mamalmln
کاربر حرفهای
- ارسالها
- 414
- امتیاز
- 151
- نام مرکز سمپاد
- شهید بهشتی شهر ری
- شهر
- تهران
- مدال المپیاد
- فیزیک
پاسخ : معنی عشق چیه؟
علامه طباطبايي(ره) در پاورقي اسفار ميفرمايد: لفظ عشق بحسب عرف به وابستگي خاص بين حيوان نر و ماده بكار ميرود و آن عبارت است از «حب وقاع». اما در عرف خاص مرادف يا شبه مرادف «حبّ» ميباشد و آن تعلق خاص موجود با شعور است به موجود زيبا، از آن حيث كه زيباست. بگونهاي كه وقتي محبوب را بيابد از او دل بكند و وقتي او را از دست بدهد او را بطلبد
خداوند در همه موجودات، عشق غريزي بوديعه نهاده است تا در تحصيل كمال خود كه همان خير است بكار گيرند. همه موجودات عاشق خير مطلقند و خير مطلق براي همه عاشقان تجلي ميكند اما قبول تجلي و اتصال آنان به او متفاوت است. آن چيزي كه خير محض است و سبب حصول خير ميشود و معشوق حقيقي موجودات است همان علت اولي است كه معشوق همه اشياء است
معلولات همة خير و هستي خود را از علت خود ميگيرند و از اين جهت بالاترين معشوق، خداوند است كه آگاهانه يا ناآگاهانه مورد عشقورزي موجودات است.
مرحوم شهيد مطهري :
بعضي معتقدند كه عشق يك نوع بيشتر نيست و آن همان عشق جنسي است و تمام عشقهاي موجود بشري ريشه در غريزه جنسي دارد كه فرويد را از قائلان به آن نام ميبرند اما اين تئوري بهيچ وجه پذيرفته نيست چون عشقهاي جنسي ريشه در خود محوري و منفعتطلبي عاشق و تصاحب معشوق براي خود دارد كه البته اطلاق نام عشق نيز بر آن نميتوان كرد و بهتر است از آن امور تعبير به «شهوت» شود. در عشق اصلاً مسئله وصال و تصاحب مطرح نيست مسئله فناي عاشق در معشوق مطرح است كه با خود محوري سازگار نيست. اينجاست كه مسئله مزبور شكل فوق العاده و قابل بحثي پيدا ميكند و شايستگي تحليل در فلسفه و روانشناسي مييابد.([21]
علامه طباطبايي(ره) در پاورقي اسفار ميفرمايد: لفظ عشق بحسب عرف به وابستگي خاص بين حيوان نر و ماده بكار ميرود و آن عبارت است از «حب وقاع». اما در عرف خاص مرادف يا شبه مرادف «حبّ» ميباشد و آن تعلق خاص موجود با شعور است به موجود زيبا، از آن حيث كه زيباست. بگونهاي كه وقتي محبوب را بيابد از او دل بكند و وقتي او را از دست بدهد او را بطلبد
خداوند در همه موجودات، عشق غريزي بوديعه نهاده است تا در تحصيل كمال خود كه همان خير است بكار گيرند. همه موجودات عاشق خير مطلقند و خير مطلق براي همه عاشقان تجلي ميكند اما قبول تجلي و اتصال آنان به او متفاوت است. آن چيزي كه خير محض است و سبب حصول خير ميشود و معشوق حقيقي موجودات است همان علت اولي است كه معشوق همه اشياء است
معلولات همة خير و هستي خود را از علت خود ميگيرند و از اين جهت بالاترين معشوق، خداوند است كه آگاهانه يا ناآگاهانه مورد عشقورزي موجودات است.
مرحوم شهيد مطهري :
بعضي معتقدند كه عشق يك نوع بيشتر نيست و آن همان عشق جنسي است و تمام عشقهاي موجود بشري ريشه در غريزه جنسي دارد كه فرويد را از قائلان به آن نام ميبرند اما اين تئوري بهيچ وجه پذيرفته نيست چون عشقهاي جنسي ريشه در خود محوري و منفعتطلبي عاشق و تصاحب معشوق براي خود دارد كه البته اطلاق نام عشق نيز بر آن نميتوان كرد و بهتر است از آن امور تعبير به «شهوت» شود. در عشق اصلاً مسئله وصال و تصاحب مطرح نيست مسئله فناي عاشق در معشوق مطرح است كه با خود محوري سازگار نيست. اينجاست كه مسئله مزبور شكل فوق العاده و قابل بحثي پيدا ميكند و شايستگي تحليل در فلسفه و روانشناسي مييابد.([21]