مامان من اسم سمپادیا رو میدونه
یه بارم یه اتفاقی افتاد من اشکم درومد مامانم همه ی پ خ هامو خوند تازه برام جوابم داد
یه بارم سابقا من اومده بودم شب نشینی پای کام خوابم برده بود مامانم اومده بود 4 تا پست خونده بود چند تا از کاربرا رو هم میشناسه
کلا دید مثبت یا منفی ای نداره
فقط میگه بچه برو سر درست بچه بجای اینکارا برو ورزش یاد بگیر نمرت 17 نشه بچه یکم مفید باش!
علیرضا(داداشم) هم خیلی از کاربرا رو میشناسه
آها بعضی از سوتیارو هم برای خانواده میخونم
مامانم که هروقت میاد به من سر بزنه من تو انجمن شیمیم یه ماشالله می گه می ره اسپند دود می کنه میاد و باز می ره
داداش بزرگمم که کامل با محیط اشناست تازه تاپیک هم می زنه خودش
داداش کوچیکه هم می دونه یه فرومه
بابام هم می دونه من یه جایی به نام سمپادیا عضوم
میدونن میام اینجا اکثرا گیر نمیدن چرا؟؟ امام.قع درس میگن بسه بابام از درجه کاربریم هر ماه میپرسه میگه الان ستارت چه رنگیه؟؟
بعد بهکل فامیلم میگه محمدرضا تو نت سایت فقط سمپادیا یا یکم اف بی میره
مامانمم هر چند وقت یه بار میاد کنارم میشینه میبینه
بستگی داره کی باشه ! به جمله " باز تو رفتی تو اون چیز آبی ِ " خو کَردَم: !
ولی خُب کلن دید ِ خیلی خوبی نَدارن، یه حد وسط . ینی وختی من تو سمپادیام می دونن که جای ِ بدی نرفتم ، اما این حسو هم نَدارَن که دارَم از اینترنت مفید بهره برداری می کنم . یه چیزی در حد وَخ تلف کنی .در حد ِ یه فَن سایت ِ واسَشون متاسفان ِ ! ولی محدودیتی برای استفاده واسـه مَن که قائل نشدن .
فقط در حدّ ِ اسمش میشناسن و اینکه محل ِ اجتماع ِ بچه های سمپاد ِه! :)
خواهرم هر دفعه میاد تو اتاقم کار داره ، میبینه من تا زانو رفتم تو صفحه (سمپادیا) میگه : "نگاششششش کــــــــــــــــــــن! ، تایپیست! (همیشه در حال ِ پست دادن بودم وقتی میومد! )
مامانم از دور که میبینه ، دقت میکنه من هر 10 ثانیه 1 cm به صفحه نزدیک میشم ، میگه یاشار مواظب باش غرق نشی ، یک شنا بکن تو صفحه ! )
بابامم گاهی میپرسید چکار میکنی یا صدا میزد ، میگفتم کار دارم سمپادیام! ، یک بارم داشتم پست میدم خیلی عمیق رفته بودم توش!، بابام اومد داشت میخوندش ، چیزی متوجه نشد راشو کشید رفت! )
درکل خیلی نظر نمیدن مگر اینکه دیگه زیاد بشینم بگن ، احیانا علاقه ای نداری پاشی یک "کاره مفید " انجام بدی؟ ()
اصولا وقتی کسی زنگ می زنه و با من کار داره اگر دیر کنم می گن داشتی تو سمپادیا می گشتی یا فیس بوک؟؟؟؟؟
مامانم وقتی میاد پشت کامپیوتر دنباله اینه که بفهمه این کاربرا کین که من می شناسم
و آخرین چیزی که یادمه شنیدم این بود : (( تو بی جا می کنی بری گردهمایی سمپادیا! مگه می شناسیشون؟ :) ))
(با همین لبخند ملیح زجر آور آخر جمله خوانده شود )
وقتی می رم خونه ی فامیل اینترنت وصل می شه من می شینم هرکی صفحه سبز آبی رو می بینه در می ره
کلا همه اطرافیانی که سمپادیا رو می شناسن می گن به درد خودت می خوره! شما ها روبوتین! ما آدم عادی ایم نمی فهمیم شما ها چی می گین :) (با لبخند ملیح آخر خوانده شود )
در حد دونستن اسم و اینکه اونجا بچه های سمپادی پست میزارن و من هم زیاد میرم!!
بعضی وقتها که میریم مسافرت به نت دسترسی ندارم غر می زنم! میگن چی کار داری آخه تو با این نت؟ میخوای بری سمپادیا و سنترال کلابز و فیسبوک؟ آخه دوست اینترنتی هم شد دوست؟ ما نمیفهمیم دوست اینترنتی دیگه چجوریه!!
1 بار هم که یکی از فامیلها اومده بود منزل بدون اجازه اومده بود پای نت برگشت گفت این چه سایتهاییه میری؟ حالم بد شد!
مامان بابام که چیزی نمیگن فقط میگن مواظب چشمات باش!
ولی داداشم بعضی وقتا یکم گیر میده بعد من براش صحبت میکنم!و قانع میکنمش!
همکلاسیام هر وقت منو میبینن میگن از سمپادیا چه خبر؟!
ولی تو فامیل کسی نمیشناسش!
من بابام اصلا کار نداره کدوم سایت میرم یا چی کار میکنم . ولی مامانم چرا
اصولا با روزی 2 ساعت مشکلی ندارن ولی اگه بیشتر بشه کم کم گیر میده
کلا نه میگن نرو نه برو ( در حد اعتدالش میگن خوبه )
منم خیلی وقتا بعضی از پستام را با این حالت میخونم مامانم میگه خوبه ولی دیگه بسه بیا بیرون میخوره تو روحیم ( من میدونم تو قلبش بم افتخار میکنه )
میتونم قسم بخورم بابام تمام تاپیک های بخشه علمی رو خونده، خواهرم هر موقع در مورد کامپیوترش چت میکنه سمپادیاس!
مامانم میگه این تورو از زندگی میندازه!
پ.ن: مامانم کلی از کاربرو هم میشناسه (مثله آرمیتا، آقای مطهری، ندا،زهرا، .... و کلی هم نظر میده در موردشون!)
خانواده من کلا با خیلی توی اینترنت پرسه زدن مشکل دارن امابابام یکی دوبار اومد کنارم نشست یه چرخی تو سایت زد حالا بهم میگن درحدمتعادل اشکالی نداره ازاینکه توسایت های بدرد نخورومزخرف دیگه علاف باشی این خیلی بهتره
من مامانم میگه این جاها چیه میری مثل چته کچلم کرده
ولی یه بار بابام قوانینو خوند حرفی نداره مامانمم هر دفعه ببینه میگه تو باز رفتی اینجا نــــــــرو :P