- شروع کننده موضوع
- توقیف شده
- #41
arman aria
Arman Aria
پاسخ : ناله ی گرگ - اشعار آرمان آریا
تو در تلاطم وهم فریب جنبش اندوه
تو در نهایت تاریکیِ شکستن یک کوه
منم چو لرزش دست شدید حضرت استاد
به وقت رسم قناری و ترسِ بودنش آزاد
فرا همایش رویا به وقت خواب نصیحت
مرا به حجره ی تعظیمِ دیدبان عظیمت
که در ورای همین خاکِ تن کشیده در اغوش
و با عنان و عتاب کثیف و سرکش و مدهوش
تهاجم تئوری های سنگ سرد و تن من
لوات سینه ی من را به زیر خاک نهفتن
و خون ز چهره چکاندن برای صورت عاشق
به سقف سر زدن و خم شدن چو تاج شقایق
×××
که تا به کی سر ما بر زمین سرازیر است
برای سایه ی من جز فرار کاری هست؟
تو در تلاطم وهم فریب جنبش اندوه
تو در نهایت تاریکیِ شکستن یک کوه
منم چو لرزش دست شدید حضرت استاد
به وقت رسم قناری و ترسِ بودنش آزاد
فرا همایش رویا به وقت خواب نصیحت
مرا به حجره ی تعظیمِ دیدبان عظیمت
که در ورای همین خاکِ تن کشیده در اغوش
و با عنان و عتاب کثیف و سرکش و مدهوش
تهاجم تئوری های سنگ سرد و تن من
لوات سینه ی من را به زیر خاک نهفتن
و خون ز چهره چکاندن برای صورت عاشق
به سقف سر زدن و خم شدن چو تاج شقایق
×××
که تا به کی سر ما بر زمین سرازیر است
برای سایه ی من جز فرار کاری هست؟