فکر میکنی چقد جرئت داری؟

زهرا27

بریزءیس
ارسال‌ها
280
امتیاز
1,825
نام مرکز سمپاد
فرزانگان زاهدان
شهر
زاهدان
سال فارغ التحصیلی
93
دانشگاه
الزهرا_خواجه نصیر
رشته دانشگاه
کامپیوتر
پاسخ : فکر میکنی چقد جرئت داری؟

من خیلی جریتم کمه ولی نمیدونم این بده یا خوب
 

shamim1378

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
94
امتیاز
1,072
نام مرکز سمپاد
Frz2
شهر
Isf
پاسخ : فکر میکنی چقد جرئت داری؟

رفته بودیم اردو بعد بچه هامون معاونمونم که یه کم زیاد وزن داره رو برده بودن تخته فنر :))میگفتن عین توپ قل میخوره .. =))
 

كياناز

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
719
امتیاز
3,452
نام مرکز سمپاد
فرزانگـان ۱
شهر
اصفهـان
سال فارغ التحصیلی
96
پاسخ : فکر میکنی چقد جرئت داری؟

در اين حد جرئت دارم كه شجاعت يا حقيقت بازي كنم و شجاعتو انتخاب كنم و اخره سر برم از شيلنگه دستشويي اب بخورم... :-&
 
  • لایک
امتیازات: ZG

novanda

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
425
امتیاز
1,887
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 6 - فرزانگان امام رضا
شهر
تهران-لاهیجان
پاسخ : فکر میکنی چقد جرئت داری؟

با چوب معلم انگليسي مو زدم :D
 

جنا

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
978
امتیاز
3,946
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۱
شهر
تهران
پاسخ : فکر میکنی چقد جرئت داری؟

اصولن تو هر خراب‌کاری‌ای که تو مدرسه انجام می‌شه پای من هست :-" تا حالام گیر نیفتادم :-"

امروز تو مدرسه بازرس اومده بود ؛ بعد مدیرمون داشت با این بازرس ـا حرف می‌زد تو حیاط . مائم داشتیم تو حیاط راه می‌رفتیم یه توپ رو زمین بود . برداشتیم شوتش کردیم رفت خورد تو دیوار کنار کله بازرس :-" ینی یه‌سانت اون‌ورتر خورده بود بدبخت شده بودیم :-"

بعد همین‌جور داشتیم می‌رفتیم یهو یه بحثی پیش اومد :-" ینی به یکی از شدیدترین نزاع‌های تاریخ تبدیل شده بود :-" دو نفر وسط حیاط داشتن با تمام قدرت داد می‌کشیدن :-" بعد همین وسطا یکی داد کشید فولانی خیلی **** بازی در می‌آره :-" بعد کار به فوش عمه کشیده شد :-" و در تمام این مدت بازرس پشت سر ما وایساده بود :-"

سر مدیر هم زیاد داد کشیدیم :-" یه‌بار داشت سر صف حرف می‌زد ؛ بعد بچه‌ها هی فوشش می‌دادن این آدم نمی‌شد :| هی ادامه می‌داد . آخر هماهنگ کردیم همه با هم هو ـش کردیم :-"

یه‌بارم بچه‌ها پیجر مدرسه رو دزدیدن ؛ باهاش آهنگ گذاشتن :)) وسط حرف زدن مدیر یهو آهنگ پخش شد :))

عاغا اون کارگاه روبات که نرگس اینا گفتن ؛ ماها همیشه توش پلاس بودیم! همیشه کلاسا رو می‌پیچوندیم می‌‌رفتیم کارگاه روبات . بعد این کارگاه روبات یه اتاق کوچیک عین انباری کنارش داشت ؛ ما رفته بودیم اونجا داشتیم آهنگ گوش می‌کردیم که یهو مدیر گرام + معاون سه پایه + معاون اجرایی اومدن تو :-" مائم چپیدیم تو یکی از کمدهای کارگاه انقد اون تو موندیم تا مدیر رفت :-"
 

novanda

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
425
امتیاز
1,887
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 6 - فرزانگان امام رضا
شهر
تهران-لاهیجان
پاسخ : فکر میکنی چقد جرئت داری؟

يه بار هم به معلم كامپيوترمون گفتم منحرف!تو چش مردم نيگا ميكنم بهشون ميگم منحرف:))
 

Forooz

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
98
امتیاز
245
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
شیراز
مدال المپیاد
الآن دارم سعی می کنم واسه المپ pc بخونم!!!!
دانشگاه
تا ببینیم خدا چی میخواد...
پاسخ : فکر میکنی چقد جرئت داری؟

یه بار وسط حیاط جلوی مرد و زن رقصیدیم!
یه بار هم حالم بد شده بود زن زدم مامانم بیاد دنبالم بعد رفتم به ناظم گفتم گفت:گوشی داری منم گفتم نه...یادم رفته بود silentش کنم یه دفه مامانم زنگ زد منم خونسرد دستمو کردم تو جیبم قطعش کردم ناظممون گفت:که گوشی نداری نه؟بده من گوشیتو!
منم گفتم:نه کی گفته من گوشی دارم؟؟؟
بعدم رامو کشیدم رفتم...خیلی عصبانی شد... :D
 

Darya-F

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
106
امتیاز
146
نام مرکز سمپاد
فرزانـــــــگان
شهر
تــــــــهران
سال فارغ التحصیلی
1394
رشته دانشگاه
زبان و ادبیات چینی
پاسخ : فکر میکنی چقد جرئت داری؟

1-پارسال امتحان اجتماعی داشتیم..الکی خودم و زدم به مریضی اینا هم فکر کردند ما واقعا" حالمون بده :-" حالا چای نبات و نون وپنیر و...منم هی خنده ام گرفته بود ولی خب آخرش هم امتحانو پیچوندم...
2-برای امتحان میانترم کامپیوتر پارسال نتونستم درس بخونم و مدرسه نرفتم بعد ناظم مون زنگ زد خونمون و من برداشتم =P~ گفت سلام خوبی؟ گفتم سلااااااااااااام مرسی شما خوبین؟(نشناختمش!!) بعد گفتم شما؟ببخشید به جا نیوردم..گفت من علیپورم..آقا من ینی موندم!!..الکی هی سرفه کردم هی سرفه کردم =))(که فکر کنه حالم بده!)اصن یه آبروریزی شدها!!...
3-پارسال که رفتیم مشهد ,..تو قطار بودیم و نصفه شب بود و میخواستم برم دستشویی(بعد گفته بودند اگه میخواین برین به یکی از مسئولین بگین)یه خانومه باهامون اومده بود و مثلن مشاور دینی و اینا بود و 2 تا کوپه بغلی ما بود و در کوپه اش و باز کرده بود و برقا رو خاموش کرده و خوابیده بود(که از داخل بتونه بیرون و ببینه ولی داخل دیده نشه!) آقا ما هم رفتیم یه دفعه داخل کوپه و گفتیم خانوم ...؟بعد دیدم ج نداد.فکر کردم اشتباهی اومدم(آخه بچه های حلی هم تو قطارمون بودن)..برگشتم به دوستم گفتم زهرا اشتباهی اومدیم انگار اینجا کوپه پسراست :-" :-" یه دفعه دستش و اورد بیرون و ما هم فرار...(فهمیدیم چه کردیم!)
4-یه بار هم اشتباهی در کوپه رو باز کردم و اومدم تو یه دفعه برگشتم دیدم اومدم کوپه پسرا :-" بعدشم فرار کردم..
 

@mirrez@

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
222
امتیاز
967
نام مرکز سمپاد
هاشمی نژاد یک
شهر
مشهد
پاسخ : فکر میکنی چقد جرئت داری؟

من یه بار برای ازمون علامه حلی داشتیم هیچی نخونده بودم تصمیم گرفتم فقط زیستاشو بزنم و بعد فکری زد به سرم پاسخنامه مو مچاله کردم و مربع های مشکی شو مخدوش!!!بعد که رفتم بدم یه هو مدیرمون و دو تا دیگه ناظم سر رسیدن.منم فرار کردم تا میخواستن بفهمن من فلنگ بستم و فرار کردم.
 

كياناز

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
719
امتیاز
3,452
نام مرکز سمپاد
فرزانگـان ۱
شهر
اصفهـان
سال فارغ التحصیلی
96
پاسخ : فکر میکنی چقد جرئت داری؟

كلن بنده به ريلكس بودن در بحراني ترين شرايط معروفم!
امروز دبير زيستمون منو چند نفر ديگرو صدا زد تا 4 فصلو بپرسه...بنده هيچي نخونده بودم،حتي لاي كتابم باز نكرده بودم.دقت كردم ديدم بقيه هم مثله منن!!!بنده ديدم همه غيره خودم دستاشون يخ كرده دارن ناخوناشونو ميجون،يهو رفتم وايسادم جلو همشون گفتم:بچه ها لطفا اين شكلي باشيد... :>
بيخي دنيا دوروزه! :>
بعد جلويه دبيرمون " لبه كارون " رو خوندم يه ذره هم قر دادم تا بچه ها روحيشون شاد شه..
دبيرمون اول اين شكلي شد: :-w
اما بعد: :))
و بچه ها: ;;)
و نمره‌ي من:5 از 5! :>
 

reyhan

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
111
امتیاز
559
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
دانشگاه
چند سال دیگه *شاید * تهران
پاسخ : فکر میکنی چقد جرئت داری؟

اینقد جرات دارم که میتونم جلو همه بچه ها چاپلوسی معلمو کنم.. :-&
 

11phantom

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
130
امتیاز
431
نام مرکز سمپاد
فرزانگان قم
شهر
قم
سال فارغ التحصیلی
1394
پاسخ : فکر میکنی چقد جرئت داری؟

.
 

NaRgEs_77

کاربر فعال
ارسال‌ها
59
امتیاز
132
نام مرکز سمپاد
ترکیان فر فرزانگان
شهر
کاشان
پاسخ : فکر میکنی چقد جرئت داری؟

جرئــــــــــــــــت! :D
نسبت به بچه های کلاسمون خدایی جرئتم خیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلی بیشتره! ~X(
یه بار که برنامه ریختیم زدیم بیرون از مدرسه!!!!!! :O
فقط رفتیم یه خیابون اونطرف تر برگشتیم! :D
یه دفعه دیگم یه خانومی اومده بود واسه بسیج صحبت میکرد یکی سرفه کرد بعد دومی..سومی..چهارمی..............پنجاهمی!!!!!!
بعد معاونمون حرصش گرفت گفت هر کی سرفه میکنه بره اب بخوره خوب شه! L-:
منو یه 10-12 تای دیگه بلند شدیم گفتیمما اب میخوایم!!!!!!!!!!!!!!!! :D
معاونمون خط و نشون کشید و بانگاش فهموند بتمرگ سر جات!!! :-w
دیگه ماهم بیشتر از جرئت نداشتیم! :(
 
  • لایک
امتیازات: ZG

ZG

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
15
امتیاز
60
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امین2
شهر
اصفهان
پاسخ : فکر میکنی چقد جرئت داری؟

من فکر می کنم تو جواب دادن و ایراد گرفتن به معلما جرئت زیادی دارم. یه روز دبیر ورزشمون داشت حضور غیاب می کرد. رسید به اسم من و منو صدا کرد. بعدش فامیلمو مسخره کرد. منم رو فامیلم حساس، بهش گفتم:« خانم، حیف که معلمین، اگه یکی از بچه ها بودین می دونستم چی جوابتونو بدم!» معلمه بیچاره مونده بود چی بگه، گفت ببخشید اصلا قصد بدی نداشتم، یه چند دقیقه بعدش منو صدا زد و گفت که حالا فرض کن من معلم نیستم چی جواب میدی؟ منم با کمال خونسردی گفتم که خانم نمیشه گفت یه وقت ناراحت میشین!!! معلمه که فهمید نمیتونه جواب بده گفتش که خب برو! ولی کلا اینکه یه معلمو بچزونیش خیلی کیف میده!! ;;) :)
 

shamim1378

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
94
امتیاز
1,072
نام مرکز سمپاد
Frz2
شهر
Isf
پاسخ : فکر میکنی چقد جرئت داری؟

من که نه اما خواهرم تو دبیرستان وقتی معلمشون(مرد) روش به تخته بوده کتشو از رو صندلیش بر میدارنو باش سر کلاس ذست رشته بازی میکنن =))
 

delaram1995

کاربر فعال
ارسال‌ها
30
امتیاز
71
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
گرگان
رشته دانشگاه
فيزيك يا فلسفه ؟
پاسخ : فکر میکنی چقد جرئت داری؟

در حدی که لب پشت بوم یه ساختمون ۵ طبقه بشینم و پاهامو ازش آویزون کنم :D B-)
 

lady star

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
278
امتیاز
3,761
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2
شهر
تبریز
پاسخ : فکر میکنی چقد جرئت داری؟

کلا خوشم نمیادا ولی دوستام بهم میگن خواهر پسر شجاع :D
دیگه در همین حد جرات دارم که یه بار که رئیس پلیس استان اومده بود مدرسه برا سخنرانی بلند شدم گفتم :راسته که وقتی ما میخوابیم اقا پلیسه بیداره؟؟؟ =))
یا مثلا یه بار معلم امارمون ردیف اخرو بسته بود به فحش که ردیف اخر بی نزاکتن و از ادب بویی نبردن و الا ماشاالله... :D برگشتم بهش گفتم:خانوم شمام خیلی ردیف اخرین :)) (حالا خودم ردیف اخر نمیشینما) :-"
یا مثلا یه بار استاد المپیاد زیادی حرف زد پونز گذاشتم رو صندلیش...بنده خدام پسر جوونه سرخ شد دیگه نتونست جلو ماها چیزی بگه و به روش بیاره :)) :-"
خیلی خیلی زیادن...حالا یادم بیفته میگم :D
 

morabba

کاربر فعال
ارسال‌ها
29
امتیاز
153
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امین 2
شهر
اصفهان
پاسخ : فکر میکنی چقد جرئت داری؟

سر کلاس زبان بودیم قرار بود یه دختری که اصلا ازش خوشم نمیومد(توجه کنید نمیومد)درس بده خلاصه شروع کردومن و چندتا از رفقا به درس دادنش میخندیدیم(چون خیلی حق به جانب صحبت میکرد مث معلما)و اصلا نمیذاش فارسی حرف بزنیم در حالی که سر کلاس معلممون میتونستیم!خلاصه بعدش که یکم گذش بلند به خانوم گفت:«واقعا که بچه ها جنبه ندارن و.... منم که عصبی شده بودم و میدونسم منظورش منم گفتم تو اگه دوست ما بودی یه جوری باهامون صحبت نمیکردی که انگار خیلی بیشتر از ما میدونی(وسط کلاس)اونم که منتظر گفت دوستا آدمو مسخره نمیکنن و.....(یادم نمیاد)خلاصه معلمم پاشد کلی به من سرکوفت زد و از اون تعریف کرد منم سنگ روی یخ شدم ~X( X-( >:p
 

h_h1234

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
75
امتیاز
614
نام مرکز سمپاد
دبيرستان فرزانگان2
شهر
مشهد
مدال المپیاد
ریاضی
دانشگاه
اگه خدا ب خواد تهران!!!!!!!!!!!!!!
رشته دانشگاه
بيوتكنولوژي/دندان پزشكي
پاسخ : فکر میکنی چقد جرئت داری؟

اونقدر جرئت دارم ك پارسال تو نستم برم تو دفتر از بيشتر بچه ها دفاع كنم چ جوري؟ رفتم جلو مي مديرم دستامو گذاشتم رو ميز زل زدم تو چشاش گفتم دروغ ميگي! :-" :-" :-"(خشم من :| X-()
بچه ها همه پشت پنجره و در بودن ببينن من چي ميگمو چيكار ميكنم! خداييش باحال ترين پر استرس ترين روز تو عمرم بود :rolleyes:
 

@mirrez@

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
222
امتیاز
967
نام مرکز سمپاد
هاشمی نژاد یک
شهر
مشهد
پاسخ : فکر میکنی چقد جرئت داری؟

جرئت یعنی اینکه به معلم جغرافی مون که شبیه ماریو هستش تو روش گفتم برو قارچتو بخور
 
بالا