مسابقه تاریخی ( تاریخ سازی )

[dr.eniac]

سلام

از بچگی اعتقاد داشتم انجمن تاریخ سمپادیا یکی از جذاب ترین انجمن هاشه ، برای همین دیدم حیفه مسابقه نداشته باشه !
نشستم فکر کردم یه مسابقه جالب به ذهنم رسید و اونم مسابقه تاریخ سازیه ...

خب حالا این مسابقه رو توضیح میدم براتون ،

ببینید من چندتا دوره زمانی پیشنهاد میکنم ،
شما یک شخصیت حقیقی رو توی این دوره های زمانی انتخاب میکنین و خودتونو جای اون میزارین ، با این شرایط که :

• شخصیت میتونه از هرجای دنیا باشه ، فقط بهتره که شناخته شده باشه .
• این شخصیت میتونه در اون دوره و اتفاق مورد نظر هیچ نقشی نداشته باشه و شما این نقشو بهش بدین .

حالا شما به عمق تاریخ سفر کردین و میتونین تاریخ مورد نظرتونو بسازین ! فقط به این نکته ها توجه کنین :

• شما حق استفاده از امکانات علمی همون دوران رو دارین ، مثلا نگین دوران جنگ های صلیبی بمب اتم استفاده میکردم و این حرفا ( )
  
• باید واقع بین باشین ، مثلا اگه نقش رهبر یک قبیله توی بورکینافاسو رو انتخاب میکنین و میخواین فاتح آمریکا بشین باید درست و منطقی توضیح بدین چطور این کارو میکنین !!!

خب دوره های مد نظر من اینا هستن ، بهتره توی این دوره ها تاریخ سازی کنین تا مقایسه آسونتر بشه اما اگر دوره دیگه ای مد نظرتونه اشکالی نداره :


پادشاهی اسکندر مقدونی (323-356 پیش از میلاد)
زمان ظهور اسلام ، تا اتمام خلافت علی ابن ابی طالب (610 - 662 بعد از میلاد )
پادشاهی فتحعلی شاه قاجار (1797-1834 بعد از میلاد )
جنگ اول جهانی ( 1914-1918 )
جنگ دوم جهانی ( 1939-1945 )
آغاز سلطنت محمدرضا پهلوی تا به امروز ( 1967-2011 )


تاریخی که ساخته شده شماست اینجا قرار میگیره و وقتی به حد قابل قبولی رسید یه نظرسنجی میزاریم تا بهترین اونا انتخاب بشه ،
حتی بعد از اتمام مسابقه میتونیم تاریخ های ساخته شده رو به بحث بزاریم ، مثلا بگیم مشکل هرکدوم چیه ! چرا باهاش موافق و مخالفین ، چه اشکالاتی ممکنه در جریان این تاریخ به وجود بیاد و ....


امیدوارم استقبال کنین ، به کسانی که میشناسین هم بگین بیان شرکت کنن
با تشکر.


× کسایی که دوره معاصر رو انتخاب میکنن میتونن خودشونو جای شخصیتی بزارن و واسه آینده تاریخ سازی کنن ! مثلا بگن چیکار میکنم تا در آینده چه اتفاقی بیفته !

 

[sahere]

پاسخ : مسابقه تاریخی ( تاریخ سازی )

فک میکنم اگه معاصر رو در نظر داشته باشیم دو تا اتفاق میوفته:
1- به دوره های گذشته کم تر توجه میشه!
2-درگیری پیش میاد

یه موضوع دیگه اگه اطلاعات تاریخی صفر بود نمیشه تخیل قاطی کنیم؟ (همون بمب اتم!!!)

 

[dr.eniac]

پاسخ : مسابقه تاریخی ( تاریخ سازی )

فک میکنم اگه معاصر رو در نظر داشته باشیم دو تا اتفاق میوفته:
1- به دوره های گذشته کم تر توجه میشه!
2-درگیری پیش میاد

یه موضوع دیگه اگه اطلاعات تاریخی صفر بود نمیشه تخیل قاطی کنیم؟ (همون بمب اتم!!!)

هر کسی نظری داره ! شاید کسی باشه که همه مطالعش روی تاریخ باستان باشه و فقط در اون باره بنویسه ، و شاید کس دیگه ای باشه تاریخ معاصرو مد نظر داشته باشه ، در هر صورت همه اینا تاریخ مان و فرقی ندارن

درواقع همه این مسابقه تخیله ! اینکه کی برای ساختن تاریخ تخیل قویتری داره ، دید کی چقدر بازتره و چقدر به پیامد کارهایی که ممکنه انجام بشه توجه میکنه !
اما اشاره کردم ، برای اینکه مسابقه به تاریخ هم ربط داشته باشه و تاریخ سازی بشه باید از این کارا نکنیم
دیگه فکر نکنم اطلاعات تاریخی کسی صفر صفر باشه ! ( حداقل 4 سال کتاب تاریخ خوندی تو مدرسه خیر سرت ! )

 

[sahere]

پاسخ : مسابقه تاریخی ( تاریخ سازی )

تاریخ تو کتابا به درد خود آموزش پرورش میخوره
خودت شروع کن تا بقیه را بیفتن

 

[dr.eniac]

پاسخ : مسابقه تاریخی ( تاریخ سازی )

تاریخ تو کتابا به درد خود آموزش پرورش میخوره
خودت شروع کن تا بقیه را بیفتن

ولی به درد آشنایی هم میخوره

الان شروع میکنم به نوشتن ، فکر کنم همه بدونن تو ژانر کدوم شخصیت قرار میگیرم

 

[AHMADREZA]

پاسخ : مسابقه تاریخی ( تاریخ سازی )

من توی جنگ جهانی دوم خودم رو می ذاشتم جای هیتلر و به شوروی حمله نمی کردم شاید با این کارم بیشتر می تونستم حکومتم رو نگه دارم(همین قدر خوبه یا باید بیشتر باشه؟)

 

[dr.eniac]

پاسخ : مسابقه تاریخی ( تاریخ سازی )

میخوایم مثه داستان باشه ! قضایا و اتفاقات کامل توضیح داده بشن ، مثلا در این مورد خاص شما چی میشد اگه به شوروی حمله نمیکردین رو باید قشنگ پیشبینی کنین ! همینکه جنگ چطور تموم میشه و اینا ...

 

[NEO]

پاسخ : مسابقه تاریخی ( تاریخ سازی )

من خودم رو میزارم جای یکی از شخصیت های معروف جنگ جهانی دوم در ارتش آلمان
یعنی معروف ترین خلبان جنگ جهانی که در اول جنگ یه خلبان معمولی بود و در آخر جنگ ژنرال شد به نام *هانس اولریخ رودل*
چون یه کتاب ازش خوندم کاملا باهاش آشنایی دارم و برای همین میخام داستان کتاب و ایضا تاریخ رو 180 درجه تغییر بدم . البته این کتاب رو دو سال پیش خوندم

قسمت اول

سپتامبر 1939
پدرم کشاورز بود و مادرم خیاط . زندگی ساده ای داشتیم و همه چیز به خوبی پیش میرفت تا اینکه پیشوا در ماه سپتامبر دستور حمله به لهستان را صادر کرد . در همان روزها در حال رد شدن از کنار باجه روزنامه فروشی بودم که ناگهان چشمم به هم بازی دوران کودکی و دوست دوران دبیرستانم به نام دکتر انیاک افتاد . علاقه ی شدیدی به شخص پیشوا داشت و مدام میگفت حقش ضایع شده . نمیدانم چرا ؟ هرچه که بود حسابی عاشق پیشوا بود. از او پرسیدم که اینجا چکار میکنی ؟ گفت ارتش آلمان آگهی استخدام در نیروی هوایی را صادر کرده و بهترین فرصت برای من پیش آمده که به پیشوا و کشور آلمان خدمتی بکنم. در همین حال بود که من هم فکر خلبان شدم به سرم زد و هر دو برای ثبت نام به پاسگاه محل رفتیم !!!
مدارک را ارائه دادیم و روز بعد همراه با ماشینی که برای جمع آوری داوطلبان حاضر شده بود خود را به پادگان رساندیم . در آنجا ژنرالی به نام *مصطفی محمد نجار* که بعد ها وزیر کشور , کشور ایران شد از ما استقبال کرد و از همان روز آموزش خلبانی شروع شد .
ترم اول علوم پایه داشتیم . یعنی باید جزوات مربوطه را میخواندیم و واحد پاس میکردیم . از ترم بعد آموزش عملی شروع شد و من برای اولین بار جنگنده بمب افکن ارتش آلمان به نام *اشتوکا* را از نزدیک دیدم . در هر هواپیمای اشتوکا دو سرنشین جای میگرفتند . یکی خلبان و دیگری تیربارچی.
انیاک بخاطر علاقه اش به مسلسل ! به محض دیدن تیربار به سمت آن رفت و فریاد زد : مرگ بر دشمنان پیشوا ....
ژنرال نجار با مشاهده شور و روحیه حزب اللهی انیاک بلافاصله پذیرفت که وی به عنوان تیربارچی در ارتش خدمت کند و من هم بعد ها خلبان شدم .
.....

اینم عکس هانس

 

[dr.eniac]

تاریخسازی ، جنگ جهانی دوم ازابتدا تا به پایان

خب منم تاریخ خودمو میسازم ،
این تاریخ از 1 سپتامبر 1939 شروع میشه و شاید میتونست تا امروز ادامه داشته باشه...
شخصیتی که من جای اون قرار میگیرم پیشوا آدولف هیتلر ِ ،

بچه ها طولانی شده اما خوندنش خالی از لطف نیست

"
شروع جنگ
بعد از پیمان صلح با شوروی حمله منظم ما به لهستان شروع شد ، لهستان در کمتر از 24 ساعت به تصرف ما در اومد ، اینجا بود که انگلیس و فرانسه به ما اعلان جنگ کردن پس ما مجبور به ادامه جنگ شدیم ،
مهمترین هدف من ایجاد کشور واحد جهانی بود ، و برای رسیدن به این هدف باید دنیارو فتح میکردم ، این آرزو برای من دور از انتظار نیست ! برای صلح ابدی جنگ بزرگ لازمه ! پس ما باید تا آخرین قطره خونمون به جنگی که انگلیس ها عامل شروعش بودن ادامه میدادیم .
تصوری که انگلیسها از ارتش ما توی این جنگ داشتن ارتشی بود که با قواعد معاهده ورسای تمایزی نداره ! درواقع همون ارتش صدهزار نفری بدون نیروی هوایی مد نظرشون بود ! اما بهت زدگی اونا زمانی معلوم شد که با جنگنده های ما مواجه شدن !
دو سال اول جنگ مهمترین و تعیین کننده ترین دوره بود ! در این دوره جنگ طوری پیش رفت که مسیر آینده جهان رو تعیین کرد و مارو به پیروزی رسوند ،
از همون ابتدا زیر دریایی های ما مالک تمام آبها شناخته شدند و با حمله های منظم موفق به ناکارآمد کردن نیروی دریایی انگلستان شدند ،
ورماخت هم در شرق و غرب شروع به پیشروی کرد ، طبق پیمان ما و ایتالیا قرار بر این شد ایتالیا هم مارو در رسیدن به هدف کشور واحد جهانی کمک کنه در نتیجه جنگ در آفریقا به برادرم بنیتو موسولینی واگذار شد .
نیروهای ما در غرب به سرعت پیشروی کردند ، هیچ چیز مانع ماشین جنگی ارتش ما نبود ، اما بعضی اشتباهات به هیچ وجه برای من قابل قبول نبود حتی اگه بانی اون دوست عزیز و وفادارم هرمان گورینگ بوده باشه !
به خاطر همون اشتباهات جزئی و از بین رفتن چندین تن از سربازان دلیر ما که مقصرش هرمان بود ، اون رو از کار بازنشسته کردم و برای ترس از دزدیدنش همیشه تحت مراقبت ویژه ما بود.
هرمان رفت ومن مارشال محبوب خودم فیلد مارشال اروین رومل رو به عنوان فرمانده کل ورماخت برگزیدم ، اروین هوش و زکاوت بالایی داشت و به راستی که بعد از ناپلئون نقشه های نظامی او بود که منو به تحسین وامیداشت ، بزرگترین عامل پیروزی ما هم مارشالهایی نظیر اون بودند .

فتح فرانسه و شکست انگلستان
ارتش ما هلند و بلژیک رو تصرف کردند ، در این زمان خیلیها به من گفتن چرا کشوری که اعلان بی طرفی کرده رو تصرف کردی ؟ باید در جواب اونا بگم هدف واسه من مهمترین چیزه ! برای رسیدن به هدف از همه چیز میگذرم ، و اینها مهم نیست ، زمانی که ما پیروز جنگ بشیم هیچکس حرفی که شما میزنیدو نمیگه ،
ارتش ما به فرانسه رسید ، نیروهای انگلیسی و فرانسوی حیرت زده شدن ! هیچکس فکر نمیکرد چنین موفقیتی نصیب ما بشه ، اما دیدیم که اراده پولادین فرزندان آریا نابود شدنی نیست ! در دونکرک تمامی ارتش انگلستان در محاصره نیروهای ما بود ! همه منتظر دستور حمله از طرف من بودند تا در عرض چند ساعت ارتش انگلستان توسط ماشین چنگی فدائی من نابود شه ! اما من به این کار شک داشتم ...
من هرگز نمیخواستم انگلستان رو نابود کنم ، این یه جور تحقیر بود ، هدف من این بود که در کشورواحد جهانی لندن رو به عنوان پایتخت جهان برگزینم و به همین خاطر با انگلستان ملایمت بیشتری داشتم ،
اما در این مورد خاص تصمیم گرفتم خاص عموم رو به خاص خودم ترجیح بدم و بر خلاف خاص خودم ، به خاطر تمامی ظلمهایی که در جنگ قبلی انگلیس ها به ملت آریا کردند ، به نام آریا ارتش انگلستاان در دونکرک به خاک و خون کشیده شد و سیصد هزار نفر انگلیسی در خاک فرانسه کشته شدند !
این آغاز پیروزی ما بود !
ارتش ما پاریس رو تصرف کرد ، شخصا به پاریس سفر کردم و با سخنرانی به ارتش روحیه ای دو چندان دادم ، غرب در دستان ما بود و فقط انگلستان مونده بود که اونهم با نابود شدن ارتشش عملا چیزی برای گفتن نداشت !
لوفت وافه (نیروی هوایی) شروع به بمباران فرودگاه های نظامی انگلستان کرد ، نیروی هوایی انگلستان نابود شد ! اما هنوز حاضر نبودم دستور تصرف انگلستان رو صادر کنم ...


نبرد در آفریقا و شرق اروپا
دوباره جلسه ای تشکیل شد و سیاست ما بر این شد که به سمت شرق هجوم ببریم اما تاکید کردم در وضعیت فعلی از هرگونه درگیری با نیروهای روسی بپرهیزید !

نیروهای ایتالیایی در شمال آفریقا توفیق چندانی به دست نیاورده بودند ، آفریقا برای ما بسیار مهم بود چراکه هنوز نیروهای انگلیسی در اونجا حضور داشتند و حاضر به تسلیم نبودند، همین میتونست برای ما خطرناک باشه !
فیلد مارشال ، اروین رومل از من خواست تا شخصا فرماندهی جبهه آفریقا رو برعهده بگیره ، من هم با توجه به اعتمادی که به اون داشتم اختیار تام رو در آفریقا به اون دادم ،
ارتش منظم ما وارد آفریقا شد ، لیبی به سرعت فتح شد و نیروهای ما به سوی مصر راهی بودند ، همه به این نکته معترف بودند ارتش ما که به شدت مشکل کمبود تجهیزات داشت به طور معجزه آسایی در حال پیشرویه !
رودولف هِس از طرف من مامور شد تا با روس ها مذاکره کنه تا پیمان صلحمون مستحکمتر بشه ! این کار صورت گرفت و خیال ما تا حد زیادی از جانب روسیه آسوده شد ،
آمریکا در بحران فزاینده مالی به سر میبرد ، نیروهای ما به علت پراکندگی بیش از حد به تجهیزات زیادی نیاز داشتند ، در نتیجه قراردادی با آمریکا بسته شد تا قسمتی از تجهیزات مورد نظر ما رو تامین کنه ، این یک قرارداد دوسر برد برای ما و آمریکا بود !
با تجدید قوای جدید اروین حمله ای برق آسا رو ترتیب داد و نیروهای انگلیسی تا مرز مصر عقب نشینی کردند ، اما بازهم به دلیل کمبود تجهیزات همونجا متوقف شدیم ،
نیروهای ما در شرق به روسیه رسیده بودند ، تمامی اروپا آلمان بود که تنها همسایه خاکی اون روسیه نام داشت ! به خاطر مشکلات موجود همچنان هیچ تصمیمی مبنی بر فتح روسیه ندااشتیم ، از طرفی ما نیاز به انرژی داشتیم ، روسها حاضر نمیشدن نفت در اختیار ما قرار بدن چون از حمله ما میترسیدن ، در نتیجه تنها راه باقیمونده ورود به خاور میانه از جانب آفریقا بود ،

فتح خاورمیانه و ورود به آسیا
تصمیم بر این شد تمام تمرکز ما روی آفریقا باشه ! تجهیزات آمریکایی رسیده از هر راهی در اختیار نیروهای ما در آفریقا قرار میگرفت ، ارتش به طور برق آسایی مصر رو فتح کرد ! بعد از فتح مصر سایر مستعمرات انگلستان مثل فلسطین به سادگی در احتیار ما قرار گرفتند ، عملیات برای رسیدن به منابع نفتی عراق ادامه داشت ،
این اتفاق همزمان بود با نوروز ، جشن بزرگ آریایی ها ! به مناسبت این جشن نامه تبریکی به رضاشاه پهلوی شاهنشاه ایران نوشتم و از اون خواستم تا پیام تبریک من رو به همنژادهای ایرانیم برسونه ،
مذاکرات با ایران شروع شد ، قرار بر این شد که ارتش ایران هم وارد جنگ بشه و از شرق به عراق حمله کنه !
با جمله ایران به عراق نیروهای ما هم شور و شوقی مضاعف داشتند که به سرعت خاور میانه رو فتح کنند ، عراق به دست نیروهای متحده آریا فتح شد و ما به منابع نفتی ایران و عراق دست پیدا کردیم ، این اتفاق مثل دمیدن روحی مجدد در کالبد خسته ارتش ما بود ...

آفریقا به طور کامل در اختیار ما قرار گرفته بود ، خاورمیانه فتح شده بود ، اروپا از آن ما بود ، تصمیم گرفتیم برای کمک به همرزمان ژاپنی سیاست نفوذ به قلب آسیا رو ادامه بدیم ،
با پیوستن ارتش ایران به ما کار ما آسونتر شد ، نیروهای ایرانی با بی باکی به سوی شرق هجوم بردند ،
قرار بر این شد تا نیروهای ایرانی در خط مرزی روسیه شروع به پیشروی کنن و تمام کشورهای هم مرز با روسیه رو به زانو درارن ،
نیروهای ما مامور فتح هند شدند ،
پاکستان ، هند ، افغانستان و ... کشورهایی بودن که به سادگی تسلیم ما شدند !
راه برای حمله به چین باز بود !
تصمیم گرفتیم مدتی جنگ رو متوقف کنیم تا تجدید قوا صورت بگیره ،
با پیشنهاد سران ارتش تصمیم به فتح آمریکای جنوبی گرفتیم ، نیروهای ما از سواحل نورماندی به مکزیک حمله کردند و اونجارو به عنوان پایگاه ما در آمریکای جنوبی مشخص کردند ،
کشورهای آمریکایی که شاهد تسلیم جهان در مقابل ما بود بدون هیچ جنگی پیشنهاد الحاق به ملت متحد جهانی رو پذیرفتن و در نتیجه آمریکای جنوبی بدون جنگ فتح شد !
حالا کار برای ما آسونتر شده بود ،
چین از شرق و غرب مورد تاخت و تاز قرار گرفت ، ارتش چین مقاومت زیادی از خودش نشون داد و همین باعث شد جنگ به درازا بینجامه ، اما در نهایت بعد از 2 سال جنگ در چین به اتمام رسید و چین توسط ما فتح شد ...


قدم نهائی
برای رسیدن به آرزوی بزرگ خودم فقط چند گام باقی مونده بود ،
باید انتخاب میکردیم ، اول جنگ با آمریکا یا روسیه ؟
ما در همین فکر بودیم و درحال تجدید قوا که ناگهان خبر رسید نیروهای روسیه و آمریکا هم پیمان شدن و شروع به پیشروی در خاک ما کردن !

تلفات ما در مکزیک بسیار زیاد بود !
روسها در حال پیشروی در اروپا بودند ،
تمامی واحدهای ارتش ما آماده باش خوردند و جنگ میهنی اعلام شد ،
مردم از همه اقشار به ارتش میپیوستند و میخواستند در اینت پیروزی نقش داشت باشن ، این مسئله در کشورهای روسیه و آمریکا هم دیده میشد !
آمریکا موفق به ساختن بمب اتم شده بود ، هواپیماهای اونا درحال جنایت علیه ملت ما بودند ، تصمیم گرفتیم هرطور شده آمریکا رو متوقف کنیم ، نبرد در جبهه روسیه تنها جنبه دفاع پیدا کرد و ما تهاجم در آمریکای شمالی رو شروع کردیم ، برادران ژاپنی به شدت در این حملات کمک کردند ، ژنرال فون براون خبر ساختن موشک قاره پیمای V2 رو به من داد ، تعدادی از افسران ارتش به دفتر من اومدن و اعلام کردن ارتش موفق شده کار ساخت سلاح اتمی رو به پایان برسونه !
آیا واقعا باید این کارو میکردم ؟
نه هرگز !
هدف ما این نبود !
من جهان رو مثل ستاره آتشین نمیخوام !
اگر همچینن چیزی میخواستم هرگز بودجه جنگ رو سرف ساختن مدرسه و شهر بازی نمیکردم ! من جهان رو با تمام زیبایی هاش میخوام ...

ارتش ما موفق به فتح آمریکا شد !

تلفات روسها به شدت بالا رفته بود !
تابستان بسیار گرم بود و بهترین زمان برای حمله به روسیه !
خبر رسید که مردم روسیه در حال آشوب داخلی هستند ، مردم خواستار اتمام جنگ و تسلیم شدن بودند ! ما تصمیم گرفتیم فعلا از حمله به روسیه پرهیز کنیم ،
انقلاب بزرگی در روسیه شکل گرفت !
سران انقلاب از ما درخاست کردند که به روسیه حمله کنیم ،
حمله ما به روسیه با حمایت مردم روس صورت گرفت ! ارتش سرخ بسیار سریعتر از آنچه فکر میکردیم تسلیم شد و این آغاز تحقق رویای صلح جاودان بود !


پس از جنگ ....

بعد از پایان این جنگ بود که تمامی ملل متحد شدند تا جهان رو به بهترین نحو بسازند ! جهان ما در گذشته به زیبایی اکنون نبود !
مرزها از میان رفت ،
آریا ها مسئول مهمترین پست های کشور شدند ، جهان برای اولین بار رنگ صلح ابدی رو در خود دید ...

اکنون در دسامبر 1998 ، در آستانه ورود به هزاره سوم هستیم ،
همه فرزندان ما باید بدونن که چه خونها برای این صلح ریخته شده ! و چه انسانهایی در این راه فداکاری کردند !
جهان هرگز به این زیبایی نبوده ،
در این روزها احساس میکنم که بسیار پیر و فرسوده شدم و فکر میکنم به لحظات پایان عمر خودم نزدیک میشم ،
در این لحظات پایانی عمر بسیار خرسندم که جهانی آفریدم عاری از جنگ و خونریزی ! جهانی به زیبایی بهشت و سرشار از شادی !

با قلبی شاد و اگاهی از یک اتحاد بی مانند در تاریخ از فدا کاری ها و
دستاورد های سربازانمان در جبهه های جنگ زنانمان در خانه ها دهقانان
و کارگران و جوانانمان تشکر و قدر دانی میکنم

از این مهمتر به دولت و ملت و نژاد آریا دستور میدهم و خواهش میکنم همواره قوانین نژادی را مورد مراقبت و ملاحضه قرار بدهند
،

به امید سربلندی هرچه بیشتر ملل متحد جهانی به ریاست ملت آریا
آدولف هیتلر
21 دسامبر 1998 .

"


و ای کاش که اینطوری جنگ تموم میشد

 

[MHD.H]

پاسخ : مسابقه تاریخی ( تاریخ سازی )

خوب من میخوام جای سلطان محمد خوارزمشاه باشم
میشه؟
آخه تویاون دوه ها ننوشته بودین
میشه من جای اون باشم ؟

 

[dr.eniac]

پاسخ : مسابقه تاریخی ( تاریخ سازی )

خوب من میخوام جای سلطان محمد خوارزمشاه باشم
میشه؟
آخه تویاون دوه ها ننوشته بودین
میشه من جای اون باشم ؟

فک کنم اگه متن اولو میخوندی جواب میگرفتی :)

خب دوره های مد نظر من اینا هستن ، بهتره توی این دوره ها تاریخ سازی کنین تا مقایسه آسونتر بشه اما اگر دوره دیگه ای مد نظرتونه اشکالی نداره :

بله میتونین .

 

[MHD.H]

پاسخ : مسابقه تاریخی ( تاریخ سازی )

فک کنم اگه متن اولو میخوندی جواب میگرفتی :)

بله میتونین .

بنده متن رو خوندم ولی چون اون دوره نبود پرسیدم
حالا میشه من گیچ شدم

 

[dr.eniac]

پاسخ : مسابقه تاریخی ( تاریخ سازی )

بنده متن رو خوندم ولی چون اون دوره نبود پرسیدم
حالا میشه من گیچ شدم

خب عزیز من بازم دقت کن به پست بالاییم ! فکر کنم کامل هم توی پست اول گفتم بله میشه هم توی پست بالا سرتون گفتم بله میشه !

 

[میکائیل]

پاسخ : مسابقه تاریخی ( تاریخ سازی )

ولی به درد آشنایی هم میخوره

الان شروع میکنم به نوشتن ، فکر کنم همه بدونن تو ژانر کدوم شخصیت قرار میگیرم

خو عزیز من اگه با اصطلاحات سینمایی آشنایی نداری چرا به کار میبری؟؟؟
تو ژانر کدوم شخصیت قرار میگیری؟؟؟ ینی چی؟؟؟ ???
باید میگفتی تو رول کدوم شخصیت بازی میکنم

ولی خب ایده ی خوبیه
من شروع کردم

 

[dr.eniac]

پاسخ : مسابقه تاریخی ( تاریخ سازی )

خو عزیز من اگه با اصطلاحات سینمایی آشنایی نداری چرا به کار میبری؟؟؟
تو ژانر کدوم شخصیت قرار میگیری؟؟؟ ینی چی؟؟؟ ???
باید میگفتی تو رول کدوم شخصیت بازی میکنم

میکائیل جان این ژانر نویسی توی سمپادیا قضیه داره بسی ! هنوز زوده داستانشو بدونی ، اصلا معنای سینماییش اینجا مد نظر نیست !

 

[sayna]

پاسخ : مسابقه تاریخی ( تاریخ سازی )

میکائیل جان این ژانر نویسی توی سمپادیا قضیه داره بسی ! هنوز زوده داستانشو بدونی ، اصلا معنای سینماییش اینجا مد نظر نیست !

سمپــادیا و صد البـته گودر !
هنوز کــل اون پــست ُ نخونـدم ولی به نظـرم تاپیک محشــریه

 

[dr.eniac]

پاسخ : مسابقه تاریخی ( تاریخ سازی )

علیرضا جان ، میکائیل جان ، چه کردین ؟؟؟ هنوز داستانتون تموم نشده ؟؟؟


بچه ها بیاین شرکت کنین ، متنتونو کم کم بزارین خب ! الان یه قسمتشو بزارین باز هرموقع فرصت شد بقیشو بزارین !


حتما باید بگم جان دکتر که بیاین ؟؟؟

 

[AMT]

پاسخ : مسابقه تاریخی ( تاریخ سازی )

من دوران پهلوی دوم رو انتخاب میکنم... از جنگ دوم جهانی به بعد...

 

[sayna]

پاسخ : مسابقه تاریخی ( تاریخ سازی )

پس چی شــد ؟ چـرا کـسی چیزی نمی نویســه ؟
تاپیک ُ اوردم بالا شاید یادشـون اومـد مـلت

 

[میکائیل]

‏.

من که سوژم آمادست حتی میدونم چی میخوام بنویسم. تنها مشکلم اینه که حال تایپ کردن ندارم!
حالا بازم ببینم چی میشه یه کاریش میکنم!