پاسخ : روشنفکر کیه؟
من دارم از مرز این دو حرف میزنم
از حرفات ب نظرم اومد میگی روشنفکرنما غیرقابل تعریف و اصولا یک واژه ی زاید است.چون اینکه کسی تلاش کنه برای روشنفکر بودن و ب دست آوردن همچین وجهه ای غیرممکنه و اصولا ماییم ک این صفات را میدهیم نه اینکه خود فرد ب خودش همچین دیدی داشته باشه
خب من ب صراحت مخالفم.اینکه ما داریم این صفات رو میدیم دلیلی بر اینه ک تلاش برای خوب نمودن نزد ما نداشته باشه؟مگر در مورد سایر"خوب نمودن ها"هم قضیه همین نیست؟همیشه فرد تلاش برای ب دست آوردن رای مختارانه ی جمع داره
در مورد روشنفکرنما من اعتقادم بر اینه ک این آدم چیزی مینماید ک نیست.و روشنفکر بودن را هم در چیزی دیده ک نیست!
البته من در تعریف تو یک"ضد مذهب"بودن یا اقلا"مذهبی نبودن"خاص رو میبینم مازیار منتها بیایم خیلی سر اینکه روشنفکر کیست و چ میکند نمونیم.ی شمای کلی دستم اومدبه نقل از مازیمون :خوب من کسی که مطالعه ی کافی داره و نظراتش بر حسب مطالعاتش هست و برای گفته هاش سند ارایه میده و چیزی رو مقدس ( یعنی ورای استدلال و نقد میدونه یا اینکه اون موضوع یا موجود یا هر چی رو ورای توهین و عصمت بدونه ) ندونه
استدلال هاش دنباله دار باشن، منابعش قابل قبول
یک فردی می دونم که پتانسیل اینکه بهش بشه گفت روشن فکر رو داره. نمونه هاش رو تو سمپادیا خودمون میشه :
بهار، رادیکال، کامران، خود رییسه بزرگ! دونست.
یا از ادم های شناخته تر شده مثل فریدون و فروغ فرخ زاد اسم برد. و شاید تمام شاعرانه هم دوره سهراب و نیما یا قدیمی تر از اون ها جناب بهار (ملک الشعرا )
من دارم از مرز این دو حرف میزنم
از حرفات ب نظرم اومد میگی روشنفکرنما غیرقابل تعریف و اصولا یک واژه ی زاید است.چون اینکه کسی تلاش کنه برای روشنفکر بودن و ب دست آوردن همچین وجهه ای غیرممکنه و اصولا ماییم ک این صفات را میدهیم نه اینکه خود فرد ب خودش همچین دیدی داشته باشه
خب من ب صراحت مخالفم.اینکه ما داریم این صفات رو میدیم دلیلی بر اینه ک تلاش برای خوب نمودن نزد ما نداشته باشه؟مگر در مورد سایر"خوب نمودن ها"هم قضیه همین نیست؟همیشه فرد تلاش برای ب دست آوردن رای مختارانه ی جمع داره
در مورد روشنفکرنما من اعتقادم بر اینه ک این آدم چیزی مینماید ک نیست.و روشنفکر بودن را هم در چیزی دیده ک نیست!