داستان بسازیم (یک جمله اضافه کنید)

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع alemzadeh
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : داستان بسازیم(یک جمله اضافه کنید)

دیدم تصادف شده و یه از خدا بی خبری زده به یه بچه 5 ساله!

دلم کباب شد! گفتم این بچه بدبخت و نگون بخت که تقصیری نداشته که توی این سن باید بمیره و گفتم ای کاش من به جای اون میمردم!

بعد به فکر مرگ افتادم و...!
 
پاسخ : داستان بسازیم(یک جمله اضافه کنید)

همون لحظه یه ماشین دیگه منم زیر گرفت ;D
 
پاسخ : داستان بسازیم(یک جمله اضافه کنید)

به نقل از iJB :
همون لحظه یه ماشین دیگه منم زیر گرفت ;D
دیگه نفهمیدم چی شد تا...
 
پاسخ : داستان بسازیم(یک جمله اضافه کنید)

تو سردخونه بهوش اومدم
 
پاسخ : داستان بسازیم(یک جمله اضافه کنید)

به نقل از iJB :
تو سردخونه بهوش اومدم
یک نگاهی به خودم انداختم ;D
لباس نداشتم( =)))
رفتم در سرد خونه و مسئولینشو شدا زدم...
 
پاسخ : داستان بسازیم(یک جمله اضافه کنید)

تا منو دیدین همشون داد کشیدن و در رفتن ;D
 
پاسخ : داستان بسازیم(یک جمله اضافه کنید)

با این وض هیجا نمیتونستم برم ، خیلی نگران بودم ، همه از دیدینم تعجبیده بودن :-"
 
  • لایک
امتیازات: JB
پاسخ : داستان بسازیم(یک جمله اضافه کنید)

ولی زود حسمُ سرکوب کردم ... !
به جاش خدا رُ شکر کردم که الان زنده امُ واسه ی اون بچهُ خانوادش دعا کردم ... :)

+ باو تو داستان قبلیم داشت میرسید به خودکشی ! :-"
 
پاسخ : داستان بسازیم(یک جمله اضافه کنید)

اما مشکل این بود که با این سر و وضع چه جوری میتونستم برم بیرون؟!
پس...
 
پاسخ : داستان بسازیم(یک جمله اضافه کنید)

من نصفه شبا بیام بهتره ;D الان تا میام ادامه بدم داستانو می بینم 10 نفر قبل من حرف زدن ;D
 
پاسخ : داستان بسازیم(یک جمله اضافه کنید)

رفتم تو اتاق پرستارا یه روپوش پوشیدم ...
 
پاسخ : داستان بسازیم(یک جمله اضافه کنید)

بعدش رفتم زنگ زدم به یکی از دوستامو قضیه را براش گفتم ،گفتم برام لباس بیاره و ...
 
پاسخ : داستان بسازیم(یک جمله اضافه کنید)

با دوستم که خداحافظی کردم حالم اصلا خوب نبود.
به سمت در خروجی راه افتادم که یه دفه...

;D
 
پاسخ : داستان بسازیم(یک جمله اضافه کنید)

به نقل از TuBeRoSe :
با دوستم که خداحافظی کردم حالم اصلا خوب نبود.
به سمت در خروجی راه افتادم که یه دفه...

;D
خوردم به یکی،و برگه هایی که دستش بود ریخ زمین!!!نگاش که کردم...
 
پاسخ : داستان بسازیم(یک جمله اضافه کنید)

نگاش که کردم دیدم همونیه که تو خوابم بهم گفته بود HIV دارم!!!

;D
 
پاسخ : داستان بسازیم(یک جمله اضافه کنید)

به نقل از TuBeRoSe :
نگاش که کردم دیدم همونیه که تو خوابم بهم گفته بود HIV دارم!!!

;D
نشستمو برگهاشو جمع کردم،باورم نمیشد با خودم گفتم یعنی خوابم راسته؟؟!!
زبونم گرفته بودو نمیتونستم حرف بزنم اونوخ...
 
پاسخ : داستان بسازیم(یک جمله اضافه کنید)

اونوقت دیدم رو یکی از برگه هاش اسم منه و ...
 
پاسخ : داستان بسازیم(یک جمله اضافه کنید)

نگام که کرد با تردید گفت : شما همون مریضی نبودید که چند لحظه پیش بردنتون سردخونه ؟ :-?
 
پاسخ : داستان بسازیم(یک جمله اضافه کنید)

من که داشتم از ترس میلرزیدم گفتم بله من همونم! :-" :-s اما...
 
پاسخ : داستان بسازیم(یک جمله اضافه کنید)

تعجب کرد بهم گف:ولی...
 
Back
بالا