m0rvarid
کاربر فوقفعال
- ارسالها
- 104
- امتیاز
- 3,067
- نام مرکز سمپاد
- فرزانگان مرکز طهران
- شهر
- تهران
- مدال المپیاد
- تا مهر نود و دو که اومدم تجربی، المپیاد ریاضی بودم
پاسخ : حضور افغان هاي مهاجر در ايران
ما تو مدرسه مون یه گروه داشتیم برای حمایت از بچه های افغان
قبلنا هر وقت تو گروهای مجازی مرتبطش جوینم میکردن سریع گروه رو ترک میکردم و واقعا هم ناراحت بودم از کمک بچه هامون
فکرم این بود که اول به بچه های خودمون برسن، بعد بقیه؛ یه عالمه از بچه های ایرانی تو تحصیلشون مشکل دارن، چراغی که به خونه رواست به مسجد حرومه؛ و ازین حرفا...
بعد شنیدم که این بچه ها باید پول بدن که ثبت نام شن بتونن درس بخونن
یکم فکرم تغییر کرده بود میگفتم اوکی اگه بقیه دارن تلاش میکنن هزینه ی تحصیل این بچه ها رو جور کنن، این پول بعدا از طریق آموزش پرورش به نفع بچه های خودمون استفاده میشه
بعد بیشتر که گذشت اصلا ذهنیتم راجع به ملیت و قومیت عوض شد
دیگه اصلا به این مرز ها اعتقاد ندارم
احتمالا اگه به مشهد سفر کرده باشید دیدید ایرانی هایی که ته چهرشون به افغان ها میخوره، اینا واضحا اختلاط ژنتیکی دارن ولی آیا میتونم مطمئن باشم که خودم اختلاط ژنی ندارم؟ یا با قومیتی به شدت مشکل داشته باشم، میتونم با اطمینان بگم اشتراکی نداریم؟
شاید این حرفا به نظرتون مهم نباشه ولی ما داریم یه عالمه ایراد به دولت وارد میکنیم در صورتی که حداقل فرهنگ و انسانیت رو نداریم
از دکتری که وظیفه ش نجات جون همه ی انسان هاست شنیدم: همه ی افغانی ها مریضی دارن حتی اگه خلافش ثابت شه!
همون جمعیت محدودی هم که میتونن مدرسه ثبت نام کنن خیلی وقتا از طرف معلم هاشون که وظیفه شون علم آموزیه مورد ظلم واقع میشن؛ حالا ما میگیم از همکلاسی هاشون نباید هیچ توقعی داشته باشیم؛ معلم چی؟
و متاسفانه باید بگم این ظلمی که از طرف معلم ها وارد میشه محدود به قشر افغان نیست
برای مثال بچه های یه سری از مناطق محروم بر خلاف مشتاق بودنشون به یادگیری به شدت ضعیفن، چون اکثر معلمایی که تو مناطق محروم مشغول به آموزش میشن هدفشون اینه که زود تر رسمی بشن و هیچ دلسوزی ای واسه ی بچه ها ندارن
حالا اینکه آموزش پرورش چقد از بودجه ی مملکت رو میبلعه و چقد ازین بودجه ناپدید میشه و بقیه ش صرف چی میشه بماند!
ما تو مدرسه مون یه گروه داشتیم برای حمایت از بچه های افغان
قبلنا هر وقت تو گروهای مجازی مرتبطش جوینم میکردن سریع گروه رو ترک میکردم و واقعا هم ناراحت بودم از کمک بچه هامون
فکرم این بود که اول به بچه های خودمون برسن، بعد بقیه؛ یه عالمه از بچه های ایرانی تو تحصیلشون مشکل دارن، چراغی که به خونه رواست به مسجد حرومه؛ و ازین حرفا...
بعد شنیدم که این بچه ها باید پول بدن که ثبت نام شن بتونن درس بخونن
یکم فکرم تغییر کرده بود میگفتم اوکی اگه بقیه دارن تلاش میکنن هزینه ی تحصیل این بچه ها رو جور کنن، این پول بعدا از طریق آموزش پرورش به نفع بچه های خودمون استفاده میشه
بعد بیشتر که گذشت اصلا ذهنیتم راجع به ملیت و قومیت عوض شد
دیگه اصلا به این مرز ها اعتقاد ندارم
احتمالا اگه به مشهد سفر کرده باشید دیدید ایرانی هایی که ته چهرشون به افغان ها میخوره، اینا واضحا اختلاط ژنتیکی دارن ولی آیا میتونم مطمئن باشم که خودم اختلاط ژنی ندارم؟ یا با قومیتی به شدت مشکل داشته باشم، میتونم با اطمینان بگم اشتراکی نداریم؟
شاید این حرفا به نظرتون مهم نباشه ولی ما داریم یه عالمه ایراد به دولت وارد میکنیم در صورتی که حداقل فرهنگ و انسانیت رو نداریم
از دکتری که وظیفه ش نجات جون همه ی انسان هاست شنیدم: همه ی افغانی ها مریضی دارن حتی اگه خلافش ثابت شه!
همون جمعیت محدودی هم که میتونن مدرسه ثبت نام کنن خیلی وقتا از طرف معلم هاشون که وظیفه شون علم آموزیه مورد ظلم واقع میشن؛ حالا ما میگیم از همکلاسی هاشون نباید هیچ توقعی داشته باشیم؛ معلم چی؟
و متاسفانه باید بگم این ظلمی که از طرف معلم ها وارد میشه محدود به قشر افغان نیست
برای مثال بچه های یه سری از مناطق محروم بر خلاف مشتاق بودنشون به یادگیری به شدت ضعیفن، چون اکثر معلمایی که تو مناطق محروم مشغول به آموزش میشن هدفشون اینه که زود تر رسمی بشن و هیچ دلسوزی ای واسه ی بچه ها ندارن
حالا اینکه آموزش پرورش چقد از بودجه ی مملکت رو میبلعه و چقد ازین بودجه ناپدید میشه و بقیه ش صرف چی میشه بماند!