تاسف نامه ها

AUGUST II_PRINCE OF SAMPA

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,126
امتیاز
1,906
نام مرکز سمپاد
ﻫﺎﺷﻤﯽ ﻧﮋﺍﺩ II
شهر
ﻣﺸﻬﺪ
تاسف نامه

ﺍﺯ ﺗﻤﺎﻡ ﺩﻭﺳﺘﺎﻡ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﻢ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﻭ ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻬﺸﻮﻥ ﺗﻮ ﺍﯾﻨﺮﻭﺯﺍ ﻣﻨﻮ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﻭﺭ ﺭﺳﻮﻧﺪﻥ ﮐﻪ ﺑﺮﺍشﻭﻥ ﻣﻬمﻢ ﺑﯽ ﻧﻬﺎﯾﺖ ﻣﻤﻨﻮﻧﻢ،ﺧﯿﻠﯽ ﺩﻭﺳﺘﻮﻥ ﺩﺍﺭﻡ
ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺩﻭسﺗﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﺯﻡ ﺧﺎﺳﺘﻦ ﺑﻤﻮﻧم ﺩﺭﺧﺎﺳﺘشﻮﻧﻮ ﺭﺩ ﻧﻤﯿﮑﻨﻢ،ﺑﺎشﻩ ﻧﻤﯿﺮﻡ،ﺍﺯ ﻫﻤﺘﻮﻧﻢ ﻣﻤﻨﻮﻥ،ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺩﯾﮕﻪ ﻣﻮﻧﺪﻧﻢ ﺑﺮﺍ ﺳﺎﯾﺖ ﻧﯿﺴﺘﻮ ﺍﺭﺯﺷﯽ ﻧﺪﺍﺭﻩ ﺑﺮﺍﻡ،ﺍﻣﺎ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺩﻭﺳﺘﺎﻡ ﻭ ﻣﺤﺒﺘﺸﻮﻥ ﻫﺴﺘﻢ ﻭ ﻧﻤﯿﺮﻡ
ﺷﻤﺎ ﻣﻨﻮ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﺭسﻭﻧﺪﯾﺪ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺑﺮﺍ ﺑﻌﻀﯿﺎ ﻣﻬﻤﻢ،ﻓﻘﻂ ﺑﺮﺍ ﺍﻭﻥ ﺑﻌﻀﯿﺎﺱ ﮐﻪ ﻣیﺨﺎﻡ ﺍﺩﺍمه بدم
 

Golnoosh

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
672
امتیاز
2,443
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان 1 !
شهر
همدان
مدال المپیاد
شیمی میخوندم ☺
دانشگاه
علوم پزشکی همدان
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : تاسف نامه ها

× مینویسم با اینکه پست آخرم نیست ، نه قصد خداحافظی دارم نه اونطور ک باید دلگیرم ! :)

زمان عضویتم اینجا نسبت ب خیلیا بیشتره ، اما هیچ وقت کاربر اونطور فعالی نبودم

شده خیلی روزا که بیشتر از 10 11 ساعت تو روز تو سمپادیا گذروندم و شده روزایی ک حتی بهش سر نزدم تقریبا واسه 1 ماه! :|

اسم کاربریم شاید وسه خیلیا آشناست ، تقریبا 3 ساله ک عضو شدم و اسمم از اول همین بوده !

اما میدونم ب طور قطع الیقین کسی آنچنان نمیشناستم ، با کسی درگیری نداشتم هیچ وقت تو سایت ، اما شاید ناخواسته اذیت کرده باشم بعضیارو ، از همین جا معذرت میخوام ! :)

پست در جهت تولید محتوا نداشتم ، ب جز تک و توکی :-" :-" ! بعضیا هستن ک واسه جو سایت ناراحتن ، شاید غیر مستقیم رو جو سایت تاثیر داشتم

اگه اینطوریه و واقعن داشتم عذر میخوام از همه

سمپادیا جاییه ک توش خیلی دوست پیدا نکردم ، اما دوستای واقعن خوبی پیدا کردم >:D< ! ب قول یکی از دوستان : کمیت کیفیت را تغییر نمیدهد !

سمپادیا جایی بود ک توش خیلی چیزا یاد گرفتم ، خیلی آدما رو شناختم بدون اینکه منو بشناسن ! از خیلی از کاربرا صرفا ب خاطر طرز فکرشون خوشم اومد ،

ب قول ساینا تو یکی از پستای حرف بزنش : سمپادیا همیناس ، همین دوستیای کوچیک

یه دینی دارم نسبت ب سمپادیا ، سایتی ک انقدر تو روند زندگیم موثر بود ، الان وقتشو ندارم :-"، اما قول میدم 1 روز دینمو ادا کنم ;;)

اگه کمتر میام ب خاطر سمپادیا نیست ، هنوزم هروقت پیج اینترنت رو باز میکنم اولین صفحه ایه ک لود میکنم ! :)
هنوزم اشتباهی ب جای پسورد کامپیوترم تایپ میکنم sampadia :D

مطمعنم سمپادیا دوباره اونطوری ک باید میشه ، اگه هممون ب جای رفتن دینمونو بهش بپردازیم ![nb]احساس میکنم پستم شبیه وویسای بچه ها تو پادکستا شد :-"[/nb]
 

AUGUST II_PRINCE OF SAMPA

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,126
امتیاز
1,906
نام مرکز سمپاد
ﻫﺎﺷﻤﯽ ﻧﮋﺍﺩ II
شهر
ﻣﺸﻬﺪ
پاسخ : تاسف نامه ها

تهدید رسمی به بن دایم،هه
مثل اینکه مدیران کل امروز کمر همت به آموختن مفهوم دقیقی از واژگان"انتقاد پذیر"،"قبول ضعفها و مشکلات"،"تلاش در جهت اصلاح"،..بسته اند و در آموزش مفاهیم عمیق این عبارات از هیچ تلاشی دریغ نمیکنند
بخاطر جو مدیریت و باندبازی های جاری در این سایت و انتقاد پذیری و الگو اسوه بودن کادر مدیریت برای سایر کاربران صمیمانه سپاسگذاریم زیرا که جای تاسف نیست،اگر هم باشد ابتدا حکم الویت بر حفظ جان گذاشته شده
شاید به زودی قربانیی بشم بر این جو دیکتاتورانه،
 

mona*

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
985
امتیاز
7,008
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان1
شهر
پایتخت تاریخ و تمدن!(Hamedan DC!:D)
دانشگاه
همدان
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : تاسف نامه ها

حالا که یکم کمتر قراره بیام سایت یه سری حرفا توی دلم مونده بود که اگه نگم دق میکنم ( :D ) . خیلیاش هموناییه که توی پستای بالا هم گفتن...

میشه گفت بدترین و بهترین اتفاق زندگیم عضویت تو سمپادیا بود . هردو باهم!از این نظر بهترین بود که واقعا ِ واقعا من اینجا خیلی چیزارو فهمیدم...خیلی بزرگ تر شدم...با خیلی چیزا بیشتر آشنا شدم.بهترین چیزی که اینجا بهم داد یه سری آدمای خوب بود که تو زندگیم کم داشتم .خیلی اتفاقای خوبی برام افتاد ولی اتفاقای بدم کم نبودن...از خیلی چیزای زندگیم زدم واسه این سایت . مهمترینش درسم بود . یا وقتی که با خانوادم میگذروندم .
بگذریم...

هنوزم که هنوزه جو فوق العاده سنگین سایت آزارم میده...گاهی میشد کلی میخندیدم ، گاهی میشد اینقدر ناراحت و عصبی میشدم که میخواستم مانیتورو تو سرم خورد کنم!

هنوز که هنوزه جرات ندارم ورود رو بزنم.چون میدونم وقتی بزنمش یه عالمه فکر های مختلفی میاد تو مغزم که تا آخر اون روز ولم نمیکنن...فکرمو خیلی مشغول میکنه اینجا . شاید یکی از دلایلی که میخوام کم بیام همین باشه .

هنوز با اکراه میام سایت . دیگه مثل قبل دوسش ندارم ولی هنوزم با خوندن تاپیک 5سال دیگه تو سمپادیا چه خبره؟ به فکر فرو میرم و گاهی اشک تو چشام جمع میشه...که آیا 5سال دیگه سمپادیایی هست؟کاربرایی که میشناختم کجان؟منو میشناسن هنوز؟خلاصه هنوزم به اینجا وابستم . به آدمای اینجا . مطمئنم که هیچوقت روزی نمیاد که اینجارو فراموش کنم .

این آخرا زیاد حال و حوصله ی پست دادن نداشتم...دیگه هیچی مثل قبل نبود . گاهی هست آدم دلش میخواد اون چیزی رو که دوسش داره همینطوری بمونه ولی نمیشه . دلم میخواست هیچ کدوممون بزرگ نمیشدیم و واسه همیشه اینجا با هم میموندیم .

اگه بزرگ نمیشدیم لازم نبود بخاطر کنکور بریم از سایت :-" :D

هیچوقت به اونجایی که میخواستم توی سایت برسم ، نرسیدم .

اگه به کسی بدی کردم ، اذیتی چیزی... ( شاید گاهی رو اصاب بودم :D ) ازش عذر میخوام ; که خودم کسیو یادم نمیاد . تا جایی که تونستم سعی کردم کسی از من دلخور نشه...خیلی کارا میتونستم بکنم ولی بخاطر همین انجامشون ندادم . دوستیا خیلی مهمتر از چیزای دیگن .
خلاصه اگه کسی مشکلی چیزی هم داره باهام بگه که حلش کنیم با گفت و گو :D
خیلیا هم بودن که خیلی برام مهم بودن . شاید اصلا نشون نمیدادم اینو و خودشونم عمرا به ذهنشون نرسه که اینقدر برام مهم بودن . ولی بودن همچین افرادی که همچین حسی بهشون داشتم .

خیلی اوقاتم از خیلیا رنجیدم...خیلی...ولی آدمی نیستم که غم هامو بروز بدم ( ساینا میدونه :-< :-" ). خیلی اوقات گریه میکردم ولی فک کردن خوشحالم...مهم نیس...مهم اینه که همش تموم شد...

دلم میخواد سال دیگه بعد کنکور که خواستم بیشتر بیام وضعیت بهتر باشه...حداقل بدتر نشه . هنوز اونایی که الان هستن اون موقه هم باشن . یکی از دلایلی که از بزرگ شدن بدم میاد همینه...چیزایی که دوسشون داری عوض میشن :-< نرم ، بیام ببینم هیچکسو نمیشناسم! :-< همین الانشم خیلی از کاربرای جدید ترو نمیشناسم .نمیدونم بضیا چه فکری در مورد من میکنن...بضیا هم اصلا منو نمیشناسن . نفهمیدم جزء کدوم دسته از سایتم!جزء اون دسته که همه میگن اه اه باز این :-& یا جزء اونایی که...
سعی کردم حداقل شص منفوری نباشم :D حالا اینکه تا چه حد تونستم نظر شماست .

ببخشید اگه تو پستام اسمایلی زیاد میزاشتم میرفت رو اعصابتون :)) :-"

دیگه...کم میام .

سمپادیا... home page میمونی برام همیشه و سمپادیایی ها همیشه تو قلبم هستین : )
 

happiestchemist

ملکه ی شیشه ای
ارسال‌ها
2,802
امتیاز
9,194
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
4d
سال فارغ التحصیلی
1390
مدال المپیاد
دارم.
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
داروسازی
پاسخ : تاسف نامه ها

شاید این چیزی که مینویسم رو نشه با نوشته ی بقیه تو یه حیطه دونست..ولی اینم یه جور تاسف نامست دیگه
شاید زیاد منو تو سایت ندیده باشین..
در ضمن اگه میخواین جو گیر شین و بگین نه..فلان و بیسار ول کنین..نخونین! آقا من چرت نوشتم این پایین..شما به بزرگواری خودت بیخیال شو..
ولی من تو این 4-6 سال گذشته ی زندگیم ، انقده آدم دیدم که نمیتونم نگم..انقده دیدم که یه نفر یه طرز تفکرش باعث شده زندگیش به کجا بکشه و کلا الان میشینه و فقط افسوس میخوره..تو این سن دور و بر من پره از عبرت..ایکاش همه میتونستن قبل این که عبرت بشن ببینن که کوچیکترین کارهاشون چه جوری آیندشونو رقم میزنه.. و البته کاش غم و اندوه خودشونو از قبل میدیدن تا میتونستن براش فکری بکنن..سمپادیا تقریبا تنهافرومیه که فعلا دوست دارم ولی این دلیل نمیشه بدی هاش اذیتم نکنه..بدی هایی که فقط من بدی میبینمش انگار! تا حالا از کسی جز خودم هم این حرفا رو نشنیدم..

من تو کل مدتی که این جا بودم با هیچ کی دعوا نداشتم که الان بیام بگم فلانی و فلانی و فلانی ازتون متنفرم..حتی اگه کسی از من رنجیده سعی کردم تو پ خ معذرت خواهی کنم.. حتی اگه من مقصر نبودم و همیشه هم این طور بوده که طرف مقابلم هم اصلا به روش نیاورد..با کسی هم خیلی رفیق نشدم..فقط یه چند نفر که مثلا کنکوری بودن و مشاوره میخواستن یا یه عده که خود من دوست داشتم بهشون یه سری تذکراتو بدم..اینارو برای این گفتم که بگم قضیه کلا چیز دیگست..

به نظرم الان که نگاه میکنم این شمشیر دو لبه ای که سوگند میگه میشد یه جورایی باشه تا side effect رو نداشته باشه..

دلم میسوزه وقتی میبینم کنکوری 92 داره تو سایت میچرخه..وقتی بچه المپیادی میاد تو بحث های غیر مرتبط بهش الکی وقتشو تلف میکنه(تو رو خدا نیایید بگین که این بحث ها ذهنشو بال و پر میده..آخه کدوم بحث؟ چند تا؟ واقعا این دو سه سال رو باید حروم نوشتن حرف بزن کنن؟ یا سوتی و ..)
چرا باید یکی فکر کنه فضای مجازی براش هویت میاره؟ بابا به خدا شما این جا میایید تا زندگیتونو بهتر کنید..تا مثلا جواب سوال ها تونو بگیرید..جواب سوال بقیه رو بدید..ایده جدید بگیرید..حرف جدید بشنوید..

اول که سایت سمپادیا رو باز میکنی با این جملات رو به رو میشی..
"تالار سمپادیا مکانی برای بحث و گفتگو سمپادی ها در خصوص مسائل مختلف و متنوع می‌باشد. من جمله آن می توان مسائل درسی و علمی تا مسائل عقیدتی و سیاسی نام برد."


"سایتی که هم اکنون ملاحظه می کنید سمپادیا نام دارد. این سایت به جهت وسعت و تعداد اعضای آن ، بزرگترین جامعه الکترونیکی سمپادی ها نام گرفته است. مسئولیت اداره و هدایت این سایت بر عهده‌ی دانش آموزان و فارغ التحصیلان سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان می باشد و کلیه فعالیت ها در آن داوطلبانه می باشد. شایان ذکر است که این سایت مستقل از سمپاد عمل می کند و تحت حمایت هیچ مرجع خاصی نمی باشد. فعالیت سمپادیا دات کام به شهر یا استانی محدود نمی باشد و شامل کلیه سمپادی ها چه در داخل و چه در خارج کشور می باشد.
هدف اصلی این سایت ، ایجاد پایگاه مرکزی در اینترنت برای کلیه سمپادی ها جهت تقویت روابط و افزایش اتحاد بین آنان می باشد."

واقعا که جمله های غرور بر انگیزی.. [-(

اما میای تو ، سایتی که مشاهده میکنی یکم فرق داره..اصلا برام مهم نیست این که الان بیایید کلی جبهه گیری کنید..ولی بشینید یه بار فکر کنید می ارزه؟ یکی بشینه حساب کنه چند نفر - ساعت تو سمپادیا صرف شده؟ و بازدهیش چی بوده؟ چقدر باعث شده که سمپاد رو قوی بدونن؟ چقدر سمپادی ها متعهد شدن ؟ چقدر اعتقاداتشونو از نو ساختن؟ یا چقدر از هم ایده گرفتن مثلا دارید میگید 10000 تا سمپادی این جا عضوه..پس کو؟ پس یا اعضا سمپادی نیستن و باید بن بشن..یا سمپادی واژه ایه که اشتباه مطرح شده..یا معلوم نیست چه شونه؟

10000؟ تو بگو 20 تا!! تا حالا فکر کردی اگه 20 تا آدم باهوش دور هم جمع بشن و سعی کنن با هم باشن و هم دیگه رو تقویت کنن میتونن کل کشورتو تکون بدن؟؟

قبول دارم تنها وجهه ی زندگی علم و کار و عقیده و هنر نیست..شوخی هم خوبه! درد و دل هم خوبه..ولی نه این که بشینی 5 ساعت توحرف بزن بنویسی و فقطم به فکر این باشی که چه جوری بنویسی که مرموز تر باشه یا چه جوری بگی که شبیه اندیشمندا به نظر بیای تا لایک بیشتری بگیری..

حتی شوخی ها و تاپیک های تفریحی هم این طور نیست که از سر ذوق باشه و شخصیت فرد رو رشد بده یا واقعا باعث خستگی از تن رفتن کسی بشه...صرفا خنده ی تلخی رو به لب ادم میاره که از گریه غم انگیزتره..


به نظر من اگه سمپادیا میخواست که بچه هاش قوی باشن و روحیه سمپادی بودن رو قوی کنه تغییر رویه میداد..
نمیذاشت یه نفر که کلا یه سال وقت داره با جون کندن کنکور بده ،وقتشو هدر بده..بیشتر راهنماییش میکرد..اصلا نمیذاشت یه حدی بیشتر تو سایت بمونه..
نه فقط یه کنکوری بلکه بقیه..یه آدم بیشتر از روزی 2 ساعت تو سایت چی کار داره؟(البته منظورم اون سایتیه که تعریفش رو رنگی کردم..)
نمیگم سمپادیا بده..چون کم خوبی نداره..ولی این سمپادیا خیلی میتونست بهتر باشه..الان فقط یه بازیچست برای وقت گذرونی..

باورم نمیشه این همه آدم از قشر مثلا متفکر که خودشونو تیزهوش میدونن اینقدر سطح روابطشون با هم رو پایین میارن..

خداحافظی نمیکنم..ولی..میام این جا دلم میگیره..
 

Parpari

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
610
امتیاز
756
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
اهواز
پاسخ : تاسف نامه ها

تنها حرفی که واقعا تو دلم هستش رو میگم :-"
یه زمانی (2-3 سال پیش) یه ذره تو سایت بحث بالا گرفته بود اونم سر چندتا مسائل الکی که آخرش هم یادم نمیاد به کجا رسید (!) :rolleyes:
خوب اون موقع ما هم تابع جمع بودیم و تا حدودی جو گرفتمون :-" منم جز او دسته بودم :-[ حالا این میون یه حرفایی زده شد و این چیزا منم یه سری حرفا زدم تو اولین پست هام اگه دیده باشین هستن .
همین جا میخوام از همه کسایی که ناخواسته بهشون حرفی زدم یا توهینی چیزی بوده معذرت خواهی کنم :D

این هم آخرین پستم نخواهد بود من سایت میام اما خیلی کم پیش میاد که پست بدم ;))
حرفمم زدم دیگه با اجازتون :-[ h-:

پ.ن : پست های بقیه رو میبینم وحشت میکنم بسکه زیادن :-s
 

baghmalek

کاربر جدید
ارسال‌ها
1
امتیاز
0
نام مرکز سمپاد
فرزانگان زینب
شهر
شهرری
پاسخ : تاسف نامه ها

اول میگم سلام بعدش میگم بهتون که خیلی پیچیدس سایت. :-\
یه رابطه ی خاصی دارید و مثل اینکه ازواسه راهنمایی من .ینی شخص من. اینکه سمپاد داره کم کم به نابودی میره خیلی مشکل ندارید. :-? :-?? ~X(
خوب اینم تاسف داره از نظر من. :(
بیشتر باید به فکر باشیم.
و اینکه یکی بیاد واسه راهنمایی من.
هم درس و هم توجیه این که مشکل اینا با سمپاد چیه و این که یکی یجورایی منو تو باغ بیاره.!!!!! :rolleyes: (:| :( :(( :-[ :-w (;
 

Ogjfdnhdbkfrgccfvv

Dgbhvfjbjnjgh
ارسال‌ها
274
امتیاز
3,093
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
شیراز
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
شیراز
رشته دانشگاه
حقوق
پاسخ : تاسف نامه ها

نفهمیدم اینجا تاسف نامست یا جایی برای خدافظی
فرض میگیرم جای خدافظیه :)
اومدم تا خدافظی کنم اما قبلش ی حرفایی هست دلم میخواد همه بدونن :)
با اومدنم خیلی اتفاقا افتاد ک خودمو نبخشیدم
من ی خونواده ی سمپادیا رو بهم ریختم الان از هر کدومشون بپرسی میگه نه تقصیر تو نبود..
وقتی خودمو میبخشم برگردن کنار هم..
یکی بود ک فکر میکرد من اینجام تا پستاشو بخونم آتو بگیرم و فرداش تو مد پخش کنم
ولی تو این سایت بهترین دوستم بود..
نمیدونم چجوری این فر ب ذهنش رسیده بود اما بابت چیزی باعث این فر شده بود معذرت میخوام
از کسایی ک میخواستن باهاشون دوست شم و فرداش اسمشون یادم میرفت هم..
از کسایی وقتی تو جمعشون بودم ناراحت بودن و...
راسی ی چیزی بود خواستم بگم:
اگه پستام عین شکست عشقی خورده ها بود بدونین شکست عشقی نخوردم
الان ک دارم مینویسم اشکه ک داره تند تند میاد پایین و فکر این تو سرمه ک چجوری خواهم توانست فراموش کنم دوستامو
خوشحالم ک همین الان یکی رو از رفتنم خوشحال کردم
همیشه میگن باید کم کم تصمیم ب رفتن گرفت
در موردش نصمیم نگرفتم اما ب احتمال زیاد تا ی هفته فق بیام و نگاه کنم نه پست بدم نه پ.خ
در کل ببخشید همتون
راسی امیدوارم ارمان خوب بشه و برگرده
ب یکی گفتم برای خر زدن اما دلیل واقعی ی چیز دیگه بود..
و الان وقت خداحافظیه بدترین لحظست برام..
خداحافظ سمپادیا
 

M Gravity

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
92
امتیاز
929
نام مرکز سمپاد
Frz1
شهر
مشهد
پاسخ : تاسف نامه ها

متاسفم
متاسفم واسه خودم که وقت عزیزمو صرف کردم واسه بعضی کارا
که حالا بخوام نتیجه ی. برعکس بگیرم
متاسفم واسه حرفایی که. زدم که باعث شده پشیمون شم بعد
متاسفم واسه این که بعضی وقتا فقط برای وقت گذرونی و خوشگذرونی حرفایی زدم که شخصیت خودمو آوردم پایین
متاسفم واسه این که ارزش خودمو ندونستم
متاسفم واسه این که همیشه فک میکردم بعضیا. پشتم هستن و هوامو دارن اما بدن فهمیدم اشتباه می کردم
متاسفم ازین که هنوز نتونستم اونجوری وضعیتو درست کنم که همه همونجوری که هستم منو ببینن
من در برابر خودم شرمندم که وضعی ساختم که حالا بخوام تحمل کنم
به هر حال من سعیمو کردم که خوب باشم
هنوزم ادامه میدم راهمو ولی یه چیزی یاد گرفتم
زندگی بهم یاد داد
این که با همه نمیشه یه جور رفتار کرد
بعضی وقتا لازمه آدم نیکی رو در قالب جسارت قرار بده مهم اینه که نتیجش نیک باشه
و این که متاسفم که در خیلی مواقع ظاهرنگری کردم و افکارم رو بیان کردم
و درخواست من از کسایی که میخونن این پست رو
لطفا اگه براتون مهمه خیلی سریع از این پست برداشت نکنین
چون ممکنه یه وقت اشتباه شه و من شرمنده شم
جمله هایی که گفتم همهشون اشاره دارن به یه موضوع قسمتی از زندگیم
حتی نزدیک ترین دوستام هم ممکنه اکه بخونن متوجه نشن منظورمو
به هر حال گذشته ها گذشته
همیشه نیکی بدی رو به زانو در میاره
یقین دارم
 

Golnoosh

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
672
امتیاز
2,443
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان 1 !
شهر
همدان
مدال المپیاد
شیمی میخوندم ☺
دانشگاه
علوم پزشکی همدان
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : تاسف نامه ها

من صرفا مینویسم ، هرکی هم خوشش نمیاد میتونه ادامشو نخونه ، پستم هیچ تناقضی با پست 3 4 تا بالاترم نداره ، اما این دفعه انتقاد ِ صرفا

مطمئنا خیلیا هستن ک ترجیح میدن جو سایت خشک بمونه ، اما سایت بمونه
این نشه نتیجش ک حداقل ماهی یه بار مجبور باشیم یه سری از این دعواهایی ک میبینیم رو ببینیم ، این ک دو طرف دعوا هرچی خواستن میگن ، یه سری از افراد ب طرفداری میان و اونا هم هرچی خواستن میگن ، 2 سال بعدش فقط میان تاسف نامش رو مینویسن ، خیلی عذر میخوام از مدیرایی ک واسه سایت زحمت کشیدن و میکشن ، واسه کاربرایی ک اونا هم سایت واسشون مهمه اما سایتی ک توش با آبروی یه نفر بازی شه ، حرمتا شکسته شه سایت نیست !

واسه بیان تندم معذرت میخوام اما اگه میبینید اونقد جنبه ندارید / ندارند ک تو مسائل سایت درگیر شید نشید لطفا !

واقعا میخوام بدونم هدف مدیرا از این تاپیک خانواده ی سمپادیا چیه ؟ چی میتونه باشه ؟ حتی با نظر سنجی

من اگه الان بخوام اینجا یه چت روم هم راه اندازی کنم و اسمشو بزارم صرفا جهت نزدیک شدن کاربرا مطمعن باشین هم میتونم هم اینکه استقبال میشه ، اما نهایتش میشه چی ؟
خب الان تو خانواده ی سمپادیا یکی واسه خودش خونواده دار شد ، 5 روز هم نزدیک شدن تمام اعضای خونواده ب هم ، خب ک چی؟
عادت کردیم رو همه کارامون اسم بزاریم؟
آخرش این میشه ک 2 سال دیگه یکی میاد میگه فلانی فلان بهمان ، با توجه ب خانواده ی اِن سال قبل
خب نکنید اینکارارو ، سمپادیا ب خاطر سمپادیا بودنشه ک قشنگه ،
یارو ب راحتی میاد تو جمع میگه فلانی دوروغگوه ، فلانی فلان ، کسی ککش نمگزه ، کافیه یارو 2 تا پست توی 1 صفحه بده ، تا 1 ماه بن شه ،
آخه چ وضعشه این؟
 

parnian.d

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,470
امتیاز
6,404
نام مرکز سمپاد
فرزنگان1 بندرعبّاس
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
داروسازی
پاسخ : تاسف نامه ها

همیشه بودن کسایی که فکر کردن تنها راه نشون دادن "تسلّط داشتن" به یه موضوع ایراد گرفتن از اونه.
مثلاً میری تو یه جمعی ساز میزنی طرف کلاً تیپش این نیستا، حالا میخواد خودی نشون بده میگه انگشتت این تیکه کج شد.
یا چه میدونم واسه کتاب، فیلم، رقص، هرچی.
ولی این نشونه ی تسلّط نیست.
میدونی؟ (چه سوالیه میپرسم؟!)
تو اکثر کارا ظرافت هایی هست که فقط خودِ کسی که انجام میده اون کارو، میبینتشون.
اگه این ظرافت رو دیدی، اون وقت میتونی سرت رو بگیری بالا و بگی بلدی. وگرنه ایرادها رو گفتن کار سختی نیست. نشونه ی تسلّط هم نیست.
اگه یکی جلوت ساز زد و تو به جای اینکه بگی انگشتش کجه، بگی "چقدر به موقع چشمات رو بستی!" اون وقته که تو این کاره ای. اون وقت به جای این که نوازنده رو نا امید کنی از نواختن جلوی کسی که ارزش کارش رو نمیفهمه، انقدر شگفت زده ش میکنی که خودت هم نمیدونی. بعد میدونی چقدر حال خودت بهتر میشه از این که حال اون خوبه؟!
مثال دم دست تر از این ندارم، زیادم رو حرفام تمرکز ندارم. خوب میدونید منظورم چیه دیگه.
نمیدونم از کی شنیدم. شاید اصلاً حرفِ امام علیه! میگه واسه هر عیبِ برادرت هزارتا بهونه بتراش.
خب ما هم خیلی برعکسش عمل نمیکنیم، فقط واسه هر کارش هزار تا عیب میتراشیم :)
تو اخلاق هم(اگه بهش اعتقاد داشته باشی) همیشه تاکید شده که ایرادها رو تا میتونی پنهانی بگو.
کاش حرمتِ واژه ی انتقاد شکسته نشه :)

یکی از آشناهام رفته بود پیش روان شناس. طرف بهش گفته بود "مشکل تو اینه که دختر خوبی هستی. اگه دختر بدی بودی افسرده نمیشدی"
نمیخوام تفسیر کنم حرفش رو. اما خودت بهش فکر کن. شگفت انگیزه که این جمله ی ساده چقدر میتونه تو رو یاد خیلی چیزا بندازه.
افتضاحه دیدن این که یه عدّه که "حواس شون نیست" چه طوری جا رو برای یه عدّه دیگه تنگ میکنن. یه عدّه ای که متاسّفانه اهل این نیستن که قالتاق بازی در بیارن و بگن "جای خودمه! خودم اوّل اومدم! تو برو بیرون!"
کلاً وقتی مردم رو در حال داد زدن و شلوغ کردن میبینم "درک نمیکنم".
اما یه جاهایی سکوت خیلی جنایته(حتی اگه در مقابلش فریاد باشه). اقلاً همین از دستم بر میاد که بگم میدونم(مطمئنم) هنوز هستن کسایی که میتونن وقتی کارت تموم شد بگن "چقدر به موقع چشمات رو بستی!" :)

تو جامعه به اندازه ی کافی برامون "مسابقه ی تحمّل" برگزار میشه.
لطفاً هوس نکنید این مسابقه ها رو تو جمع هایی که آدم میتونه تو شرایط روحی سخت بهشون دلخوش باشه اجرا کنید.
لطفاً مسئول تربیت دیگران نباشید.
لطفاً جا رو برای بقیه تنگ نکنید.
حالا که بچه ایم(و باید این رو قبول کنیم)، اقلاً بیایم بچّه های خوبی باشیم.

پ.ن: فکر کنید یه پستِ "حرف بزن"ه. بی نقل قول، بی جواب.
 

mr.plus

کاربر فعال
ارسال‌ها
28
امتیاز
45
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی 2
شهر
زنجان
پاسخ : تاسف نامه ها

آقا واقعا باید از این انجمن تشکر کنم خیلی جای خوبیه ولی یه مشکلی هست کسایی مثل من که تازه اومدیم تو سمپادیا هیچ دوستی نداریم.وقتی به بقیه که باهم دوستانه رفتار میکنن با خودم میگم کاشکی منم یه دوست این جا داشتم.این موضوعیه که من همیشه آرزو اش رو دارم و اون این که یه دوست باحال در فضای مجازی داشته باشم. [-(به هرحال انگار قسمت مانیست که یه دوست پیدا کنیم.
 

AUGUST II_PRINCE OF SAMPA

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,126
امتیاز
1,906
نام مرکز سمپاد
ﻫﺎﺷﻤﯽ ﻧﮋﺍﺩ II
شهر
ﻣﺸﻬﺪ
تاسفنامه_حرف زدنای آخر

عاغا این تاپیک برا پست آخرم بود دیگه؟پست آخر نیست اما پست خدافظی تقریبا و پایان دوره فعالیت، حرف بزن گم میشه پستت اینجارو همه میخونن باز نمیگن فردا "عه این کوش؟"
خب خیلی خوشالو شاد خندان ابتدا سلامو اینا:-جوگیر بازی
خب ملت همونجور که استحضار دارید که از چندی پیش هی فرتو فرت حرف بزنما گفتمو چندبارم استاتوس فیس نوشتم قراره با آغاز مدارس اکانت فیسمو دی اکتیو نموییده و پخ اینجارو ببندم و جمع کنم برم
بالاخره آدم رفتنی باس بره و در بستنیرو باید بس(یا شایدم لیس زد)
خب علت که مشخصه دیگه من بخام فعالیت ادامه بدم باید زندگیمو بذارم و بنابراین درسو ایناس دیگه بحرحال
خب حرف راجب سمپادیام بزنم;البته خاک خورده نشدیم هنوز، ولی مگه خاک نخورده ها دل ندارن؟تازه حساسیت به گردو خاکم هست
بحرحال(میدونم به هر حال درسته اما این غلط املاییا ی امضاس واسم)
سمپادیا سایت نیس،اگه بخام تعریفش بنمویم به مجموعه ارتباطات و تعاملها و دوستیها و دعواها و آشتی و کلیه اتفاقات که در یک جامعه[مجازی]امکان وقوع آنها وجود دارد در بین بخش خاصی از دانش آموزان مدارس سمپاد "سمپادیا" اتلاق میگردد.
خو منم از شمار این دانش آموزانو کاربران مجزا و مستثنا نیستمو نبودم بنابراین سمپادیارو لمس و حسو تجربه کردم
دیگه دارم میرم و باید به زندگیم برسم،ولی اثر انگشتم رو فروم مونده،بحرحال قراره با شروع مدارس پخ اینجارو ببندمو فیس دی اکتیو کنم دیگه بیام کمه یا به آن شدن گاها مسنجر خلاصه میشه،خلاصه که بچه خوبی بودم اصنشم مخالفت شما با این مسئله نمیتونه خدشه دارش بکنه ;;)
چندتا کار عقب مونده دارم باید انجام بدمو بعد با خیال راحت میتونم برمیک ج باید برا پست مهرناز و یکی هم برا عباس بنویسم که قطعا کسی خونه نباشه فضولی کنه چی مینوسمو وقت داشته باشم هرچه سریعتر سعی میکنم بنویس اینارو و بذارم،یک تشکر باید از یکی از کادر مدیریت کنم خوب شده از قبل جا داره ازش بتشکرم،به اونایی که باید فش بدم دیگه ازشون میگذرم این دم آخری(ژانر پیرمردای رو به موت) بیخیال و البته ی عذر خواهی به یکی بدهکارم که آزارم میده و باید انجامش بدم اما اون فرد از سمپادیا رفته و نمیشه:(
اینا تموم شه دیگه کاری با سمپادیا نمونده که مونده باشه و فک کنم بتونم دوره فعالیتمو خاتمه بدم
تو سمپادیا با کلی آدم جدید آشنا شدمو دوست پیدا کردمو کلا خیلی خوب بودو بزرگ شدمو این بزرگ تر

("خداوند مارا با موبایل به سمپادیا آورد با موبایل از سمپادیا میبرد و با موبایل دوباره باز خواهد گردان"آیاتی چند از کلام الله نوید،باز با موبم تریکب شه)ین بزرگ تر شدنمو به وضوح حس کردم
اولا که بچه ی خوبی بودم:د دومن اصن متولدین ماه آبان افراد خیلی عالیین منم هفتم آبانیم اصن ی وضی
دوما خیلی خود شیفتم
یواشکی اعترافم میکنم که یسری چیزا بوده اصن خوب نبوده و داشتم،مثلا یکیش اینکه از سمپاد سیتیایی های سایت بدم میومد یجورایی و تقریبن اصن باشون خوب برخورد نکردمو بنظرم یجور مزخرفین،و بدیای دیگه که این یادم اومدو زیاده
هیچی دیگه
با آرزوی بهترین ها براتون
نوید یا آگوست
پ.ن:هم اکنون دیدم امکان بن گذاشتن،به زودی بعد تموم شدن کارام شاید از اونجا برا بن موقت اقدام کردم،معلوم نیس البته

× ترکیب شد.
×با تشکر از مبینا
کارام تموم شدش دیگه پستارو دادم دیگه فعلا h-:
 

س__ارا

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
995
امتیاز
23,055
نام مرکز سمپاد
فرزانگان سنندج
شهر
سنندج
سال فارغ التحصیلی
93
مدال المپیاد
شیمی
دانشگاه
همدان
رشته دانشگاه
دندانپزشکی
پاسخ : تاسف نامه ها


پست آخر آیا :-?
نمی دونم... تصمیم گرفتم اگه نتونم سرزدن به سایت و کاهش بدم از مدیرا بخوام بنم کنن
حدودای 1 ساله و دوماهه با سمپادیا آشنا شدم... از حرفای مهشاد فهمیدم چنین سایتی هستش...
خوب بد... چیزایی زیادی یاد گرفتم... با آدمای جالبی آشنا شدم... یه سریاشون صمیمی شدیم یه سریاشون نه...
ساراناز... پدر(نوید) علی (بلک دیت :D ) ... خیلی هم رم بدون اینکه بهشون بگم خیلی از پستاشونو خوندم و روم تاثیر داشتن
همین محسن خان :D بره ناقلا... بهزاد مدیر مشاوره تحصیلی...بهراد... نگین راز... مهسا ... نیما... اوووف زیاده ن :D
خیلی هم خوشحالم که هرچی فک میکنم به خاطر نمیارم کسی رو اذیت کرده باشم... حالا یا من آلزایمر دارم :D یا واقعن اینجوری بوده...
معدود کاربرایی بودن زیاد بااشون حال نمی کردم 4 نفر حداکثر... همیشه خودم و کنترل کردم که یه وخت بحث باهاشون بالا نگیره یا ناراحت نشن :)
در مجموع از فعالیته م تو سایت راضیم.. از اینکه خودمو همون طور که واقعن هستم نشون دادم.. اینکه دروغ نگفتم... ترازامو دسکاری نکردم
اینکه اگه نکته ای بود که به کسی کمک میکرد خیلی صادقانه بهش گفتم :)
خیلی وختام از رفتارای مهربونانه ( :D ) بچه ها شوکه شدم.. اینکه بدون هیچ آشنایی قبلی و فقط با دیدن یکی از پستام اومدن و جواب سوالمو دادن یا مشکلمو برطرف کردن
یا هر چیز دیگه ای >:D<
به نظرم سمپادیا یه جامعه ی کوچیک هست برای من که شاید من خیلیییییییی تاثیر گذار نبودم ولی به هرحال تاثیرم + بود
خوشحالم :)
 

Мох

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
179
امتیاز
2,926
نام مرکز سمپاد
علامه حلی
شهر
کرمان
سال فارغ التحصیلی
93
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
فیزیک
پاسخ : تاسف نامه ها

پست اخر (پست اخر که نه ۱۵۳ روز دیگه میام)
زکجــــا آمده ام، آمدنم بهـــر چــه بود؟

روزها فکر من اینست و همه شب سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتنم
زکجــــا آمده ام، آمدنم بهـــر چــه بود؟
به کجــا می روم؟ آخر ننمائی وطنم
مانده ام سخت عجب، کز چه سبب ساخت مرا
یا چه بوده ست مراد وی ازین ساختنم
جان که از عالم علویست، یقین می دانم
رخت خود باز بر آنم که همانجــا فکنم
مـرغ بـاغ ملـــکوتم، نیم از عـالم خاک
چند روزی قفسی ساخته اند از بدنــــم
خرم آن روز که پرواز کنم تا بر دوست
بــه هوای سر کویش، پرو بـالی بزنم
کیست در گوش که او می شنود آوازم؟
یا کـدامست سخن می نهد اندر دهنم؟
کیست در دیده که از دیده برون می نگرد؟
یا چه جان است، نگوئی، که منش پیرهنم؟
تا به تحقیق مــرا منــزل و ره ننمائــی
یک دم آرام نگیــرم، نفسی دم نــزنم
می وصلم بچشـــان، تا در زندان ابـــد
از سر عربدهُ مستانه به هم در شکنم
من به خود نامدم اینجا، که به خود باز روم
آنکه آورد مـــرا، بــاز برد در وطنم
تو مپندار که من شعر به خود می گویم
تا که هشیارم و بیدار، یکی دم نزنم
شمس تبریز، اگر روی به من بنمائی
والله این قالب مردار، به هم درشکنم
:
:
:
دلم واسه همه تنگ میشه برام دعا کنین که امسال یه چیزی بشیم لااقل :D
خداحافظ h-:
 

HHH

لنگر انداخته
ارسال‌ها
2,765
امتیاز
5,480
نام مرکز سمپاد
مدرسه
شهر
کرج
پاسخ : تاسف نامه ها

می دونی!

من آدم بدی نیستم...

هدفم از خیلی پست هام هم این نبوده که کسی رو ناراحت کنم

ولی می دونم گاهی بدون ملاحظه تو پستام حرفی رو به کسی زدم یا رفتاری از خودم نشون دادم که طرفم ناراحت شده

گاهی ته پست هام می گم !

می گم که نباید ناراحت شن ازم ، چون من اون لحظه هیچ جمله ی دیگه ای واسه گفتن حرفم پیدا نکردم مجبور شدم همونجوری بیانش کنم

یعنی می خوام بگم که اگر حرفی زدم که تند و تیز به نظر اومده خودمم ناراحت شدم بعدا

ولی وقتی ناراحت شدم که دیگه فرصت ماست مالی هم نمونده بود حتی

معذرت می خوام :(

(سبک شدم یکم ، امیدوارم بخونن این پستو کسایی که ازم ناراحت شدن)
 

sh.n1996

شراره
ارسال‌ها
366
امتیاز
2,155
نام مرکز سمپاد
دبیرستـ۱ن‌ فرزانـگان‌ امین
شهر
اصفهـــان
سال فارغ التحصیلی
94
مدال المپیاد
خاطره شد دیگه:دی
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
مهندسی معماری
پاسخ : تاسف نامه ها


پارسال حدود 11 ماه قبل وقتي داشتم دنبال راهنمايي واسه المپياد نجوم مي گشتم اينجا رو بيدا كردم
بعد از اين كه سوالمو پرسيدم ديكه نيومدم تا اون روز كه دفتر نجوم رو برداشتمو يه بركه افتاد بيرون
يه جورايي يه خاطره بود از رو فضولي زنگ زدم دوستم پرسيدم قضيش چيه كه بهم كفت ما سمپادياست
عجيبه كه نجوم منو با سمپاديا آشنا كرد و سمپاديا تا تونست منو ازش دور كرد
تا يه جايي از حرف بزن دادن بدم ميومد تا وقتي تصميم كرفتم كمتر بيام وسطاي تابستون
با خودم گفتم فقط ميام حرف بزن ميدم ولي حرف بزن دادن اينقدر منو وابسته كرد كه بيشتر از قبل اومدم
خوندن حرف بزن يه دوست و بعدش كلي داستان كه نميدونم راضي باشم يا نه !
خيلي بده كه فهميدم بن شدنم بعضيا رو خوشحال كرد
انتظار ندارم كه كسي ناراحت شه اما اين كه منو اينقدر بي اراده ديدن و اينكه به خودشون اجازه دادن دخالت كنن ( اصن قضيه اين بعضيا مال سمپاديا نيست)
اومدم اينجا كه بگم متاسفم اگه يه روزي يه چيزي گفتم كه باعث آزار كسي شدم
و متاسفم اگه اونقدري كه سمپاديا براي من مفيد بود من براش نبودم
من نميخوام برم براي اينكه سمپاديا وقتم رو ميگيره
ميخوام برم جون حس ميكنم متعلق به اينجا نيستم
حرفي براي زدن ندارم
و در كل بهونه اي واسه موندن نيست
بن شدنم واسه اينه كه روزي مياد كه بهونه ش بيدا ميشه و از الان ميدونم بهتر بازگشتي نباشه
خداحافظ
 

sadlove

لنگر انداخته
ارسال‌ها
3,382
امتیاز
31,819
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
شـیراز
سال فارغ التحصیلی
93
پاسخ : تاسف نامه ها

× خوبی بدی دیدین حلال کنین ...

واقعا" دوست ندارم کسی ازم دلگیر باشه ... !!

حرف دیگه ای ندارم , امیدورام یه روز برگردم ...

خدافظ همتون .
 

ramiiiiiin

کاربر فعال
ارسال‌ها
20
امتیاز
34
نام مرکز سمپاد
پیشکسوتم
شهر
تهران
پاسخ : تاسف نامه ها

خداحافظی ها بقیه رو هم سرد میکنه خوب نیست سعی کنید از این پست ها ندید

چند تا تاسف هم ما بگیم
متاسفم که اینجا هرچه هوش ها به سمت بالا رفته طرز فکر ها و تواضع به سمت پایین رفته
فکر کنم رسمش اینه
نمونش زن داداش خودم
دانشگاه امیر کبیر واسه دکترا میخوند اما متاسفانه شعور نداشت
یک نمونه دیگه یک سمپادی رو ادد کردم تو یاهو فهمیده که سمپادی نیستم میگه ما غیر سمپادی هارو ادم حساب نمیکنیم و ایگنور کرد (قدیم ها حدود 10 سال پیش چند بار المپیاد ریاضی برنده شدم اما سمپادی نیستم)
چی بگم
هی
متاسفم
 
بالا