reyhane.kh
کاربر فوقفعال
- ارسالها
- 94
- امتیاز
- 1,986
- نام مرکز سمپاد
- دیبرستان فرزانگان 1
- شهر
- تهران
- سال فارغ التحصیلی
- 96
- مدال المپیاد
- برنز المپیاد نجوم و اخترفیزیک
- دانشگاه
- دانشگاه شریف
- رشته دانشگاه
- مهندسی صنایع
پاسخ : کلاس زبان!!!
من نوجوانان کانون که بودم ، یه تیچر داشتیم ، آقای عراقی نژاد بود اسمش.
بعد جوون بود ، بعد کلا بچه هـا هی مسخرش میکردن همیشه .
× بعد یه جلسه نمیدونم چش شده بود ، دیوونه شده بود اصلن .داش درس میداد یه اِتود تو دستش بود ، بعد نوکِ اِتودرو کرد تو چشمش.
بعد ما برا احترام جلو خندمونو گرفتیم ، رف بیرون که بشوره چششو ترکیدیم از خنده .بعد دوباره اومد تو ، بعد پنج دقه دوباره نوک اتود رف تو
چشمش..بعد ما دیگه داشتیم از درون میپکیدیم. بعد اومد بره بیرون چشمشو بشوره پاش رف تو سطل آشغال افتاد زمین .
×× خُلاصه از اون روز به بعد تصمیم گرفتم هرگز معلم نشم .
من نوجوانان کانون که بودم ، یه تیچر داشتیم ، آقای عراقی نژاد بود اسمش.
بعد جوون بود ، بعد کلا بچه هـا هی مسخرش میکردن همیشه .
× بعد یه جلسه نمیدونم چش شده بود ، دیوونه شده بود اصلن .داش درس میداد یه اِتود تو دستش بود ، بعد نوکِ اِتودرو کرد تو چشمش.
بعد ما برا احترام جلو خندمونو گرفتیم ، رف بیرون که بشوره چششو ترکیدیم از خنده .بعد دوباره اومد تو ، بعد پنج دقه دوباره نوک اتود رف تو
چشمش..بعد ما دیگه داشتیم از درون میپکیدیم. بعد اومد بره بیرون چشمشو بشوره پاش رف تو سطل آشغال افتاد زمین .
×× خُلاصه از اون روز به بعد تصمیم گرفتم هرگز معلم نشم .