ما حرفمون اینه که اصن نباید یه همچین اتفاقی بیفته.به نقل از پوریا عابدی :چرا اولش میگین تقصیر پسرا فقط نیست بعد دقیقا پاراگراف آخرتون این ذهنیت رو ایجاد میکنه"صرفا تقصیر موجودات آشغالی ب نام مذکر است..."
دخترها اگر با هزار قمیش و افاده راه نرن تو پارک اینجوری نمیشه
ولی در هر حال پیشنهاد نیز اشکالی ندارد از نظر من...کارش درست نیست پیشنهاد قلیان میده...ولی نباید بیش از حدی دختر را ناراحت کنه...خیلی ساده بگه نه اهل این کارا نیستم و بی اعتنایی و اگه طرف مزاحم شد هم مردم دور و بر مطمئنا کمک میکنن...
جونه منبه نقل از مرضیــــه :وقتی رو نیمکت پارک نشستی داری با هنذفریت آهنگ گوش میدی بیاد بزنه پشتت بگه پاشو یه دست فوتبال بزنیم.
من با چادر هم این اتفاق برام افتاده پس مسئله حجاب نیست.
مشکل چیز دیگست.
یه روز با دوستم داشتیم از مدرسه پیاده میرفتیم تابه راننده سرویسمون برسیم یه موتوری مزاحممون شد از هر طرف رفتیم تا شادی دست از سرمون بردارن(دونفر سوار موتوربودن) ولی اون دست بردار نبود که نبود... بعد کنار خیابون یه پیره مرد رو دیدیم من میگی کلی خوشحال شدم که الان پیره مرده یه چیزی به این دو فقره مزاحم میگه و ماراحت میشیم اما در کمال تعجب موتوری بخ پیره مرده گفت : عمو جو به اینا بوگو با ما دوس شن...و چیرمرد به جای اینکه بزن تو دهن پسره ی.............به ما گفت:خو عمو جو باهم دوس شین خوش میگذره...منو میگی میخواستم بزنم تو دهن پیره مرد...........................به نقل از پوریا عابدی :چرا اولش میگین تقصیر پسرا فقط نیست بعد دقیقا پاراگراف آخرتون این ذهنیت رو ایجاد میکنه"صرفا تقصیر موجودات آشغالی ب نام مذکر است..."
دخترها اگر با هزار قمیش و افاده راه نرن تو پارک اینجوری نمیشه
ولی در هر حال پیشنهاد نیز اشکالی ندارد از نظر من...کارش درست نیست پیشنهاد قلیان میده...ولی نباید بیش از حدی دختر را ناراحت کنه...خیلی ساده بگه نه اهل این کارا نیستم و بی اعتنایی و اگه طرف مزاحم شد هم مردم دور و بر مطمئنا کمک میکنن...
بله هررفتاری برخورد متفاوتی هم داره ولی مزاحمت همیشه هست به نظرمبه نقل از R @ Y :عزیزم ینی چی توجه نداشتی
خو من میفهمم ک وختی میرم تو خیلبون اطرافم چه خبره دیه
من اینو قبول ندارم ک اگه رفتارتو تغییر بدی نحوه برخورد عوض نمیشه
این یه چیزه واضحه ک هر رفتاری یه برخوردی داره.......بازم میگم ادم بیمارم خیلی کم پیدا میشه ک ب همه گیر بده ک اونم با بیمحلی حله :)
آره میکنن.به نقل از اردلان :جونه من![]()
![]()
این تن بمیره تهرانیا اینجوری میکنن؟
بابا اینجاروحق ب شما میدم
دمش گرم بابا عجب چیزایین بچه تهرونیا
بحث سر این نیست ک کی بشه حق ب جانب و اینا بحث سره این مشکل اجتماعیهبه نقل از melika15 :ولی در کل میگم یه ذره دقت کنین میبینین هر کی هر حرفی زده(دختر/پسر)به نفع خودش زده...هر کی حرف خودشو میزنه و نظر خودشو داره![]()
چی باعث میشه؟...به نقل از مرضیــــه :ما حرفمون اینه که اصن نباید یه همچین اتفاقی بیفته.
یعنی چی که دورو بریا کمک میکنن؟به شخصه از پس هرکی که چیزی بهم بگه بر میام ولی چرا باید یکی به خودش اجازه بده وقتی رو نیمکت پارک نشستی داری با هنذفریت آهنگ گوش میدی بیاد بزنه پشتت بگه پاشو یه دست فوتبال بزنیم.
من با چادر هم این اتفاق برام افتاده پس مسئله حجاب نیست.
مشکل چیز دیگست.
این حرفت اشتباهه...به نقل از اردلان :ریحانه:از این پیرمردا یبار هم ما دیدیم (فقط دیدیم ها) و چون خودش زمون جوونی همچون طرز فکر و عملی داشتش گفتش ک بذار جوونا حالشون و بکنن بابا.
پری ناز:نه همیشه نیستش مثلا میشه با توجه ب اون نقطه از شهر ک میخوای توش قدم بزنی نوع رفتار و پوشش رو تغییر دادش.
مرضیه:خوب عزیز دلم مگه مجبوری بری چنین پارکی؟الان ک دیگه پارکای دخترونه زدن تو تهران چرا اونجاها نمیرین؟
گفتم که مشکل فقط پسرا نیستن اینو قبول دارم ولی بیشترش اونان.به نقل از پوریا عابدی :چی باعث میشه؟...
این ک من خودم ب شخصه دیدم دختری با چادر دعوت بازی ب فوتبال را قبول کرد...اونم از چند پسر غریبه....نمیخواین باور نکنین :)
همه چیز از پسرا نیست...سعی نکنین اشتباهات دخترا رو ندید بگیره...
مسلما پسری ک فکر میکنه جنس مخالف ابزاریه تا اون از زندگی لذت ببره بیشتر از این هم ازش انتظار نمیره...
ولی من پسری رو دیدم ک دختری را اصلا نمیشناخت...ظاهر هر دو هم معمولی و آراسته بود...یک کتاب فلسفه دست دختر دید ک مدت ها ب دنبالش بود...توی پارک هم بودن...بدون کوچکترین سو نیتی سر بحث رو باز کرد...دختر اول کمی سوظن داشت ولی بعد با رفتار بسیار متین پسر جذب بحث شد...و پس از یک ساعت از جا بلند شدند و پسر کتاب را قرض گرفت و دوستی(دوستی معمولی)آنها شروع شد...
مسلما تعداد این موارد بسیار کمتر از موارد مزاحم شدن است...در این بحثی نیست...
صرفا میخوام بهتون بگم اگه پسری ک میتونه کتاب بخونه ب جاش میره دنبال...کم ب جنس مخالفش ربط نداره...و ب شرایط جامعه
@ریحانه:با مثال بریم جلو؟...دختری وقتی در پارک بودم دختری از من با عشوه پرسید شیر آب کجاست و چشمک از سر و روش میبارید...
خب؟...پس بحث باید منطقی باشه نه مصداقی...
@مرضیه:وقتی توی لاله پسر و دختری رو ک با رضایت کامل کنار هم هستند رو میگیرن انتظار فوتبال و پنالتی رو هم باید داشت![]()
![]()
ولی خیلی کم دختری رو پیدا میکنی که این کار هارو انجام بده ولی تا دلت بخوادپسرا این جوری هستن اونقدر که نمیشه تو خیا بون راه بری همش بایدمواظب باشی نری تو شکم یه پسر یا اینکه همش باید مواظب دستتات باشی (اصلا باید دست به سینه راه بری!!!!)به نقل از اردلان :بحث سر این نیست ک کی بشه حق ب جانب و اینا بحث سره این مشکل اجتماعیه
ی سری از مواردی ک باع3 این چیزا میشه بر میگرده ب پسرا و ی سری هم ب دخترا
ی سری پسرا ب خاطر ی سری کمبود تو خونواده،ی سری اخلاق و عقاید و ...
و همچنین
ی سری دخترا ب خاطر ی سری حرکات و سکنات،ی سری رفتار ک در شانشون نیست و ...
مقصر شناخته میشن.
نرم که چیزی بهم نگن؟به نقل از اردلان :ریحانه:از این پیرمردا یبار هم ما دیدیم (فقط دیدیم ها) و چون خودش زمون جوونی همچون طرز فکر و عملی داشتش گفتش ک بذار جوونا حالشون و بکنن بابا.
پری ناز:نه همیشه نیستش مثلا میشه با توجه ب اون نقطه از شهر ک میخوای توش قدم بزنی نوع رفتار و پوشش رو تغییر دادش.
مرضیه:خوب عزیز دلم مگه مجبوری بری چنین پارکی؟الان ک دیگه پارکای دخترونه زدن تو تهران چرا اونجاها نمیرین؟
این حرفت متین و درستبه نقل از پوریا عابدی :آرمان یک جامعه رابطه ی سالم دختر و پسر است نه جدایی آنها![]()
اینو کاملا باهات موافقمبه نقل از مرضیــــه :نرم که چیزی بهم نگن؟
امکان نداره همچین کاری بکنم اونا خودشون درست کنن من خودم محدود کنم که چیزی بهم نگن؟
با پوریا موافقم.
خب پس مشکل از خانواده هاست.به نقل از اردلان :این حرفت متین و درست
ولی این رابطه رو چجوری میخوای ایجاد کنی؟
اگه از همون اول برات تو خونواده نگن ک (پسرم بزرگتر ک شدی ی سری حسایی پیدا میکنی ک کاملا طبیعین و باید با جنس مخالفت حداقال حرف بزنی)و ب جاش از همون اول بگن ک پسر جون خونه ی خالت ک میری میشینی ور دل مامانت.با دختر خالت بازی نمیکن.بهش دست نمیزنی.باهاش بازی نمیکنی و ...
خوب بزرگتر ک شدی اون حس های انسانی میان و روت مسلط میشن ن اون حس های بشری ک آرمانی هستن
اشتباه فاحش...به نقل از اردلان :این حرفت متین و درست
ولی این رابطه رو چجوری میخوای ایجاد کنی؟
اگه از همون اول برات تو خونواده نگن ک (پسرم بزرگتر ک شدی ی سری حسایی پیدا میکنی ک کاملا طبیعین و باید با جنس مخالفت حداقال حرف بزنی)و ب جاش از همون اول بگن ک پسر جون خونه ی خالت ک میری میشینی ور دل مامانت.با دختر خالت بازی نمیکن.بهش دست نمیزنی.باهاش بازی نمیکنی و ...
خوب بزرگتر ک شدی اون حس های انسانی میان و روت مسلط میشن ن اون حس های بشری ک آرمانی هستن