بذارید یکم از قدیما بگم : ))
قدیما یه سری سریال در حال پخش از صدا و سیما بود که موقع پخششون دور از جون تو خیابون سگپر نمیزد : ))
که از قضا خیلیاشون کره ای بودن
جواهری در قصر
جومونگ
امپراتور باد ها ...
یا سریالای طنز مهران مدیری
نقطه چین
پاور چین
شب های برره
باغ مظفر ...
یه زمانی بود که خط از گوشی گرون تر بود
گوشی ها هم اون موقع اکثرا سونی اریکسون و نوکیا بود
یه سری جای گوشی کمری هم بود که آلت شوعاف بود لامصب : ))
گوشی خوب گوشی ای بود که خوب آنتن بده
از تفرحیات سالم و خدای ناکرده ناسالم جوانان و نوجوانان و بعضا کودکان این بود که رو پله جلو در خونه میشستن فیلم و کلیپ طنز بلوتوث میکردن
از جمله خاطرات ناب آن دوران میتوان به اس ام اس بازی با گوشی هایی که برای تایپ یک حرف ممکن بود مجبور شوید چهار بار یک دکمه را فشار دهید ،اشاره کرد
از هیجانات دوران مذکور میتوان به قبض های گوشی اشاره کرد ...
یه دورانی بود بچه ها توپ پلاستکی میخریدن بعد چون خیلی سبک بود و بازی باهاش سخت بود دولایش میکردن
و چقد این دو لایه کردن کار پر مهارتی بود
شما اگه توپاولیه رو کم میبریدن توپ ثانویه خارج میشد
زیاد میبریدین موقع شوت کردن درمیومد ...
از خوراکی ها میتونم به نوشمک اشاره کنم که هنوز هست ولی رونق سابق رو نداره
یه سری کارت بود یه طرفش عکس بازیکن فوتبال،هواپیما،ماشین،قهرمان بدنسازی و ... غیره بود که باید امتیاز هر کارت رو حفظ میکردی تا بتونی کارتی با امتیاز بالاتر از رقیب بیاری (استغفرالله استغفرالله ورژن یکم اسلامیه حکم : )) )
از توپ شیطونکای سفت نگم براتون
یعنی آلت قتاله واقعی اونه بقیش شوخیه
وقتی به یه جا میکوبوندیش هیچ پروگرمری نمیتونست یه کد بزنه حرکتشو شبیه سازی کنه : ))
یه سری تفنگ بود توش یه سری فشنگ حلقه ای میذاشتی بعد ماشه رو که میکشیدی مث ترقه میترکید
یه سری تلفن اسباب بازی هم بود که هر دکمش یه صدایی میداد
یه بازی ای بود که دوتا میله بود با یه سری حلقه که تو یه محیط آبی بودن
بعد دوتا دکمه داشت اون وقت شما باید با هدایت جریان آب حلقه ها رو مینداختین تو میله ها
من هنوزم معتقدم که اونا شانسی بود
یه سری آلت بازی به نسبت پیشرفته ترم بود که یه صفحه دیجیتال ساده داشت با یه صفجه کنترلی شامل چهار کلید جهت دار و یک کلید شلیک و یک کلید روشن خاموش بعد کلی بازی داشت
مثلا یه بازی داشت با هواپیما حرکت میکردی سه تا لاین داشت بعد باید چپ و راست رو میزدی به موانع برخورد نکنی
بعد اوایل دهه هشتاد برنامه های ماهواره ای فارسی زبان حول دو غول رسانه ای حمید شب خبیز و شبکه تپش میگشت : ))))
یعنی این شب خیز لامصب انقدر تبلیغ میذاشت روانی میکرد
بعد ها پی ام سی و فارسی وان اومدن
بعد من و تو و جم و ...
بعد فارسی وان که شروع به کار کرده بود اولین سریالی که پخش کرد اسمش ویکتوریا بود یعنی تمام زنان این مرز و بوم اون مزخرفو میدیدن : ))))
من ازین پیرمردا میشم که دهن اطرافیانو با خاطره صاف میکنن : )))))