فکر میکنی چقد جرئت داری؟

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع sara .s
  • تاریخ شروع تاریخ شروع

sara .s

کاربر فعال
ارسال‌ها
38
امتیاز
23
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
خرم آباد
باحال ترین و خفن ترین کاری که تو مدرسه کردی چی بوده؟
من که یه بار با 4 تا از بچه ها از راه شهید بهشتی از وسط برادران بهشتی
فرار کردیم و این بهترین خاطرمه تا حالا ! جاتون خالی ! ;D
 
پاسخ : فکر میکنی چقد جرئت داری؟

سیلی تو گوش معلم :-[ :-[
یه بار هم خیلی شلوغی کردم، معلم زیستمون منو اورد پایه تخته ....
وقتی پای تخته بودم، گوشیم زنگ خورد.... منمجواب دادم همون جا دی:
کارای خیلی بدتر هم داشتیم، اما بهتره که مخفی بمونه!
 
پاسخ : فکر میکنی چقد جرئت داری؟

در حد شماها ما جرات نداریم :(
فقط یه بار از پشت سیبمو پرت کردم تو سر معاونمون نفهمید من بودم ... =((
 
پاسخ : فکر میکنی چقد جرئت داری؟

یه بار معلم شیمی‌ منو برد پای تخته سوال حل کنم فک میکرد بلد نیستم منم به ۵ ثانیه نوشتم

گچو پرت کردم جلو پاش

داشت از ترس میمرد

یه بار با بچه‌ها از وسط حیاط فرزانگان رد شدیم رفتیم آس برگر وسط راه اومدن بگیرنمون بی‌خیال از در رفتیم بیرون

چند بار جلو معاونمون بهش گفتم مراد

یه بار دیگه هم کلام رو سرم بود دیدم یکی‌ داره کخ میریزه

گفتم نکن گاوه دیدم همین مراده

دیگه کار زیاد کردم یادم نی‌

یه بر هم سر کلاس رقصیدم معلممون کف کرده بود

یادم بیاد میگم
 
پاسخ : فکر میکنی چقد جرئت داری؟

نه بابا ما كه سرو كوشمون بستس
بدترين كاري كه كردم يه جندتا قر دادم وسط كلاس معاونمون ديد
وكرنه ما غلام حلقه به كوش معاوناييم يه شكرك ميايم ولمون ميكنن از هركي خواستين ببرسين شكرك مدرسه كيه؟؟بي برو بركرد خودمم
لف جون يعني جي؟شما از تومددرسه ماردشدين؟شماها كه حالتون تز فرزانكانيا بهم ميخورد؟
 
پاسخ : فکر میکنی چقد جرئت داری؟

غلط نکــنم خیـلی ;D
یه بارم وقتی رفته بودیم سالن مــرکز ( صفــر ِ مــرزی شهید بهشتی و مرکز خودمون ! ) رفتیم تا دم مرکزشون حیاطشو دیدیم .
یه بارم از تابلو اعلاناتو سوراخ کــردم و از اون یکی تابلو اعلانات کشیدم بالا و تور بسکتبالو پــاره کردمُ و سطل آشغالو در نوردیدم ;Dسر یکی از دبیرامــونم داد زدم . دیگه همین !
 
پاسخ : فکر میکنی چقد جرئت داری؟

یه بار جمعه بود رفتیم بودیم کلاس دفتر دبیران هم درش باز بود برگه هعای دینی امتحان فردامون را دزدیدیم من وسه نفر دیگه حول و حوش نصف روز بعد از لو رفتنش تو دفتر مدیر بودیم اخه دوستم ترسیده بود همراه برگه ها جامدادی معلممون هم بلند کرده بود البته قضیه رل بابای یکی از بچه ها لو داده بود ;Dبعد تو دفتر همه ناراحت من به مدیرمون گفتم شما در دفترتون را قفل می کنید جمعه ها؟عصبی شد نزدیک بود اخراج شم
با معلما هم دعوا کردم که واقعا پشیمونم
الن هم که تا معلمه یه چیز میگه ما هزار تا حرف از توش در می اریم مثلا امروز سر کلاس گفتم هرکی نشسته باشه....همه بلند شدن معلم هم سر کلاس بو
 
پاسخ : فکر میکنی چقد جرئت داری؟

به نقل از nini joon :
نه بابا ما كه سرو كوشمون بستس
بدترين كاري كه كردم يه جندتا قر دادم وسط كلاس معاونمون ديد
وكرنه ما غلام حلقه به كوش معاوناييم يه شكرك ميايم ولمون ميكنن از هركي خواستين ببرسين شكرك مدرسه كيه؟؟بي برو بركرد خودمم
لف جون يعني جي؟شما از تومددرسه ماردشدين؟شماها كه حالتون تز فرزانكانيا بهم ميخورد؟
میخواستیم بریم آس خوب؟!!!

در رو بستین

راه دور میشد از وسط مد شما مجبور شدیم بیایم

بعدشم کی گفته ما حالمون از شما به هم میخوره

شما ها آدمین ما هم آدمیم

ولی کلکل دختر پسری یه مقوله ی دیگس ;)
 
پاسخ : فکر میکنی چقد جرئت داری؟

شما ها دیگه خیلی حفه ای هستید ....
ته ته خلاف من این بوده که : یه روز یه معلمی امتحان گرفت ولی از اون امتحاناها . من هم حوصله نداشتم دیگه سر کلاش بشینم ;D هچی بهش نگفتم رفتم بیرون یه چرخی زدیم یه ابی خوردیم کلا یه حالی کردیم اومدیم سر کلاس معلمه خفتمون کرد گفت بله؟ بله ؟ من هم کم نیاوردم گفتم حافظت ضعیف شده ها همین چند دقیقه پیش ازت اجازه گرفتم ها _ البته مودبانه تر -
او هم بنده خدا گفت : ببخشید حواسم نبود ما هم گفتیم بابا خواههههههههههههههههههههههش ;D
 
پاسخ : فکر میکنی چقد جرئت داری؟

یه بار نشسته بودیم سرکلاس بالای ورقه نوشتیم "لطفا به دبیر حاضر فحش بدهید" هر چی فحش بلد بودیم نوشتیم(اخراش دیگه ______شده بود! :-$)بعد معلمه گفت اون چیه منم گفتم نامه! B-)
گفت بدش به من ،منم بردم گذاشتم رو میزش!
اون سال بقیه زنگای اون درس نرفتیم سرکلاس! <:-P

یه بارم گیر دادم به دبیر جغرافی که وقتی گرداب میشه یه حفره تو دریا درست میشه،ابی که تو این حفره بوده کجا میره؟؟ >)
بیچاره هنگیده بود! :))
 
پاسخ : فکر میکنی چقد جرئت داری؟

آها یه چیزی یادم اومد

تو راهنمایی ورق میزدیم سر کلاس زبان خدا!!

حکم شرطی هفت خبیس و از این حرفا

یه چند بارم تو حیاط مد ترقه زدیم ;)
 
پاسخ : فکر میکنی چقد جرئت داری؟

سر امتحان نهایی ثلث سوم انشا ، همه ساکت بودن و مشغول نوشتن یه انشا که 20 بگیرن !

موضوع انشا این بود : جرئت و شجاعت !

جوانی در برگه ی خود نوشت : شجاعت یعنی این !

و برگه را تحویل داد !

برگه دست به دست بین 8 معلم گشت !

و همه بلا استثنا به برگه 20 دادند !

می تونید حدس بزنید این جوان کی بود ؟؟
.
.
.
دکتر شریعتی !
 
پاسخ : فکر میکنی چقد جرئت داری؟

من بهترین خاطرم جیم شدن از مدرسس با چند تا از دوستام سر زنگ دینی جیم شدیم و با هم رفتیم آیس پک خردیم واقعا جاتون خالی‌ بود خیلی‌ خوش گذشت.
<:-P ;D :))
 
پاسخ : فکر میکنی چقد جرئت داری؟

با توپ شوت كردم تو صورت ناظم بعده اينكه دعوام كرد
دعواهو دادو بيداد كه زياد
جيمم ماله دبستان اووووووهههه
 
پاسخ : فکر میکنی چقد جرئت داری؟

یادمه سوم راهنمایی معلم اجتماعیمون :-& :-& :-& :-& :-&
گفتش که تست دارین جلسه ی بعد .ما همه گفتیم ما تست نمیدیمو این حرفا!
گفتش مگه دست شماس؟ باید بدین!
در این لحظه منو چند تن از یاران با هم بلند گفتیم اااااااااااااااااه ;D ;D :))
بعد معلمه گفت اهو زهر مار!!!!!! :)) :))
ما هم همگی بلند گفتیم اییییییش! بعدشم رومونو ازش برگردوندیم!!(اصلا انتظار نداشت از منو یارانم!)
بعدش ضایع شدو حرفی نزد!!!!
 
پاسخ : فکر میکنی چقد جرئت داری؟

من فقط تو تقلب کردن خیلی جرئت دارم...

سر امتحانای ترم اول پارسال من تک میز اول مینشستم سر همه امتحانا کتاب باز کردم...! ;D
 
پاسخ : فکر میکنی چقد جرئت داری؟

کار خاصی تاحالا نکردیم.......ولی یبار رفتیم پیش جعبه فیوز...زدیم برق کتاب خونه...ازمایشگاه ها...بوف...و غیره رو خاموش کردیم......بدبخت اقای کاظمی(سرایدارمون)....2 ساعت داشت باهاش ور می رفت تا درست شد ! B-)
 
پاسخ : فکر میکنی چقد جرئت داری؟

نمونه ای دیگر

سر کلاس دینی بلا استثنا زمان هندزفری و آهنگه

امروز کل زنگ داشتم آهنگ گوش میدادم

انگار نه انگار دارن درس میدن ;)

و همین طور سر زنگ های دیگه هم که وقت PSP بازی کردنه ;)
 
پاسخ : فکر میکنی چقد جرئت داری؟

خودم نه ...

ولی یکی از بچه هامون خیلی شجاع بود

با ناظممون تو پارک آبی بودیم

یهو یکی رفت تیوپ ناظمو برعکس کرد

خانم با مخ رفت تو آب! :))
 
پاسخ : فکر میکنی چقد جرئت داری؟

این یه کاره شاخ یکی از بچه ها بود :
سره کلاس فیزیک بود ، اقای X ردیف دوم نشسته بود و اقا Y ردیف 3 و پشت اقای X !! گویا اقای Y از چند بار زده بود پشت اقای X !! اقای X که اعصاب درست حسابی نداشت ، یعو بلند شد وسط کلاس داد زد :
ک* *ش ان*لم نده ....
معلم :o: چی چی ؟؟
X : این از اول زنگ تا حالا منو داره ان*ل می ده !!
معلم :o: بلند شو ، بلند شو برو بیرون پیشه احمدی با هم دعوا کنید !! ;D
خیلی کاره شاخی بود !! 8-} زنگ اخر که اومدن کلاس (2 زنگ دمه دفتر بودن) براشون دست زدیم وسط کلاس ;)) =D>

2 سال پیش هم یه کسی که الان سوم هست (اون موقع اول دبیرستان بود) با یه پیش دانشگاهی اون موقع دعواش شده بود (اسمشو می ذاریم Z ) ... پیش دانشگاهیه گفت: تو مرد نیستی ..
X هم که کلا اعصاب تعطیله ، گفت : مطمئنی ؟
_اره
و Z هم وسط حیاط ، جلوی ناظما ، شلوارشو (با مخلّفاتش !) ... :-[ ;D ;;) 3 روز از مدرسه اخراج شد !! و کلاً نصفه دانش اموزای شیراز فهمیدن که یه کسی همینچین کاری کرده !!(توی کانون زبان به شدت پخش شده بود !! :)) )

کارای من که در حد اونا نیست ، در حد دست انداختن معلم هست ... فقط یه بار رفتم توی دفتر ، (بالای هر میز ، اسم یکی از معاونا که روی اون میز هست رو نوشتن ) اسم یکی از معاونا که "ورع" بود رو عوض کردم گذاشتم : "وزغ" 8-} ;D تا چندین روز همینطوری بود .. حالا فکر کنید اولیا می اومدن ، اسمشو نمی دونستن ، می گفتن : سلام ، اقای وزغ!! 8-} ;D البته بعدش فهمیدن و پاکش کردن ، و دوباره نوشتم ، و دوباره زودی پاکش کردن !! ;D

یه بار دیگه هم معلم عربیمون "کبری" رو اشتباه نوشته بود (خودتون حدس بزنید چی نوشته بود !!) . و من هم بهش تذکر دادم !! ;D اون هم سریع فهمید !! ;D گفت که این درسته ، ذهنت خرابه !! :)) ;D ;)
 
Back
بالا