فکر میکنی چقد جرئت داری؟

fitmal

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
812
امتیاز
3,333
نام مرکز سمپاد
farzanegan 2
شهر
کرمان (1 ر) - تهران (بقیه)
مدال المپیاد
یه سری مرحله 1 :-" 1 مرحله 2 :-"
پاسخ : فکر میکنی چقد جرئت داری؟

موش انداختم تو کیف معلم
صندلی معلممون قهوه ای بود منم با رنگ قهوه ای نوشتم من خرم معلممونم نشست روش بعد مجبور شد بره خونه (<
لولای درو بادوستان شل کردیم معلم درو ک باز کرد...
از هیچ کدوم از وسایل شهربازی نمی ترسم
باسوسک و.. هم مشکلی ندارم
ب معلممون گفتم یه بار درس دادنش ضیع است ک البته باهام لج کرد تااینکه من بهش گفتم شمابامن مشکلی دارید از اون موقع دیه خوب شد
تو نمایشگاه کتاب رد میشدیم رو ملت اب میریختیم بعد فرار :> X_X
و...
 

saratahmasbi

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
157
امتیاز
1,157
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
سارایوو(بوسنی و هرزگوین)
رشته دانشگاه
حقوق
پاسخ : فکر میکنی چقد جرئت داری؟

پدر معلم شیمی مون فوت کرده بود اون هفته بجاش فیزیک داشتیم بطوری که هر روز اونم 2 یا 4 زنگ فیزیک داشتیم
ماهم که حسابی خسته سدیم روز اخر قفل درو شکستیم تا معلممون نتونه بیاد
 

fardin.k

کاربر فعال
ارسال‌ها
38
امتیاز
55
نام مرکز سمپاد
شهيد بهشتي
شهر
خرم آباد
پاسخ : فکر میکنی چقد جرئت داری؟

پارسال با چند تا از بچه ها سر كلاس هنر داشتيم موج مكزيكي مي رفتيم :D
من هم كه ميز آخر بودم يهو معلم برگشت چند نفر آخر و ديد 50 تا ابر و باد جريممون كرد
البته بيشتر ابر و باد هاي من رو خواهرم درست كرد :D
 

parimah

کاربر فعال
ارسال‌ها
72
امتیاز
217
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ن2
شهر
کرمان
رشته دانشگاه
معماری
پاسخ : فکر میکنی چقد جرئت داری؟

ی بار ی میکروفن از دفتر کش رفتیم
ی بار دیگه ام ک سوما امت ترم داشتن میکروفن و کش رفتیم زدم زیر اواز
ب تعداد زیاد لاستیک پنچر کردیم
وسط کلاس نارنجک پرت کردیم بعد همه از کلاس دویدیم بیرون
ب مقدار زیاد کلاس پیچوندیم
برگه امتحانی کش رفتیم
از رو دیوار رفتیم بالا از مدرسه در رفتیم(ک بعد از همین اقدام دور دیوارو سیم خاردار کشیدن)
 

Freemason

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
183
امتیاز
398
نام مرکز سمپاد
شهید مدنی
شهر
تبریز
دانشگاه
شریف
رشته دانشگاه
IT یا الکترونیک
پاسخ : فکر میکنی چقد جرئت داری؟

موبایلو گذاشتم داخل میز تو کلاس جغرافی. تنظیمش کرده بودم در هر شماره مختلف آهنگ مختلفی پخش کنه. از هر 5 دقیقه یک بار بهش زنگ میزدیم. بدبخت معلم داشت گریه می کرد که بسه. :D

یک بارم به سر ناظم داد زدم. B-)
 

shadiiii

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
365
امتیاز
2,694
شهر
میان2اب
دانشگاه
ارومیه-نازلو
رشته دانشگاه
دامپزشکی
پاسخ : فکر میکنی چقد جرئت داری؟

انقد كه به معلم هندسه بگم اگه شما هم سر كلاس نياين ما بلديم از رو منتشران جواب تمرين ها رو كپي كنيم تو دفترمون اينجوري مجبور نيستم هربار هم تعريفاتون رو از خودتون بشنويم
و بعد گف برو بيرون و منم گفتم اگه كسي با حرف من مخالفه از بچه ها بگه من ميرم بيرون وقتي كسي چيزي نگفت داشت منفجر ميشد
 

MiMeh

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
119
امتیاز
988
نام مرکز سمپاد
فــرزانگان II
شهر
مـشـــــــهد
رشته دانشگاه
دندانپزشکی
پاسخ : فکر میکنی چقد جرئت داری؟

آخر کلاس از معلم مرد جوری که نفهمه عکس گرفتم :-"


دوم راهنمایی درِ کلاس یه معلمِ بی اعصاب، که قبلِ من 2 نفر دیگه در زده بودنُ در رفته بودن رو زدم و در رفتم :D

که البته چوبشُ خوردم شدید! :| :))


پیشنهاد و همکاری در خراب کردن قفل درِ کلاس برای بار دوم!


پرتاب یه تیکه برف گنده به معلم شیمی از نوع قوی هیکل!! :| :-" :-" :))
 

Liese

کاربر.
ارسال‌ها
885
امتیاز
4,451
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۲
شهر
بندرعباس
سال فارغ التحصیلی
97
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : فکر میکنی چقد جرئت داری؟

یه بار قرار بود بریم کنتور برق مدرسه رو دست کاری کنیم ک برقا بره برگه سوالا امتحانی چاپ نشه بعدش جرئت نکردیم ولی دبیرستانیا همین کارو انجام دادن :D
 

سید مصطفی

کاربر فعال
ارسال‌ها
57
امتیاز
205
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
بیرجند
مدال المپیاد
شیمی
دانشگاه
صنعتی شریف
رشته دانشگاه
شیمی
پاسخ : فکر میکنی چقد جرئت داری؟

دبیر دیفرانسیل یه مسئله داد حل کنم بلد نبودم بهش گفتم بیاید شما حل کنید ببینم بلدین :D :D

دوم دبستان که بودم معلمم ریششو 6 تیغه کرده بود من لپشو گرفتم گفتم این که از پتوی گلبافت من نرم تره {-8 :D :))
 

اسیمو

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
136
امتیاز
510
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
شیراز
دانشگاه
دانشگاه صنعتی شریف
پاسخ : فکر میکنی چقد جرئت داری؟

من بخوام بگم یه کتاب میشه... :))
ولی یه بار توی اب بازی یه پلاستیک بزرگ اب رو میخواستم بریزم روی دوستم ولی جاخالی داد و منم حواسم نبود و ریختم روی ناظممون که پشت سرش بود :))...اولش ترسیدم ولی بعد کلی خندیدم :))
روز اخری بود که میومدیم مدرسه...زنگ عربی بود و معلممون میخواست مرور کنه...منو صدا زد که برم مثالها رو حل کنم..بچه ها خیلی با مرور کردن مخالفت کردند...ولی من مظلومانه رفتم و تخته رو پاک کردم و برگشتم و روبه معلممون گفتم:ببخشید خانم
و بعد رو به بچه ها گفتم:بچه ها روز اخری رو استفاده کنید...حالا دستتتتتتتتتت....دستتتتتتتتتتتتت :))
 
بالا