اشعار عاشقانه

  • شروع کننده موضوع saray
  • تاریخ شروع

Strangers

کاربر فوق‌حرفه‌ای
عضو مدیران انجمن
ارسال‌ها
1,298
امتیاز
23,232
نام مرکز سمپاد
علامه حلی۱
شهر
همدان
سال فارغ التحصیلی
0000
رشته دانشگاه
علوم تغذیه
رنگ اشکم بی تو دارد ارغوانی می شود

سرفه هایم تازگی ها آن چنانی می شود

انتظارت کار دارد دست چشمم می دهد

رفته رفته عینکم ته استکانی می شود

هرچه غم بود از دلم با اشک بیرون شد ولی

خاطراتت پشت پلکم بایگانی می شود

کوه طاقت هم که باشی عشق آبت می کند

شانه های مرد عاشق استخوانی می شود

گاه مثل بیژن و یوسف به چاهت می کشد

گاه جسمت مثل عیسى آسمانی می شود

شب به شب جنگست بین عقل من با عشق تو

نقش من هم این وسط پا در میانی می شود

چشم و ابروی خشن از بس که می آید به تـــو

گاهی آدم عاشق نامهربانی می شود...


صفحه ای از دفترم را باد با خود برد و رفت

داستان عشق ما فردا جهانی می شود

بی تو اطرافم پر از ارواح سرگردان شده

بر نگردی شاعرت قطعن روانی می شود

کار و بار آدم عاشق ندارد اعتبار

مردنش هم مثل اشکش ناگهانی می شود...
 

Strangers

کاربر فوق‌حرفه‌ای
عضو مدیران انجمن
ارسال‌ها
1,298
امتیاز
23,232
نام مرکز سمپاد
علامه حلی۱
شهر
همدان
سال فارغ التحصیلی
0000
رشته دانشگاه
علوم تغذیه
در سایه های اشک تو تصویر میشوم
با واژه های شعر تو تعبیر میشوم
با آخرین نگاه دو چشم جوان تو
من قطره قطره میچکم و پیر میشوم...
 

Strangers

کاربر فوق‌حرفه‌ای
عضو مدیران انجمن
ارسال‌ها
1,298
امتیاز
23,232
نام مرکز سمپاد
علامه حلی۱
شهر
همدان
سال فارغ التحصیلی
0000
رشته دانشگاه
علوم تغذیه
شبیه برگ پاییزی، پس از تو قسمت بادم
خداحافظ، ولی هرگز نخواهی رفت از یادم


خداحافظ، و این یعنی در اندوه تو می‌میرم
در این تنهایی مطلق، که می‌بندد به زنجیرم
 

Strangers

کاربر فوق‌حرفه‌ای
عضو مدیران انجمن
ارسال‌ها
1,298
امتیاز
23,232
نام مرکز سمپاد
علامه حلی۱
شهر
همدان
سال فارغ التحصیلی
0000
رشته دانشگاه
علوم تغذیه
ببرید ز من نگار هم خانگیم
بدرید به تن لباس فرزانگیم

مجنون به نصیحت دلم آمده‌است
بنگر به کجا رسیده دیوانگیم
 
ارسال‌ها
859
امتیاز
8,142
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1395
ببرد از من قرار و طاقت و هوش
بت سنگین دل سیمین بناگوش
نگاری چابکی شنگی کلهدار
ظریفی مه وشی ترکی قباپوش
حافظ
 

Sss.lll

Rise of the rain
ارسال‌ها
44
امتیاز
441
نام مرکز سمپاد
Farz1
شهر
اصفهان
سال فارغ التحصیلی
1402
من حلالت کرده ام
چون در قرآن خوانده ام
آیه ی <<شَراً یرَهُ>>
بد جور جبران می کند...
 
بالا