یکبار سر کلاس زیست بود معلممون اسم یک چیزی رو گفت. دقیق یادم نیس. فقط یادمه یکی از مواد تو روغن نباتی بود بعد من میخواستم بنویسم. نفهمیدم چی گفت. گفتم دوباره بگین بعد دوباره گفت تند گفت بازم نفهمیدم. گفتم استاد مثه آدم بگو دیه البته اصن منظور بدی نداشتما. بعد ک بچه ها خندیدن فهمیدم چه گندی زدم اینطوری شدم :-[ البته خطر از بیخ گوشم گذشت معلم فقط خندید یک کم کاریم نکرد :-s
یه معلم حرفه وفن داشتیم که خیلی خودشو میگرفت.. آخرای سال سوم بود با دوستام خواستیم کمی بخندیم.اسم اکسيژنو عوض کردیم,گذاشتیم "اژکیسن" .. گفتیم اسمشو شنیدیم,شما میدونین چیه؟!
گفت(با لحن جدی):البته,,بچه هاا.ساککت!! (( ما گفتیم دیگه کارمون ساختس :-s )))
بعد ادامه داد: گاز اژکیسن...گاز منتشر شده از سلول های هسته ای...با علامت "Oj".... ???
ما یهو زدیم زیر خنده. ...معلم که تازه فهمیده بود سرکاره ...با گفتنه با مدیر کار دارم , از کلاس زد بیرون!!
ولی خداییش همچین سخنرانی کرد یه لحظه همه باورشون شده بود گاز اژکیسن وجود داره :-\
حالا شاید شما یه روزی کشفش کردین
یه بار سر کلاس یکی از بچه ها پا تخته بود معلم یه سوال کرد یاد نداشت هر کسی یه جوری سعی میکرد بهش برسونه اما متوجه نمیشد تا جایی که دیگه تقلب رسوندن ها خیلی ضایع شد معلم متوجه شد ولی چیزی نگفت یک دفعه اونی که پا تخته بود عصبانی شد برداشت گفت : دیوانه ها خر که نیست ( منظورش معلم بود) میفهمه آروم تر . یک دفعه کلاس منفجر شد معلم قرمز شده بود
آخر کلاس بود بعد این معلم ریاضیمون گف من جلسه بعد میام همه تمریناتونو حل کرده باشین!
بعد یکی از دوستام برگشت گف:به همین خیال باعش!
اصن معلمه طفلک موند!
يه بار امتحان هندسه داشتيم؛ تا صبح بيدار بودم
صبح كه اومديم مدرسه همين جور نشسته بوديم قبل برنامه صبح گاهي با هم كلاسي ها بحث مي كرديم؛بحث از يه نفر پر رو شد؛خواستم بگم
رو كه نيست سنگ پاست
گفتم سنگ پا نيست كه
همه خنديدن فهميدم چي گفتم ديگه بقيه شو نگفتم.
تا صبح بيداري كشيدنم عوارضي داره ها!!!!
همین یه ماه پیش مشاورم زنگ زده بود یه ساعت تمام تنهایی حرف زد. منم کلافه شده بودم دیگه.بعد گفت اره فقط من حرف زدم امروز. گفتم بله شما اصولا حرف زیاد میزنید.
خندید و من تازه فهمیدم چی گفتم بعدم کلی معذرت خواهی کردم