛)
صدای سگ میاد از تو حیاط مدرسه تون، اتفاق و پیش بینی کنید :دی
باتشکر
 
پاسخ : صدا را بشنوید ، اتفاق را پیش بینی کنید.

ازونجایی که مکانی که مدرسمون هست پتانسیل سگ اومدنو داره، فکر میکنم بچه سرایدار که خیلی شره یه سگو اورده تو حیاط داره اذیتش میکنه. :-" اصلا هم خلاقیت ندارم 8-|
 
پاسخ : صدا را بشنوید ، اتفاق را پیش بینی کنید.

یکی از اون خرخونای کلاسمون از بس که پاچه خواری کرد تبدیل به سگ شده :D
حالا هم داره تو ی حیاط واسه خودش اوازمی خونه :-" : من یه پرنده ام ارزو دارم ...
 
پاسخ : صدا را بشنوید ، اتفاق را پیش بینی کنید.

صدا از من
.
.
.
اتفاق از شما! :-"

[nb]من هیچ توضیحی ندارم بگم اینجا یزد بود 12 شب تو اتوبوسیم ب سمت هتل از میبد کلا اون اصوات وسطم من نگفتم هیچ کدومو :-"[/nb]
 
پاسخ : صدا را بشنوید ، اتفاق را پیش بینی کنید.

چون همه خلاقن رو نمی کنن ک ریا نشه من بگم؟ [nb]خدایی 2 بار گوش کردم تا ب ذهنم رسید![/nb]
الکی مثلن اونجا جنگله اشپز باشی ی مایتابه گذاشته توشم روغن ریخته تا حیوونایی ک اقا شیره شکار کرده سرخ کنه تا بخورن!
اقا روباه مکارم اونجا ایستاده پیش آشپزباشی و سرش داد می کشه ک ینی زود غذا سلطان و بپز !
ی گربه کوچولوییم بوده ک می ترسه و میگه میوووو(آخی!) بعد بچه شیرای شیطون خواستن اذیتش کنن ک مامان شیره ک همه این اتیشا از زیر سرش بلند میشد میگه بچه ها گند نزنید!!!!
و خلاصه اسم مامان محدثه بود ک آدامس ترقه ای خریده بود بچه هام یا نخورده بودن تا حالا یا ی قرن قبل خورده بودن ذوق مرگ شده بودن هر بار وویس می ضبطیدن =))
این بود داستان ما! شاد باشید!
 
شب بود .دختر های نترس زیر بارون از خوابگاهشون راه افتادن برن جنگل که شجاعت خودشون رو ثابت کنن.توی راه با گروهی از حیوانات وحشی جنگلی رو به رو شدن که یکی از اون ها گرگ،دوتاشون گاو(فرق جنگلیش با اهلیش اینه که گاو های جنگلی بدجور گاز می گیرن و بدتر از اون آدم رو زیر می گیرن حتی شنیده شده جفتک هم میزنن)یه گربه وحشی(اول با مهربونی و میو میو کردن خودشون رو تو دل آدم جا می کنن و نزدیک میشن و بعد آدمو تیکه تیکه میکنن)چهار تا سگ و ...بودن.دختر های داستان ما از اونجایی که خیلی با استعداد و شجاع بودن،از این حیوانات درنده نترسیدن و تمام نبوغ خود را به کار گرفتن و با تقلید صدای آن ها،فراریشان دادند.و بعدش پس از کمی گردش شبونه به خوابگاهشون برگشتن. :دی
بالا رفتیم دوغ بود ،پایین اومدیم ماست بود ،قصه ما راست بود
 
من یه بچه ی 9 ساله ام ،راستش مامان بابام منو آوردن یجایی که بهش میگن مینا،نمیدونم مینا کیه یا کجاست،توراه مسیر یه جا من از اتوبوس جا موندم،اخه...اخه من‌ شب ادراری دارم و‌مجبور‌بودم خیلی وقت تو سرویس بمونم
وقتی دیدم تنها شدم تصمیم گرفتم دنبال یه روشنایی بگردم
.همینجور که قدم به قدم به اون روشنایی نزدیک تر میشدم دیدم صداهای عجیب غریبی ازش بیرون میاد
اومدم‌ پشت در
صدای پرواز هواپیما از بالا میومد
روباهه نقاشی می‌کرد
گرگه آب بازی می‌کرد
گاوه آشپزی می‌کرد
گربه گرمش شده بود
مرغه صداش گرفته بود
خروسه داشت با یه کبوتر بازی میکرد
یکی از اونا مدام میخندید
سگه هم زبون ادمیزاد بلد بود و میگفت داریم چیزی سرخ میکنیم
رییسشون رو نمیدونم چی بود ولی گفت بچه ها گند زدیم یکی داره مارو میبینه....
ترسمو گذاشتم کنار
درو باز کردم
وقتی رفتم تو
همه جا تاریک شده بود
اما پام تو یه ظرف پر از سوسیس فرو رفت و سوختم و....
یهو از خواب بیدار شدم
هنوز تو همون اتوبوس بودم
هنوز مادر پدرم پیشم بودن
برام ساندویچ سوسیس گرفته بودن
جاده تاریکی محض بود
اما
صدای پرواز هواپیما از بالا میومد...
 
میشه صدا رو عوض کنین؟خیلی وقته اینه
 
از این صدایی که من شنیدم، فقط اینو میشه برداشت کرد که توی یه جمع چِت دست یکیشون رفته رو ضبط صدا :))

والا:))
 
Back
بالا