شما یادتون نمیاد، قدیما...

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع Admin2
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
شما یادتون نمیاد، قدیما
ارتباطات مردم خیلی محدودتر بود،
درک و فهم مردم خیلی کمتر بود،
امکانات زندگی شدیدا کم بود،
بیماریا و مریضیا خیلی بیشتر بود،
آدما حق خیلی کمتری نسبت به زندگیشون داشتن،
زندگیا سخت بود...

هیچ چیزی راجب قدیما قشنگ نیست.
تضمینی هم نیست که آینده بهتر باشه اما میشه امیدوار بود.
هیچی تو گذشته نیست.
 
یادم میاد یه زمانی آهنگ(مگه دوسم نداری) نگار جهانشاهی رو با بلوتوث و اینا رد و بدل میکردن
اینو نمیدونم چطوری یادم مونده:-))
یادتونه یا یادتون نمیاد؟ :-))))
 
واژه ی "دوست اینترنتی" واسه مامان بابا ها حرف زشتی بود
بلوتوث هم چیز زشتی بود و کار زشتی به نام "بلوتوث بازی" وجود داشت که میگفتن چیز خطرناکیه

+ یه جای گشت ارشاد ۱ بود که ساعد سهیلی میگفت "لعنت به بلوتوث" که حکم تاییدی‌ست بر مدعای من
 
آخرین ویرایش:
شما یادتون نمیاد قدیما با وجود نبود امکانات زندگی مردم بهتر بود...

×مدیر: شما خودتم یادت نمیاد!
 
علاوه بر بلوتوث بازی ، عملِ کمتر شنیعی به نام "sms بازی" هم وجود داشت که به این صورت بود که دو نفر یه سری جمله ی قصار ، شعر کوتاه، خنده دار ، شکست عشقی ای ، عاشقانه ، غمگین و... رو واسه هم‌ میفرستادن . قانونشم این بود که اگه مثلا یکی میفرستاد "جهانم بدون تو الف ندارد" باید یه جمله ی مربوط در جواب میفرستادی . مثلا "از چشمم افتادی ، افتادی تو قلبم" و نباید برای مثال جمله ی چسناله یا طنز میفرستادی . به همین منظور یه سری مجله هم‌ چاپ میشد ، مجله ی sms . و پر از جمله بود ، پر...
 
حالا شما که همه پیر و پاتالید احتمالا حتی از دوره‌تون گذشته این چیزی که من میگم ولی هم سنای من اکثرا یادشون نمیاد یه زمان قبل برنامه کودک یه تیتراژی با هنرنمایی رستم و رخش قهوه‌ای و دیو سفید خال‌خالی از شبکه دو پخش می‌شد که الان خدای نوستالژیه واسه دهه هفتادیا و فضولای چند سال اول دهه هشتاد :))
دلم براش تنگ شد...
 
شما یادتون نمیاد قدیمها ی کیک و شیر میشد 150 تومان . الان همون کیک و شیر شده 4000 تومان .
ی چیپس بزرگ 100 تومان بود الان شده 2500 تومان .
پفک چی توز موتوری 50 تومان الان شده 2000 تومان .
زیباست ، ن ؟ ;;)

پ.ن : البته مصداق 10 11 سال پیشه ن خیییلی قدیم .
 
شما یادتون نمیاد!
یه زمانی @MTHR جشن هزار تایی شدن گرفت و بعد تو همین تاپیک گفت شما یادتون نمیاد جشن چهار رقمی شدن گرفتیم و الان 7 هزار تا عضو داریم و انگار.نه انگار!
حالا سایتش 30 هزار تا عضو داره اما گاهی.نمیخوادش و به دنبال فروش و واگذاریشه!
 
شما یادتون نمیاد این فیلم هایی که دم به دقیقه انقدر راحت دانلود می کنید ، یه زمانی جابه جا کردنشون ، حکم جابه جا کردن ده کیلو تریاک داشت :- ||
البته منم یادم نمیاد ولی بابام یادش میاد : - /
 
شما یادتون نمیاد ولی یه زمانی با سکه 100 ریالی ( 10 تا ) من می رفتم سرکوچه بستنی می خریدم

شما یادتون نمیاد یه زمانی ساعت 3 می رفتی سر کوچه تو صف شیر که ساعت 4 شیر میارند
 
شماها یادتون نمیاد
یه زمانی دغدغه بچه های اینجا چیزی بیشتر و باحال تر از درس و نمره بود
بحث های طولانی و‌ کل کل های تموم نشدنی
انتقال نجربه بود اینجا
کسی دلش نمیومد خداحافظی کنه
یا صفحه چت باکسی که بود
 
یه زمانی تو سمپادیا قانون بود باید مشخصات شهرتو و مدرستو کامل وارد میکردی،وگرنه بن میشدی.

+
@Flying_girl
آخ آخ.
هر چند وقت یه بار اون چت باکسه رو میذاشتن،چقدر ذوق داشتیم سر اون :-"
میگین چت باکس یاد دهقان خلافکار میفتم اصن...
 
شما یادتون نمیاد، قدیما می‌رفتیم از کلوپ سی‌دی کرایه می‌کردیم!
 
قدیما همین بابا مامان های تلگرام بازتون حتی بلد نبودن SMS بدن و شما باید واسشون میفرستادین!
برای فعال کردن MMS باید میرفتید مخابرات تعهدنامه میدادین و اخرشم جمعش کردن تا کسی به گناه نیفته یکوقت!
اینترنت کلا با یاهو مسنجر و چت روم هاش شناخته میشد و همین والدین که 24 ساعته تو تلگرامن و گوشی از دستشون نمیفته هر روز بچه هارو بخاطر حضور در اینترنت سرزنش میکردن!
 
شیر کاکائو ۸۰۰ تومن بود ×__×
 
اگه بابام اینجا بود میگف:شماها یادتون نمیاد تغذیه رایگان مدارس سال 50 خورشیدی رو ،که توی دورترین روستای مرزی، شاه خدانیامرز!، هر روز یه وعده سیبزمینی ابپز گرم میداد با نونی که از خونه میاوردیم میخوردیم ...روزی یه سیب لبنان یا پرتقال تامسون میداد که بوش از صد متری شنیده میشد....

میگفت گاهی روزا برامون پنیر میاوردن،ما به جز ماست و دوغ و شیر چیز دیگه ای ندیده بودیم ،به همین خاطر توی مسیر مدرسه قالب پنیرارو میدادیم گاو و خرای توی جاده میخوردن!


...
....
:
 
آخرین ویرایش:
شما یادتون نمیاد...
هزار تومن هم برامون عیدی بود...
اگه یه بازیگر رو دوست داشتی_مثلا جومونگ_ می رفتی برچسب و کارتای بازی شو میخریدی.
بستنی زی زی گولو میخوردیم... بوفه برنجک و شادونه حاوی کارت جومونگ میفروخت.
با این چرخ فلک های دستی دم کوچه و پارک ها کیف میکردیم.
برچسب زدن به دفتر و کتاب یه چیز تجملاتی و لاکچری بود. اون کوله پشتی های چرخ دار که دیگه هیچی...
 
Back
بالا