در همسایگی باران(دفتر شعر من!)

[F@temeh]

پاسخ : در همسایگی باران(دفتر شعر من!)

هر روز صبح صدای تیک تیک ساعت

گم می شود در صدای جیک جیک گنجشکان

گنجشکان گم می شوند درآبی آسمان

آسمان گم می شود در چشمان من

و من گم می شوم در افکار رنگارنگ خود

و چه خوب است که دوباره پیدا کنم خود را

و دوباره بسرایم

شعر گم شدن و باز پیدا شدن را...

 

[stevendeljoo]

پاسخ : در همسایگی باران(دفتر شعر من!)

من نسبت به واژه ی گنجشکان حس خوبی ندارم به نظرم گنجشگکان مناسب تره مخصوصا به جای دومی

میل خودته

 

[F@temeh]

پاسخ : در همسایگی باران(دفتر شعر من!)

من نسبت به واژه ی گنجشکان حس خوبی ندارم به نظرم گنجشگکان مناسب تره مخصوصا به جای دومی

میل خودته

آخه همه که گنخشگک نیستن ممکنه گنجشک هک بینشون باشه! (عجب جواب دندان شکنی بودا)

 

[sahere]

پاسخ : در همسایگی باران(دفتر شعر من!)

:)

خیلی با آخری حال کردم!
تاثیر گذار بود

 

[F@temeh]

پاسخ : در همسایگی باران(دفتر شعر من!)

این جزء اولین شعرامه خیلی خوب نیست و هنوز کامل هم نیست...از بی خوابی بوده!

شب است

ستاره های طلایی به روی صورت تاریک اسمان پیداست

گیسوی شب به روی سر شهر می وزد

رنگین، کمان ماه میان ستاره هاست

اینجا منم و پنجره ی تار اسمان

اینجا منم و بالش نرم و ستارگان

اینجا منم در این غم تنهایی زمین

جایی کنار قالی سرخ اتاقمان

(هنوز کامل نیست!با عرض پوزش!)

 

[sahere]

پاسخ : در همسایگی باران(دفتر شعر من!)

به نصفشم باید نظر داد؟


تا اینجاش خوبه :)

 

[F@temeh]

پاسخ : در همسایگی باران(دفتر شعر من!)

این یکی شعر کودکه!برای شما ها سرودمش

برف و برف و برف ریز و ریز و ریز

تند و تندو تندبر زمین بریز

سرد سرد سرد سفید سفید

میلرزه تو باد چون درخت بید

مثل گل یخ از اون بالا ها

روی دستهامون می ریزه حالا

شاد شاد شاد همه بچه ها

بازی می کنن توی کوچه ها

ای برف تمیز ریز و تند و تیز

از تو آسمون رو سرم بریز

برفهای قشنگ ریز و چشمک زن

مثل ستاره تو روز روشن

خدا خدایا!از اون بالاها

بریز برامون برف زیبا را!

 

[Angel_f]

پاسخ : در همسایگی باران(دفتر شعر من!)

شعرات خیلی قشنگن....

و لطیف... :)

قلم قشنگی داری و متفاوت...اون اولیه به نظرم جالب تر بود....

موفق باشی...

 

[F@temeh]

پاسخ : در همسایگی باران(دفتر شعر من!)

شعرات خیلی قشنگن....

و لطیف... :)

قلم قشنگی داری و متفاوت...اون اولیه به نظرم جالب تر بود....

موفق باشی...

مرسی :)نظر لطفتونه!

 

[HHH]

پاسخ : در همسایگی باران(دفتر شعر من!)

این شعر کودکانت منو کشت عالیییییییییی! یعنی کل کتابای شعر بچگیم اومد جلوی چشم

 

[F@temeh]

پاسخ : در همسایگی باران(دفتر شعر من!)

بخشید...ببخشید
اینم امشب نوشتم


در بین سیاهی آسمان
چه زیباست سفیدی ماه
مانند برق چشمانت
در سیاهی آنها
هردودست نیافتنی
و هردو زیبای زیبا
اما
برق چشمانت را فقط من میبینم
و ماه را
همه...

 

[negar73]

پاسخ : در همسایگی باران(دفتر شعر من!)

بخشید...ببخشید
اینم امشب نوشتم


در بین سیاهی آسمان
چه زیباست سفیدی ماه
مانند برق چشمانت
در سیاهی آنها
هردودست نیافتنی
و هردو زیبای زیبا
اما
برق چشمانت را فقط من میبینم
و ماه را
همه...

معنیش خوب بود اما هم چین یه کم اینجاش بی معنی و بهتره بگم مبهم بود
اینجاش که bold کردم

 

[F@temeh]

پاسخ : در همسایگی باران(دفتر شعر من!)

منظورم این بود که براق بودن ماه تو آسمون سیاه مثل برق چشم میمونه بین سیاهیه چشم...اِ خب معنی کنم که دیگه قشنگ نی

 

[Niki7]

پاسخ : در همسایگی باران(دفتر شعر من!)

همشونو خوندم خيلي قشنگ بودن يعني واقعا هر شعرت از نكات مثبت كه به شعرت زيبايي ميبخشند سرشار بود!
احساس موج ميزنه تو همشون!
خيلي خوشم اومد...

 

[F@temeh]

پاسخ : در همسایگی باران(دفتر شعر من!)

آقا چرا هیچکی نظرشو نمیگه؟ من دارم افسردگی میگیرم...

دوحالت داره:
1-یا شعرام مزخرفه
2-یا کسی چیزی ازشون نمیفهمه که بخواد نظر بده

کدوم؟

 

[Fe@r]

پاسخ : در همسایگی باران(دفتر شعر من!)

تلخ ترین پیمانه را می نوشم
تا تلخی روزگار برایم شیرین تر شوند
به سلامتی تو اما
تو خاطراتم بر چشمانم رنگین تر شوند
حیف که دگر مدهوش نمی گردم
تا غم هایم بر قلبم سنگین تر شوند...

 

[F@temeh]

پاسخ : در همسایگی باران(دفتر شعر من!)

تلخ ترین پیمانه را می نوشم
تا تلخی روزگار برایم شیرین تر شوند
به سلامتی تو اما
تو خاطراتم بر چشمانم رنگین تر شوند
حیف که دگر مدهوش نمی گردم
تا غم هایم بر قلبم سنگین تر شوند...

این چی بود؟
الف)شعر یه بنده خدایی بود ب) شعر خودتان بود ج)هر دو گزینه د)هیچکدام؟

 

[kimia molla]

پاسخ : در همسایگی باران(دفتر شعر من!)

اولین شعری که گذاشته بودی رو از همه بیشتر دوس داشتم واقعا تحت تاثیر قرار گرفتم

اخریه رو یکم دستکاری کنی خیلی عالی میشه
در میان سیاهی آن ها ت رو زیاد نپسندیدم
ولی در کل عالی بودن

 

[Fe@r]

پاسخ : در همسایگی باران(دفتر شعر من!)

این چی بود؟
الف)شعر یه بنده خدایی بود ب) شعر خودتان بود ج)هر دو گزینه د)هیچکدام؟

مال خود حقیرمه چرا حالا تعجب کردین؟ فکر نکنم دیگه تا این حد بد باشه

 

[F@temeh]

پاسخ : در همسایگی باران(دفتر شعر من!)

مال خود حقیرمه چرا حالا تعجب کردین؟ فکر نکنم دیگه تا این حد بد باشه

مگه من گفتم بد بود؟
خوب بود خب
بقیه شعراتونو میتونید توی یه تاپیکِ جدا گونه بذارید.