اردلان
کاربر فوقحرفهای
- ارسالها
- 781
- امتیاز
- 1,501
- نام مرکز سمپاد
- شهید هاشمی نژاد2
- شهر
- مشهد
- مدال المپیاد
- زیادن حال ندارم بگم
- دانشگاه
- عباسقلی خان
- رشته دانشگاه
- نرفتم ک هنوز
پاسخ : عدم وجود احساس آرامش برای دختران درخیابان
این مزاحمت های خیابونی درحد همین ک هی شماره بده و اینا ک باحاله ک
(حیف ک دختر نیستم ) وگرنه راه خوبی وا3 خندیدنه هاااااااا یا مثلا سرکاری و اینجور چیزا
بعدشم مثلا ی شماره رو جلوی پسره بگیری مثلا،خود فرد باید ب این درک رسیده باشه ک زنگ نزنه
الان من مثلا تو خیابون برم و ب n نفر شمارمو بدم، تو این کار هم مردم میبینن منو و هم ممکنه ی آشنا ببینه
ولی چون هیچ سرگرمیه جالبی وجود نداره سراغ این کارا میرم(دور از جونه مناااااااااااااااااااا )
حجاب هم ب نظر من ی چیز شخصی و مربوط ب زندگیه شخصی و طرز تفکر هر فرده،البته ک حجاب کامل رو قبول دارم ولی بازم :
هر کسی کار خودش بار خودش آتیش ب انبار خودش
ن میشه گفت ک چادریا از مزاحمت در امانن و ن میشه گفتش ک مانتوییا همیشه مورد مزاحمت قرار میگیرن.
باید بعضی چیزا ر فرهنگ سازی کردش.مثلا تا من تو خیابون ی پیشی میبینم نیوفتم دنبالش.معمولا این جور چیزا تو خانواده حل و بحث میشن.
خونواده ها اگه بتونن این موضوع رو تو خودشون حل کنن اینجور چیزا پیش نمیادش.مثلا تو محیط فامیل نزدیک زیاد گیر ندن ب این ک موقع تاهار خانوما ی اتاق باشن آقایون ی اتاق.این موضوع رو بزرگترا درک میکنن و زیاد تاثیر روشون نداره ولی بچه ها از همون اول با جنس مخالفشون غریبه میشن و هی این حس تقویت میشه و صحبت کردن با ی جنس مخالف میشه همه ی فکر و ذهنش.
الان تو فامیل ما تو جمع پسرخاله و دختر خاله و پسر دایی و دختر عمه و .... جو دوستانست و بچه ها جلو هم راحتن.ن خیلی رومون ب هم بازه و ن خیلی حزب اللهی هستیم.
از همون اولا ک یادم میادش،هیچ کدوم از دختر داییا یا دختر خاله هام یا ... رو جز مواقعی ک میرفتیم بیرون با روسری یا چادر و اینا ندیدم منم معمولا راحتم و بینمون بیشتر رابطه ی خواهر برادریه تا فامیلی.ب نظر من این کار باعث شده ک مثلا تو خیابون ب یکی سلام میکنم یا کسی بهم سلام میکنه با خودم فک نکم ک هااااااااااااااای و واااااااااااااای ک چیشده؟
تازه حالا یکی ب یکی شماره بده،تاسف و اینا نداره ک
رابطه ی پسر و دختر در حد حرف و صحبت و اینا ی نیاز بشریه ک متاسفانه ب خاطر این اسلامی ک تو ایرانه و رفتار بیش از حد افراطیه بعضی خونواده ها ب عقده ی جوووونا تبدیل شده و وجهه ی بدی پیدا کرده.
البته جنبه هم مهمه.من الان با یکی از دخترایی ک میبینمش دوس میشم بعد ک دوس میشیم دقیقا عین دوستم باهاش برخورد میکنم چون میدونم ک اینم ی فرده ک بام دوسته م3 همکلاسیام
با این فرق ک جنسش مخافله جنس منه.
درکل باید از همین گروه های خودمونی شروع کنیم م3 همین سایتا
تو همین تاپیک بودن پستایی ک گفتن جفت پا میریم تو دهن طرف و ... اینا
چرا مثلا تا ب ا ی دختری/پسری دوس میشیم و شمارشو میگیریم اس عاشقونه و نامه ی فدایت شوم و اینا میفرستیم؟
جالب اینه ک ب همه هم میفرستیم ن فقط یکی.
باید جنبه ی داشتن دوست جنس مخالف رو تو خودمون بالا ببریم
الان هم من با خیلی از پسرای سایت دوستم و هم با خیلی از دخترا
ولی بپرسین ب کدومشون تا حالا نامه ی فدایت شوم دادم؟
جنبتون رو ببرین بالا
این مزاحمت های خیابونی درحد همین ک هی شماره بده و اینا ک باحاله ک
(حیف ک دختر نیستم ) وگرنه راه خوبی وا3 خندیدنه هاااااااا یا مثلا سرکاری و اینجور چیزا
بعدشم مثلا ی شماره رو جلوی پسره بگیری مثلا،خود فرد باید ب این درک رسیده باشه ک زنگ نزنه
الان من مثلا تو خیابون برم و ب n نفر شمارمو بدم، تو این کار هم مردم میبینن منو و هم ممکنه ی آشنا ببینه
ولی چون هیچ سرگرمیه جالبی وجود نداره سراغ این کارا میرم(دور از جونه مناااااااااااااااااااا )
حجاب هم ب نظر من ی چیز شخصی و مربوط ب زندگیه شخصی و طرز تفکر هر فرده،البته ک حجاب کامل رو قبول دارم ولی بازم :
هر کسی کار خودش بار خودش آتیش ب انبار خودش
ن میشه گفت ک چادریا از مزاحمت در امانن و ن میشه گفتش ک مانتوییا همیشه مورد مزاحمت قرار میگیرن.
باید بعضی چیزا ر فرهنگ سازی کردش.مثلا تا من تو خیابون ی پیشی میبینم نیوفتم دنبالش.معمولا این جور چیزا تو خانواده حل و بحث میشن.
خونواده ها اگه بتونن این موضوع رو تو خودشون حل کنن اینجور چیزا پیش نمیادش.مثلا تو محیط فامیل نزدیک زیاد گیر ندن ب این ک موقع تاهار خانوما ی اتاق باشن آقایون ی اتاق.این موضوع رو بزرگترا درک میکنن و زیاد تاثیر روشون نداره ولی بچه ها از همون اول با جنس مخالفشون غریبه میشن و هی این حس تقویت میشه و صحبت کردن با ی جنس مخالف میشه همه ی فکر و ذهنش.
الان تو فامیل ما تو جمع پسرخاله و دختر خاله و پسر دایی و دختر عمه و .... جو دوستانست و بچه ها جلو هم راحتن.ن خیلی رومون ب هم بازه و ن خیلی حزب اللهی هستیم.
از همون اولا ک یادم میادش،هیچ کدوم از دختر داییا یا دختر خاله هام یا ... رو جز مواقعی ک میرفتیم بیرون با روسری یا چادر و اینا ندیدم منم معمولا راحتم و بینمون بیشتر رابطه ی خواهر برادریه تا فامیلی.ب نظر من این کار باعث شده ک مثلا تو خیابون ب یکی سلام میکنم یا کسی بهم سلام میکنه با خودم فک نکم ک هااااااااااااااای و واااااااااااااای ک چیشده؟
تازه حالا یکی ب یکی شماره بده،تاسف و اینا نداره ک
رابطه ی پسر و دختر در حد حرف و صحبت و اینا ی نیاز بشریه ک متاسفانه ب خاطر این اسلامی ک تو ایرانه و رفتار بیش از حد افراطیه بعضی خونواده ها ب عقده ی جوووونا تبدیل شده و وجهه ی بدی پیدا کرده.
البته جنبه هم مهمه.من الان با یکی از دخترایی ک میبینمش دوس میشم بعد ک دوس میشیم دقیقا عین دوستم باهاش برخورد میکنم چون میدونم ک اینم ی فرده ک بام دوسته م3 همکلاسیام
با این فرق ک جنسش مخافله جنس منه.
درکل باید از همین گروه های خودمونی شروع کنیم م3 همین سایتا
تو همین تاپیک بودن پستایی ک گفتن جفت پا میریم تو دهن طرف و ... اینا
چرا مثلا تا ب ا ی دختری/پسری دوس میشیم و شمارشو میگیریم اس عاشقونه و نامه ی فدایت شوم و اینا میفرستیم؟
جالب اینه ک ب همه هم میفرستیم ن فقط یکی.
باید جنبه ی داشتن دوست جنس مخالف رو تو خودمون بالا ببریم
الان هم من با خیلی از پسرای سایت دوستم و هم با خیلی از دخترا
ولی بپرسین ب کدومشون تا حالا نامه ی فدایت شوم دادم؟
جنبتون رو ببرین بالا