- شروع کننده موضوع
- #1
farshidGCD
لنگر انداخته
- ارسالها
- 3,747
- امتیاز
- 7,916
- نام مرکز سمپاد
- شهید بهشتی
- شهر
- -
- سال فارغ التحصیلی
- 91
- دانشگاه
- MMU
- رشته دانشگاه
- IBM - ID
- "بدبخت كلاس داره! الان همه دخترا ميميرن واسه امو اونوقت تو عينهو دهاتيا ميگردي! بيا بريم من دوستم آرايشگره"
- "اون پسره بود تو پارك بهت محل سگم نميزاشت، بعد كه تو رفتي اومد خواست بهم شماره بده منم كنفش كردم اساسي"
- "ايول، ماشينو دودر كردي؟ آهنگو بزار حال كنيم" (حالا! همگي ميخوايم باهم بريم دختر بــازي...)
- "بعد از مدرسه با اين پسره قرار دارم بهرحال بايد خوشگل باشم ديگه! ميگن مايه داره..."
چيه؟ فكر ميكنيد براي چي اينا رو نوشتم؟ اين جملات براتون آشناست؟
بله، اينها چيزاييه كه هر روز ميشنويم و ميبينيم و ميگيم، ولي دليل اين كارا چيه؟ چرا پسر جامعه ما فقط بايد به فكر اين باشه كه يه دونه از سيخاي موش نخوابه كه مبادا جلو دختره كم بياره و فجيع تر اينكه دختر جامعه ما از پسري خوشش بياد كه از فرق سر تا نوك پا يك چيزش از لباس و پيرايش و رفتار و اخلاق به آدميزاد نرفته؟
چرا يك دختر دانش آموز ايراني بايد با انواع لوازم آرايش موجود در بازار خودش رو رنگ كنه و بره هي تو پارك ول بچرخه؟
چرا پسر اين مملكت بايد ساسي مانكن رو با صداي بلندي كه از فرط بلنديش خودشم نميفهمه آهنگه چيه روي ماشيني كه بي اجازه خونواده سوار شده بزاره و توي خيابونا ول بچرخه و به دخترا تيكه اندازي كنه؟
وجود دارن اينجور آدما، تو كشور، توي شهر شما، توي سمپاد و حتي در همين سايت هستن آدمايي كه هنوز نيومده به هرچي دختر ميبينن پ.خ ميدن و سعي در مخ زني
...
به كجا ميرويم؟ خودمان را چه ميكنيم؟ آن دختري كه هنوز ١٢ سال را پر نكرده روزي دو قوطي كرم پودر مصرف مي كند تا سياهي چهره آفتاب سوخته اش را پنهان كند از چه كسي انتقام ميگيرد؟ از مملكت به بهانه نبود آزادي؟ از دوستاني كه دم از bf هاي خيالي خود ميزنند؟ يا از خود كه زير باورهاي غلطش گم شده؟ از خود انتقام ميگيرد كه به پايان كار نمي انديشد؟
به كجا ميرويم؟ با پسري كه پولهاي توجيبي اش را صرف سيخ كردن موهايش مي كند با اين هدف كه به يك دختر شماره بدهد و فردا پيش دوستانش با دختربازي در ١٣ سالگي پز بدهد چه مي كنيم؟
آن دختر پانزده ساله اي كه با ديدن پسرهاي ولگرد بيكاره و سيگاري در خيابان ها، شادي اذعان مي دارد به چه فرنودي بر اين باور رسيده؟
واي بر ما! واي بر ما و بر مملكتي كه هدف از رابطه عاطفي تنها كلاس گذاشتن است و مقدار دوست داشتن ارتباط مستقيم دارد با فرستادن شارژ
وااسفا بر كشوري كه دغدغه دانش آموزان خردسالش را جنس مخالف تشكيل ميدهد و كودكي در راهنمايي زير نيمكت درس موبايلش را بيرون آورده با لبخندي غرور آميز اس ام اس هاي شب قبل دختري را به دوستش نشان ميدهد
وا مصيبتا از سرزميني كه راه زندگي دختر و پسر جوانش را ساسي مانكن تعيين كند و علت انجام ندادن تكليف مدرسه ديدن جومونگ باشد
هيهات كه ما خود را ميكشيم، بيراهه را در پيش گرفته ايم و زندگي خود را در موي سيخ و زنجير طلا گنجانده ايم، واي كه ديدن عنوان ١٨+ مهر تاييدي شده بر بازديد از يك تاپيك
زنهار كه دختر و پسر جامعه ما چون گربه پست و چو خوك بي وجدان شده اند
حيواناتي پست تر از حيوانات
به يزدان كه گر ما خرد داشتيم، كجا اين سرانجام بد داشتيم
* نوشته حاضر پيامد يك بيخوابي ٢٤ ساعته هست، تعجبي نكنيد اگر كمي در هم ريخته بود چون من الان هيچي حاليم نيست
- "اون پسره بود تو پارك بهت محل سگم نميزاشت، بعد كه تو رفتي اومد خواست بهم شماره بده منم كنفش كردم اساسي"
- "ايول، ماشينو دودر كردي؟ آهنگو بزار حال كنيم" (حالا! همگي ميخوايم باهم بريم دختر بــازي...)
- "بعد از مدرسه با اين پسره قرار دارم بهرحال بايد خوشگل باشم ديگه! ميگن مايه داره..."
چيه؟ فكر ميكنيد براي چي اينا رو نوشتم؟ اين جملات براتون آشناست؟
بله، اينها چيزاييه كه هر روز ميشنويم و ميبينيم و ميگيم، ولي دليل اين كارا چيه؟ چرا پسر جامعه ما فقط بايد به فكر اين باشه كه يه دونه از سيخاي موش نخوابه كه مبادا جلو دختره كم بياره و فجيع تر اينكه دختر جامعه ما از پسري خوشش بياد كه از فرق سر تا نوك پا يك چيزش از لباس و پيرايش و رفتار و اخلاق به آدميزاد نرفته؟
چرا يك دختر دانش آموز ايراني بايد با انواع لوازم آرايش موجود در بازار خودش رو رنگ كنه و بره هي تو پارك ول بچرخه؟
چرا پسر اين مملكت بايد ساسي مانكن رو با صداي بلندي كه از فرط بلنديش خودشم نميفهمه آهنگه چيه روي ماشيني كه بي اجازه خونواده سوار شده بزاره و توي خيابونا ول بچرخه و به دخترا تيكه اندازي كنه؟
وجود دارن اينجور آدما، تو كشور، توي شهر شما، توي سمپاد و حتي در همين سايت هستن آدمايي كه هنوز نيومده به هرچي دختر ميبينن پ.خ ميدن و سعي در مخ زني
...
به كجا ميرويم؟ خودمان را چه ميكنيم؟ آن دختري كه هنوز ١٢ سال را پر نكرده روزي دو قوطي كرم پودر مصرف مي كند تا سياهي چهره آفتاب سوخته اش را پنهان كند از چه كسي انتقام ميگيرد؟ از مملكت به بهانه نبود آزادي؟ از دوستاني كه دم از bf هاي خيالي خود ميزنند؟ يا از خود كه زير باورهاي غلطش گم شده؟ از خود انتقام ميگيرد كه به پايان كار نمي انديشد؟
به كجا ميرويم؟ با پسري كه پولهاي توجيبي اش را صرف سيخ كردن موهايش مي كند با اين هدف كه به يك دختر شماره بدهد و فردا پيش دوستانش با دختربازي در ١٣ سالگي پز بدهد چه مي كنيم؟
آن دختر پانزده ساله اي كه با ديدن پسرهاي ولگرد بيكاره و سيگاري در خيابان ها، شادي اذعان مي دارد به چه فرنودي بر اين باور رسيده؟
واي بر ما! واي بر ما و بر مملكتي كه هدف از رابطه عاطفي تنها كلاس گذاشتن است و مقدار دوست داشتن ارتباط مستقيم دارد با فرستادن شارژ
وااسفا بر كشوري كه دغدغه دانش آموزان خردسالش را جنس مخالف تشكيل ميدهد و كودكي در راهنمايي زير نيمكت درس موبايلش را بيرون آورده با لبخندي غرور آميز اس ام اس هاي شب قبل دختري را به دوستش نشان ميدهد
وا مصيبتا از سرزميني كه راه زندگي دختر و پسر جوانش را ساسي مانكن تعيين كند و علت انجام ندادن تكليف مدرسه ديدن جومونگ باشد
هيهات كه ما خود را ميكشيم، بيراهه را در پيش گرفته ايم و زندگي خود را در موي سيخ و زنجير طلا گنجانده ايم، واي كه ديدن عنوان ١٨+ مهر تاييدي شده بر بازديد از يك تاپيك
زنهار كه دختر و پسر جامعه ما چون گربه پست و چو خوك بي وجدان شده اند
حيواناتي پست تر از حيوانات
به يزدان كه گر ما خرد داشتيم، كجا اين سرانجام بد داشتيم
* نوشته حاضر پيامد يك بيخوابي ٢٤ ساعته هست، تعجبي نكنيد اگر كمي در هم ريخته بود چون من الان هيچي حاليم نيست