پاسخ : تماشای گروهی | فیلم اول : Mary and Max
بعله با هزار مشقت فیلم رو تا انتها دیدم
کوچیکی های مری رو دوست داشتم و همچنین اینکه مری دنیای خیلی کوچکی داشت و تمام ذهنشو یه سری سوال پر کرده بود که همه ی بچه ها اینطورن ولی اینکه میخواست هر جور شده جواب بگیره خیلی خوشم اومد!صدای بچگیش رو خیلی دوس داشتم! واینکه خیلی راحت میتونست با یک مرد میانسالارتباط برقرار کنه :)
همونطور که همه گفتن موسیقیه تاثیر گذاری داشت!
از شخصیت مامان مری بدم اومد اصلا قابل فهم نبود و کلا حرص درار بود که یک امتیاز مثبت به شمار میره :)
مرگ پدر و مادر مری نشون میداد که آدم ها میتونن به دون هیچی هم بمیرن
از رنگ کم رنگ زندگی مری هم خوشم اومد :)
نظر خاصی هم درمورد همسایه مری ندارم
و خب حالا مکس!
رنگ خاکستری زندگیش آزارم میداد ولی حس نیویرک رو بهم القا میکرد :) اون منگوله ای که مری داده بود خیلی دوست داشتنی بود !تنها رنگ زندگی!
شخصیت مکس جالب بود ولی ارتباطم زیاد باهاش عمیق نشد !وقتی عصبی میشد میتونستم بفهممش! اونکه بیمار بود خیلی تاثیر گذاری زیادی داشت
اینکه یک آدم بزرگ فقط درحالی تونسته بود وارد زندگی مری بشه که بچه بود!
اینکه ذهن بچگانه ای داشت رو واقعا دوست داشتم ! یکی از تاثیر گذارترین صحنه ها جایی بود که واسه شکلات توی بهشت میگفت
مرگ هنری ها چیز جالبی برای نشون دادن طبیعی و خاص بودن زندگیش بودن!
رک بودن فیلم زیبایی نداشت صرفا جهت نشون دادن حقایق خوب بود و همینطور زندگی راحت!
سر صحنه خودشی مری خیلی احساساتی شدم
ولی با صدای در خب مشخص بود چی میشه!
خیلی تاثیر داشت
صحنه آخر فیلم هم که عالی بود مخصوصا نامه ها
و مورد قابل تامل زندگی حقیقیه فردی بود که این اثر ازش ساخته شده
نمره هم 8/5 تا 9 !
چون یه جاهایی از دیدنش خسته شدم
نتیجه گیری:
زندگی به راحتی شکلات خوردن مری و مکس هست :)