تا حالا ضایع شدین/کسی رو ضایع کردین؟!

m.r.jazini

محمدرضا جزینی زاده
ارسال‌ها
181
امتیاز
837
نام مرکز سمپاد
دبیرستان دوره دوم علامه حلی
شهر
بم
سال فارغ التحصیلی
96
مدال المپیاد
یبار شیمی
دانشگاه
kmu ( علوم پزشکی کرمان )
رشته دانشگاه
دندون
تلگرام
اینستاگرام
پاسخ : تا حالا ضایع شدین/کسی رو ضایع کردین؟!

یه بار معلم برنامه نویسیمون گفت یه برنامه بنویسید . ما هم تا تمومش کردیم . به کناریمون گفتیم . :کوش این .کجایه . بگین بیایه . اینم برنامش
یهو دیدیم معلمه بالا سرمون بود .... :-"
 

شبنم...

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
247
امتیاز
1,309
نام مرکز سمپاد
فرزانگان(مادر)
شهر
سیرجان
سال فارغ التحصیلی
94
پاسخ : تا حالا ضایع شدین/کسی رو ضایع کردین؟!

یه معلم زیست مرد داریم میشه گفت 40 سالشه و مجرده
یه روز داشت میگفت بچه ها شما اگه پزشکی قبول بشین واسه من چی میخرین
یکی گفت جوراب یکی پیراهن هرکی یه چی گفت پررو بلند شده میگه میخواین دامادم کنین؟
یه نفر از اخر کلاس گفت اقا من میخوایم دندونپزشک بشم دندون مصنوعیاتونو مفتی براتون میذارم
ما: =)) :))
گوینده: :D
معلم : :|
تا اخر کلاس مثل بچه ادم درسشو داد
 

mj chemist

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
451
امتیاز
717
پاسخ : تا حالا ضایع شدین/کسی رو ضایع کردین؟!

سر کلاس فیزیک بودیم طبق معمول داشتیم به معلم گچ پرت می کردیم معلمه برگشت فهمید گفت: من دیگه این حرکتو ندیده بودم یکی بره ادامه سوالو حل کنه :
همه گفتن فلانی بره بعد اون گفت من بلد نیستم بعد به من گفت تو برو منم گفتم به یه روش دیگه حل کردم به بغل دستیم گفتم بنده خدا داش با گوشیش بازی میکرد به پشت سری م گفتن خواب بود بیچاره ....
خلاصه خود معلم مجبور شه بره حل کنه !!

.
.
یه خاطزه دیگم از گچ پرت کردن بگم
سر کلاس هندسه معلممون همش به بچه ها گچ پرت میکرد
مام بهش گچ پرت میکردیم یه بار دیدم پشت سری داره گچ بهش پرت میکنه که دیدم افتاد تو یقه معلم بعد گفت:ببخشید عاقا افتاد تو یقتون!
معلم هندسه :O پشت سریم :D من :)) =))
 

zahra710

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
12
امتیاز
173
نام مرکز سمپاد
Frz
شهر
زیر گنبد کبود(اصفهان)
پاسخ : تا حالا ضایع شدین/کسی رو ضایع کردین؟!

با یکی از فارغ التحصیلای پسر تیزهوشان بحث میکردیم
اون : دخترا همشون خنگن البته استثنا های کمی دارن که باهوشن
ولی پسرا عمدتا باهوشن و لابه لاشون چند تایی خنگ میزنن
من: شمام جز اون استثنا هایی؟ :D
 

fateme.RMA

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,717
امتیاز
8,613
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1393
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : تا حالا ضایع شدین/کسی رو ضایع کردین؟!

دیروز ایرانسل اومده بود تو دانشگاه و این قضیه سیم کارت دانشجویی و این حرفا! سیم کارت مجانی بود و ما عم که دیگه نمیتونیم رو رگ مَشَدیمون پا بذاریم :-"
خلاصه طرف اسممو یادداشت کرد و منم فرم گرفتم و با کلی زور و زحمت پرش کردم و رفتم فرم و کارت ملیمو دادم به مسئولش. دیدم این مسئولش هی یه نگاه به کارت ملیم و یه نگاه به من :| بعدِ چند ثانیه گفت خانوم به شما نمیتونیم بدیم 17سالتونه و هنوز به سن قانونی نرسیدین برین سال دیگه بیاین :| به جرئت میتونم بگم یکی از بدترین ضایع شدنای عمرم بود :-"
 
ارسال‌ها
29
امتیاز
1,743
نام مرکز سمپاد
farzanegan amin1
شهر
esfahan
سال فارغ التحصیلی
1397
پاسخ : تا حالا ضایع شدین/کسی رو ضایع کردین؟!

ضایعه ک اوووففف زیاد.....
ضایع کردنم بازم اووووووف زیاددد....
ولی امروز تو سرویس نشسته بودم....یه دوستامم بیرون ماشین ایستاده بود...نگاهش ب سمت من بود...بعد من فک کردم حواسش هس...دقیقا 2دقیقه دستمو تکون میدادم و بای بای میکردم...ولی بیشعور اصن حواسش نبود....یعنی فک کنم تا قاره آفریقا بای بای کردنه منو دیدن و فهمیدن و اون نفهمید....
واقعا ب افق نیاز داشتم در اون لحظه...
 

>____<

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
244
امتیاز
11,533
نام مرکز سمپاد
Farzanegan1
شهر
Mashhad
سال فارغ التحصیلی
1396
سر ناهار دور میز تو کتابخونه بودیم،یکی از بچه ها گفت:وای من که هیچی درس نخوندم دیروز!ساعت ۲۱خوابیدم!
منم بلند گفتم:تو که دیروز تا ۲۲ کتابخونه بودی!:|:>
 

رنگین کمان

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,006
امتیاز
13,904
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۲
شهر
اردبیل
سال فارغ التحصیلی
1400
دانشگاه
اردبیل
رشته دانشگاه
علوم آزمایشگاهی
یه بار خیلی خسته بودم همین که از مدرسه رسیدم خوابیدم ،
ساعت ۶:۳۰ بعد ازظهر بیدار شده بودم فکر
میکردم ساعت ۶:۳۰ صبحه !
میخواستم لباس بپوشم برم مدرسه!!!!
 

Cyspho

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
114
امتیاز
738
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
اردبیل
سال فارغ التحصیلی
98
دانشگاه
دانشگاه علوم پزشکی اصفهان
رشته دانشگاه
داروسازی
اینستاگرام
حالا شاید گفتنش اینجا مناسب نباشه:)) اما،
آقا من یکبار عکس یک انگشت رو پیدا کرده بودم که شبیه یه چیز دیگه(!) بود، بعد برداشتم واس همه فرستادم تا مثلاً بهشون بگم وای چقدر منحرفید و این حرفا.
بعد اینکه به همه فرستادم تقریبا، فهمیدم که واقعاً اون یه چیز دیگه بوده و نه انگشت:| :))
 

boodika

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
904
امتیاز
6,072
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
ناکجا
سال فارغ التحصیلی
1398
همین امروز زنگ اخر دینی داشتیم..بعد بحث سر سیدا شد!
هیچی دیگه من داشتم از درون میسوختم یهو دستم رفت بالا گفتم میشه من ی چیز بگم
برگشتم عین بلبل سیر تحولی سید ها رو گفتم...در اون حین فقط مات شد گفت نه این چیه اینارو از کجا اوردی؟برو منبع بیار

نیم ساعت بعد من داشتم به یه پاراگراف کتاب دینی میخندیدم برگشته میگه خانم....چرا الکی خوشی؟چی میخوری؟
ملت واس خودشون میخندن!بعد از من پرسید چرا میخندی گفتم به این پاراگراف..:/
طوری به من گفت الکی خوش احساس کردم باید خودمو برم معرفی کنم دارالجنون:/
 

***Paradise

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,239
امتیاز
13,916
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
shk
سال فارغ التحصیلی
0000
مدال المپیاد
متاسفانه به مدال نرسید :(
رشته دانشگاه
پزشکی
یه دفعه ضایع شدم بد جور
سر صبح بود بابام بردم مدرسه بعد کبفم صندلی پشت بود من خداحافظی کردم از ماشین پیاده شدم و اومدم که برم کیفمو بردارم که بابام گازشو گرفت رفت حالا کجا رفت ؟؟؟؟ مدرسه ی تیزهوشان پسرونه بغل مدرسه ما بود بابای منم از دبیرای اونجا بود رفت اونجا منم بدو و بدو میخواستم خودمو برسونم بهش حالا من هر چی داد میزدم و میدویدم انگار نه انگار
تا اینکه خدارو شکر رسید در مدرسه و یه نیش ترمزی زد که سریع خودمو رسوندم بش هیچی دیگه من در همون حال که به صورتی بسیار ضایع میدویدم یکی از سرویسای پسرونه پشت ماشین بابام وایساده بود منم از بس هول کره بودم سریع کیفمو برداشتمو جیم زدم بعدش اومدم برم تو مدرسه ی خودمون که اشتباهی از در پسرونه سر در اوردم یکی از پسرا هم با دهن باز داشت نگا میکرد تازه فهمیده بودم چه سوتی دادم <':<':<':=))=))=))
 

azita80

کاربر فعال
ارسال‌ها
22
امتیاز
59
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
Torrance
سال فارغ التحصیلی
1398
هر بار خواستم تو جا کفشی کفشامو بذارم
همه جا کفشی ها برای کفشام کوچیکن (:/
 
ارسال‌ها
17
امتیاز
19
نام مرکز سمپاد
علامه حلی 4
شهر
اهواز- تهران
سال فارغ التحصیلی
1400
دانشگاه
آزاد تهران غرب
رشته دانشگاه
حقوق
اینستاگرام
یکی رو بدجور ضایع کردم
داشتیم درمورد یه موضوعی بحث میکردیم یه دفعه طرف مقابلم گف اصن تو از کجا میدونی برو از وکلا بپرس بهت میگن، منم با یه چهره خونسرد گفتم بابام وکیله. هیچی دیگه، کلا سمت من نمیاد.
بچه ها هم از اون موقع دارن مسخرش میکنن. خیلی حال داد به خودم.
 

*Kosar*

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
311
امتیاز
6,993
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
خوی
سال فارغ التحصیلی
96
دانشگاه
تهران_مرکز
رشته دانشگاه
زبان و ادبیات انگلیسی
دوم راهنمایی اینا بودم فک کنم
یه بازه ای مارو مجبور کرده بودن چادر سرکنیم، من کلا مشکل دارم با چادر نمیتونم جمع و جورش کنم
یه روز صب رفتم از مغازه کنار مدرسه خرید کنم بعد دوتا پسر جوونم اونجا ایستاده بودن من از کنار اینا که رد میشدم چادرم پیچید به پام قشنگ شوت شدم بغل اینا:))
دیگه اصلا یادم نیس چجوری برگشتم مدرسه
ولی انگار اونام فهمیده بودن چقد خجالت کشیدم کیف پولمو ک افتاده بود زمین دادن یه نفر دگ برام بیاره :))
خدا نصیب هیچکس نکنه:-"
 

dark shadow

خائــن.
ارسال‌ها
1,166
امتیاز
13,563
نام مرکز سمپاد
Farz2
شهر
KRG
سال فارغ التحصیلی
1399
یکی از همکلاسیام همیشه در تلاشه خودشو خاص نشون بده حتی با در نیاوردن سویشرت اونم تو یه روز گرم
یه روز سویشرت شخمیش تنش بود منم همین طوری گفتم فلانی گرمت نیس سویشرتت رو در نمیاری؟
خیلی شیک گف به تو چ؟
(I fucking hate you)
 
آخرین ویرایش:

(:TABASSOM:)

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,813
امتیاز
41,058
نام مرکز سمپاد
FRZ
شهر
TBZ
سال فارغ التحصیلی
94
به بار سر کلاس ساعت 8 تو دانشگاه ده دقیقه دیر رسیدم
استاد ازم خواست وایستم دم دیوار :-" دست به سینه وایستادم و یه پامو تکیه دادم به دیوار و با قیافه حق به جانب و کلافه منتظر موندم تا ببینم چیکارم داره :-"
گفت : خانوم فلانی نه اینکه منظورم شما باشیدا ... نه نه خدایی نکرده اهانت نشه و اینا ... فقط میخوایم من و دوستاتون نظرتونو بدونیم . منظور بدی از حرفامون نداریم
+ بفرمایید استاد
- به نظرتون چجوری میتونیم یک دانشجوی مرتب و منظم و وقت شناس باشیم ... صبحا به موقع بتونیم بیدار شیم و کار هامون رو با برنامه انجام بدیم ؟ مثلا شب زود بخوابیم و صبح زود بیدار شیم و صبحونه بخوریم و قبل از استاد کلاس باشیم ؟
+ استاد نظرمو بگم ؟
- بله بله حتما ما منتظریم
+ خب استاد من اگه جواب اینارو میدونستم که خواب نمیموندم -_-
(کلاس منفجر میشود)
الانم اگه نمیزارید سر کلاس که برگردم برم بخوابم ، اگرم که اجازه میدید برم بشینم سر جام
- (استاد با قیافه ای شوکه ) قطعا اجازه میدم ... بفرمایید بشینید !
 

aliiii9

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
480
امتیاز
7,606
نام مرکز سمپاد
شهیدبهشتی2
شهر
اردبیل
سال فارغ التحصیلی
1400
مدال المپیاد
طلایimc
دانشگاه
دامغان
رشته دانشگاه
داروسازی
من اصولا دوست ندارم کسی رو توی جمع ضایع کنم ولی اگه ببینم کسی زیادی پز میده و حرفای خیلی بزرگتر از چیزی که هست، میزنه نمیتونم جلوی خودمو بگیرم...پارسال توی مدرسه یکی از بچه ها گفت که من توی ششم خیلی زرنگ بودم و چند بار گفت توی آزمون بسیج اول کشور شدم و فلان دوستم تک رقمی آورد و هر دومون تبلت یا کمک هزینه حج گرفتیم،منم هیچی بهش نگفتم...بعدازظهر اون روز قشنگ رفتم لیست شانزده نفر برتر کشور در پایه ششم که جایزه تبلت یا کمک هزینه حج توی اون سالی که دوستم میگفت رو درآوردم و فرداش دادم دست خودش،اونم بعد از مقداری مکث گفت که ببخشید لابد من توی استان اول شده بودم!حیف که نفرات برتر استان رو توی سایت نذاشته بودن...
 

Hadise

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
75
امتیاز
329
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
زنجان
سال فارغ التحصیلی
1401
من ی بار می خواستم به دبیرمون بگم خانم ببخشید اون سوالی که پای تخته نوشتین اشتباهه:D
برگشتم گفتم خاله ببخشید اون سوال..........:D به اینجا که رسیدم بغل دستیم از خنده منفجر شد
اما خب کلاس شلوغ بود معلم و بقیه نشنیدن:D ولی بدجور پیش اون دوستم ضایع شدم:D
 

hichkas8102

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
8
امتیاز
46
نام مرکز سمپاد
D.D.D
شهر
zabol
سال فارغ التحصیلی
1400
دبیر فیزیک-برم با دبیر فیزیکتون حرف بزنم که امتحانشو راحت بگیره؟خعلی دبیر خوبیه
من-خعلیییییییی
دبیر فیزیک-یعنی دبیر بدیم؟
کناریم-نه،دبیر بدی که نیستین
من-ولی خوبم نیستین
بچه ها-:-b=)):-b
...............................................
دوباره همون دبیر فیزیک(خودشیفته)-من خعلی دبیر خوبیم
من-خعلیییییییی
دبیر فیزیک-دبیر خوبیم دیگه،میاید پای تخته راهنماییتون میکنم
من-خسته نباشید،به ازای راهنماییتون نمره هم کم میکنید
بچیا-:-b=))
دبیر فیزیک-چقد بدجنسی تو...
..............................................
سرکلاس دبیر فیزیک...
بچیا-اقای فلانی،میشه این سوالو حل کنین؟
دبیر یه نگاه به سوال انداخت-این که خیلی سادست
بچیا-خب حلش کنید
حالا این دبیر با اعتماد به نفس رفته پای تخته که حل کنه...میلی متر مکعبو خواست تبدیل به متر مکعب کنه...به توان سه نرسوند
یه جا هم بجا 0/7 نوشت 0/07
بعد اینکه حل کرد-خب،سوال خیلی راحتی بود،کجاشو مشکل داشتین؟
من-همونجاهایی که شما مشکل داشتین...
بچیا-=)):-b=))
 
آخرین ویرایش:
ارسال‌ها
356
امتیاز
4,657
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک
شهر
همدان
سال فارغ التحصیلی
1401
دانشگاه
صنعتی شریف
رشته دانشگاه
برق
من امسال با دوستام توی حیاط مدرسه وایستاده بودیم ، زنگ تفریح آخرمون هم بود که نیم ساعتیه (می گن نیم ساعت ولی بیست دقیقه هم نیست :| ) خلاصه حاج آقایی که میومد برای نماز جماعت داشت از جلوی من رد می شد منم پیش دوستام بودم آروم گفتم حاج آقا تبارک الله :| (می خاستم بگم تقبل الله ) بعد اون حاج آقاهه با لبخند رد شد( می گن خوشگلم هست والا من که نه قبلش دیده بودمش نه بعد دیگه روم شد ببینمش ) بعد دوستام بهم خندیدن منم حواسم نبود فکر می کردم به حاج آقاهه گفتم مبارک باشه ، بعد فرداش دوستم برام توضیح داد که غیر مستقیم بهش گفتی جووون :|||| اون یکی دوستمم گفت خوب شد حالا احسن و الخالقین ادامش رو نگفتی :|
 
بالا