پاسخ : فکر میکنی چقد جرئت داری؟
اصولن تو هر خرابکاریای که تو مدرسه انجام میشه پای من هست
تا حالام گیر نیفتادم
امروز تو مدرسه بازرس اومده بود ؛ بعد مدیرمون داشت با این بازرس ـا حرف میزد تو حیاط . مائم داشتیم تو حیاط راه میرفتیم یه توپ رو زمین بود . برداشتیم شوتش کردیم رفت خورد تو دیوار کنار کله بازرس
ینی یهسانت اونورتر خورده بود بدبخت شده بودیم
بعد همینجور داشتیم میرفتیم یهو یه بحثی پیش اومد
ینی به یکی از شدیدترین نزاعهای تاریخ تبدیل شده بود
دو نفر وسط حیاط داشتن با تمام قدرت داد میکشیدن
بعد همین وسطا یکی داد کشید فولانی خیلی **** بازی در میآره
بعد کار به فوش عمه کشیده شد
و در تمام این مدت بازرس پشت سر ما وایساده بود
سر مدیر هم زیاد داد کشیدیم
یهبار داشت سر صف حرف میزد ؛ بعد بچهها هی فوشش میدادن این آدم نمیشد
هی ادامه میداد . آخر هماهنگ کردیم همه با هم هو ـش کردیم
یهبارم بچهها پیجر مدرسه رو دزدیدن ؛ باهاش آهنگ گذاشتن
وسط حرف زدن مدیر یهو آهنگ پخش شد
عاغا اون کارگاه روبات که نرگس اینا گفتن ؛ ماها همیشه توش پلاس بودیم! همیشه کلاسا رو میپیچوندیم میرفتیم کارگاه روبات . بعد این کارگاه روبات یه اتاق کوچیک عین انباری کنارش داشت ؛ ما رفته بودیم اونجا داشتیم آهنگ گوش میکردیم که یهو مدیر گرام + معاون سه پایه + معاون اجرایی اومدن تو
مائم چپیدیم تو یکی از کمدهای کارگاه انقد اون تو موندیم تا مدیر رفت