- شروع کننده موضوع
- #1
.samin
کاربر نیمهحرفهای
- ارسالها
- 182
- امتیاز
- 271
- نام مرکز سمپاد
- فرزانگان
- شهر
- ارومیه
شر یه نظریه داره که اینجا مینویسمش! امیدوارم روش فکر کنیم و به نتیجه ای برسیم!
آیا شما واقعا به خدا اعتقاد دارید؟ اگر اعتقاد دارید و تحمل پرسش جدی در اعتقادات خود را ندارید شاید بهتر باشد این نوشته را نخوانید چون ممکن است برایتان خطرناک باشد. اگر دارید که بسم الله.
در همه این سالها به ما گفته اند خدایی هست عادل و عالم که همه چیز نظارت می کند، اگر اینگونه خدایی هست پس این همه مصیبت و بدبختی برای چیست؟ آیا خدا پیکرهای نحیف گرسنگان آفریقا را نمی بیند؟ آیا خدا ظلم حاکمان مستبد را بر مردمان بی پناه نمی بیند؟ خدایی که جلوی زلزله ای که جان هزارن بیگناه را می گیرد نمی تواند بگیرد هم ارزش پرستیدن دارد؟ اینها سوالاتی است که می تواند در برابر هر دینداری قرار بگیرد.
شما را نمی دانم اما اگر در فلسفه بخواهند خدایی را ثابت کنند باید موجودی باشد کامل، که هیچ نقصی ندارد، چون خدا باید تنها علتی باشد که خود معلول علت دیگری نیست و این امکان ندارد مگر آنکه بپذیریم خدا کمال مطلق است که به هیچ عنوان نقص و نیازی ندارد لذا علتی هم نمی خواهد، فعلا همین مقدار از من قبول کنید که اگر ذره ای نقص و ناتوانی در وجود خداوند رخنه کند دیگر خدا نخواهد بود و خود نیازمند آفریننده می باشد، بنابراین فلسفه اگر بتواند خدایی اثبات کند موجودی است کامل، از آن سو می دانیم که غالب متدینان هم خدایشان با همه تفاوتهایی که با خدای فلاسفه دارد در این نکته با آنها اشتراک دارند که خدا موجودی است کامل، مثلا عالم مطلق است، توانای مطلق است و ...
حالا معمای شر اینگونه است، مصیبت و بلا و بی عدالتی در جهان وجود دارد، آیا خدا می داند در جهان بلا و مصیبت وجود دارد؟ اگر بگویید نمی داند پس باید بپذیرید که خداوند جهل دارد و عالم مطلق نیست، پس کامل نیست و دیگر از خداوندی می افتد، اگر بگویید می داند، حالا سوال بعدی پیش می آید که اگر می داند آیا می تواند جلویش را بگیرید یا نه؟ اگر بگویید نمی تواند پس خداوند قدرت کافی ندارد پس باز هم ناقص است و کامل نیست و خدایی که کامل نباشد دیگر خدا نیست.
اگر بگویید می تواند جلوی بی عدالتی را بگیرد پس اگر نگرفته حتما به آن رضایت داشته وگرنه اگر می خواسته می توانسته است، پس به مصیبت و بلا خداوند رضایت دارد و این یعنی رضایت به ظلم و بی عدالتی و این یعنی خداوند عادل نیست و خدایی که عادل نباشد هم باز کامل نخواهد بود. بنابراین وجود شر و بی عدالتی در جهان یعنی خدایی وجود ندارد. به همین سادگی
اگر شما به خدا اعتقاد دارید چه پاسخی می توانید به این شبهه بدهید. این معما که به معمای شر مشهور است بسیاری از فلاسفه شرق و غرب را درگیر کرده است و خر بسیاری در گل آن مانده است. تا جایی که نیچه فیلسوف شهیر آلمانی فریاد برآورد: خدا مرده است.
به هر حال این معما در فلسفه جدید غرب راه حل درخوری پیدا نکرده است و اصولا فلاسفه غربی دوره مدرن و پس از آن غالبا در مواجهه با آن به جای حل معما ترجیح داده اند دیدگاه خود را درباره خدا یا صفات او اصلاح کنند.
آیا شما واقعا به خدا اعتقاد دارید؟ اگر اعتقاد دارید و تحمل پرسش جدی در اعتقادات خود را ندارید شاید بهتر باشد این نوشته را نخوانید چون ممکن است برایتان خطرناک باشد. اگر دارید که بسم الله.
در همه این سالها به ما گفته اند خدایی هست عادل و عالم که همه چیز نظارت می کند، اگر اینگونه خدایی هست پس این همه مصیبت و بدبختی برای چیست؟ آیا خدا پیکرهای نحیف گرسنگان آفریقا را نمی بیند؟ آیا خدا ظلم حاکمان مستبد را بر مردمان بی پناه نمی بیند؟ خدایی که جلوی زلزله ای که جان هزارن بیگناه را می گیرد نمی تواند بگیرد هم ارزش پرستیدن دارد؟ اینها سوالاتی است که می تواند در برابر هر دینداری قرار بگیرد.
شما را نمی دانم اما اگر در فلسفه بخواهند خدایی را ثابت کنند باید موجودی باشد کامل، که هیچ نقصی ندارد، چون خدا باید تنها علتی باشد که خود معلول علت دیگری نیست و این امکان ندارد مگر آنکه بپذیریم خدا کمال مطلق است که به هیچ عنوان نقص و نیازی ندارد لذا علتی هم نمی خواهد، فعلا همین مقدار از من قبول کنید که اگر ذره ای نقص و ناتوانی در وجود خداوند رخنه کند دیگر خدا نخواهد بود و خود نیازمند آفریننده می باشد، بنابراین فلسفه اگر بتواند خدایی اثبات کند موجودی است کامل، از آن سو می دانیم که غالب متدینان هم خدایشان با همه تفاوتهایی که با خدای فلاسفه دارد در این نکته با آنها اشتراک دارند که خدا موجودی است کامل، مثلا عالم مطلق است، توانای مطلق است و ...
حالا معمای شر اینگونه است، مصیبت و بلا و بی عدالتی در جهان وجود دارد، آیا خدا می داند در جهان بلا و مصیبت وجود دارد؟ اگر بگویید نمی داند پس باید بپذیرید که خداوند جهل دارد و عالم مطلق نیست، پس کامل نیست و دیگر از خداوندی می افتد، اگر بگویید می داند، حالا سوال بعدی پیش می آید که اگر می داند آیا می تواند جلویش را بگیرید یا نه؟ اگر بگویید نمی تواند پس خداوند قدرت کافی ندارد پس باز هم ناقص است و کامل نیست و خدایی که کامل نباشد دیگر خدا نیست.
اگر بگویید می تواند جلوی بی عدالتی را بگیرد پس اگر نگرفته حتما به آن رضایت داشته وگرنه اگر می خواسته می توانسته است، پس به مصیبت و بلا خداوند رضایت دارد و این یعنی رضایت به ظلم و بی عدالتی و این یعنی خداوند عادل نیست و خدایی که عادل نباشد هم باز کامل نخواهد بود. بنابراین وجود شر و بی عدالتی در جهان یعنی خدایی وجود ندارد. به همین سادگی
اگر شما به خدا اعتقاد دارید چه پاسخی می توانید به این شبهه بدهید. این معما که به معمای شر مشهور است بسیاری از فلاسفه شرق و غرب را درگیر کرده است و خر بسیاری در گل آن مانده است. تا جایی که نیچه فیلسوف شهیر آلمانی فریاد برآورد: خدا مرده است.
به هر حال این معما در فلسفه جدید غرب راه حل درخوری پیدا نکرده است و اصولا فلاسفه غربی دوره مدرن و پس از آن غالبا در مواجهه با آن به جای حل معما ترجیح داده اند دیدگاه خود را درباره خدا یا صفات او اصلاح کنند.