کتاب هفتم : گهوارهٔ گربه

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع N.M
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
وضعیت
موضوع بسته شده است.
پاسخ : کتاب هفتم : گهوارهٔ گربه

نه ، خب مگه اگه آدم از یکی تو کتابش حرف بزنه واقعیه ؟ نمیفهمم منظورتُ :-? #-o

آخه تو به طبیعی بودنشم فک کن !!! ;D
 
پاسخ : کتاب هفتم : گهوارهٔ گربه

نرگس کلا نمیفهمم حرفتو :-"

اصن یه ادمی به اسم هوینیکر وجود داشته که پدر بمب اتم باشه یا نه؟ :-?
 
پاسخ : کتاب هفتم : گهوارهٔ گربه

ببینید این که نقل کننده ی داستان یه نویسنده بوده معنیش این نیست که اون نویسنده ونه گوت بوده که!
یعنی اصلن همچین شخصی که رئیس جمهور باشه وجود خارجی نداره!
این هونیکر پدر رو هم تا جایی که میدونم وجود نداره.ولی احتمالن ونه گوت اسمش رو از روی اسم کسی گرفته باشه چون از این کارا زیاد میکنه :-?
 
پاسخ : کتاب هفتم : گهوارهٔ گربه

به نقل از ساحـــــره :
کلا سر کارم پس... :|
احساس میکردم کتاب واقعیه واسه همین به شدت جذاب بود برام...
ولی بعد یکم شک کردم

یه ذره خنده دار بود تصوراتم 8-|
اتفاقن لطفش به همینه که دقیقن واقعی نیست!
ولی کلن ونه گوت همه ی اینا رو از روی واقعیت بازسازی کرده.حتا تو انتخاب اسم شیطنت هایی انجام میده.ترجمه ای که من خوندم مال اصغر بهرامی بود توش به بعضی از این چیزا اشاره کرده بود.مثلن باکونونیسم اسمش از نظریه ی باکونین آنارشیست روسی گرفته شده.
 
  • لایک
امتیازات: N.M
پاسخ : کتاب هفتم : گهوارهٔ گربه

به نقل از ساحـــــره :
نرگس کلا نمیفهمم حرفتو :-"

اصن یه ادمی به اسم هوینیکر وجود داشته که پدر بمب اتم باشه یا نه؟ :-?
میگم امکان نداره واقعی باشه !!!

نه ! معلومه نه ! ;D اونطور که من سرچ کردم فقط یه جان هوینیکر معروفی بوده که تو کار هواپیما بوده :-"

× مرسی از نیمچه واسه پستِش ;D

× @ ساحره : ;;) یعنی حالا که واقهی نیس واست جذاب نبود داستانش ؟ :|
 
پاسخ : کتاب هفتم : گهوارهٔ گربه

نه مثکه واقعا باید تا آخر کتاب بخونم تا نظرم تکمیل شه 8-| :-"

از کتا بخوشم اومد .جاب هست ولی... نمیدونم... 8-|

الان یه سوال دیگه ;;)

نویسنده که خودشو جای قهرمان داستان گذاشته
مسلما از تفکرات خودش حرف زده... خدا رو همراه با باکنون قبول داره؟ :-?


درنا میشه این نظریه رو خلاصه بگی لطفن؟ ;;)


+

یکم تو گوگل گشتم یه مطلب جالب پیدا کردم ;D

آکادمی فانتزی

قشنگ متوجه شدم که تقریبا هیچی از کتاب نفهمیده بودم :-"


راستی نرگس .... این گهواره گربه رو شما واقعا بازی نمیکردین؟ ;D
ما کلا خیلی علاقه مند بودیم و بازی میکردیم 8-^

خود ونه‌گات در مجموعه‌ی مقالاتی که به نام "ومپیترز، فوما و گرندفالون"[10] به چاپ رسانده است می‌گوید:

«خواننده‌ی عزیز، عنوان این کتاب از ترکیب سه کلمه‌ی رمان گهواره گربه‌ی من گرفته شده است. یک ومپیتر شی‌ای است که زندگی بسیاری از انسان‌ها که اصلاً نسبتی با هم ندارند، حول آن می‌گردد. جام مقدس می‌تواند یک مثال خوب برایش باشد. فوما دروغ‌هایی بی‌ضرر هستند، چیزهایی که قرار است روان‌های ساده را تسلی دهند. به عنوان مثال: "موفقیت درست همین گوشه و کنار است." و گرندفالون به انجمنی پرافتخار و بی‌معنی از انسان‌ها گفته می‌شود.»

از همون منبع بالاس!
 
پاسخ : کتاب هفتم : گهوارهٔ گربه

به نقل از ساحـــــره :
نه مثکه واقعا باید تا آخر کتاب بخونم تا نظرم تکمیل شه 8-| :-"

از کتا بخوشم اومد .جاب هست ولی... نمیدونم... 8-|

الان یه سوال دیگه ;;)

نویسنده که خودشو جای قهرمان داستان گذاشته
مسلما از تفکرات خودش حرف زده... خدا رو همراه با باکنون قبول داره؟ :-?


درنا میشه این نظریه رو خلاصه بگی لطفن؟ ;;)
البته من نمایندگی تام الختیار ونه گوت رو ندارم متاسفانه.بعد یه چیز میگم دوستان که اطلاعاتشون بالاست میان یقه م رو میچسبن بعد بد میشه ;D
ولی خب...!اول یه مسئله ای راجع به خود ونه گوت:ونه گوت به شکل رسمی پیرو کلیسای "یونیتری"ه.یعنی اسمن این فرقه به خدا اعتقاد دارن.
یه نکته این میان:درکل این همهیشه صادق نیست که همه ی عقاید راوی داستان دقیق عقاید خود نویسنده باشه.بعضی جاها به شکل آشکار نویسنده از زبان خودش حرف میزنه البته...
حالا من نمیدونم ونه گوت آیا طبق مذهب رسمی خودش واقعن به یه وجود به اسم "خدا" اعتقاد داره یا نه....اما چیزی که میدونم اینه که کلن ونهگوت معتقده که چیزی دقیق مشخص نیست.
به اسم کتاب هم توجه کنیم میبینیم ونه گوت دنیا رو به مشتی مجهول تشبیه کرده.و احتمالن مسئله ی خدا هم مشمول حال این داستان میشه....
اما در کل حرفش تو این کتاب چیز دیگس!ونه گوت میگه که اصلن ذات بشر نیاز به چیزی فراتر از حقیقت داره.یعنی مهم نیست که خدا هست یا نه.مسئلهاینه که بشر بهش نیاز داره و چون این "خدا"به طرق مختلف به قول خودشجلادت و محبت و سعات و سلامت میبخشه پس بهش اعتقاد داره!



اما...!
 
پاسخ : کتاب هفتم : گهوارهٔ گربه

کتاب رو تموم کردم... 8-^

از فصل صد به بعد کتاب از دستم نمی افتاد! جذابیت فصل های آخرش خعلی زیاد بود 8-^

یه پائن خیلی بزرگ مثبت واسه طببیعی بودن قصه و اینکه طبیعی شروع کرده بود !
خلاقیت داستان خیلی بالا بود 8-^
ریتم کلی داستان خوب بود آخرش با اینکه خیلی سریع جلو رفته بود ولی لوث نشده بود داستان
خیلی وقت بود کتابی نخونده بودم که تا این حد شگفت زده ام کنه ینی در این حد که فصل های آخر ، آخر هر فصل موی دستام سیخ میشدن :-"
در کل فک میکنم به این کتاب 19/75 میدم ...
اون 0/25 هم فقط واسه گنگ بودن بعضی از قسمت ها که احتمالا توی بازگردانی به وجود اومده
ترجمه ی کتا ب خوب بود فقط شعر ها یکم مصنوعی شده بودن و همینطور پی نوشت کمی داشت کتاب... به جز این دو مورد ترجمه ی خوب و روونی داشت من ترجمه ی کلانتری و وفایی روخوندم!
از ترح روی جلدش هم خوشم اومد ;D

آخرین جمله ی کتاب هم فک میکنم منظورش خدا بوده و به نظرم باکنون خدا رو قبول داشته ...
از قسمت مرگ مونا خوشم اومد ولی به نظرم سریع داستان رو پیشبرده بود!
میشد به شخصیت کاسل پدر بیشتر بها داد ولی کم بود...


در کل ازاون کتابایی بود که میگم توی هر بار خوندنش آدم چیزه تازه ای میفهمه از قصه :)
عالی بود


با تشکر از خودم درنا و نرگس که مستمرانه در تاپیک حضور داشتیم :-" و همچنین چند تن از یاران ِ با وفا سمپادیایی که با حضورشون سرافرازمون کردن ;;)
 
پاسخ : کتاب هفتم : گهوارهٔ گربه

افراد خیلی کمی شرکت کردن
حالمان گرفته شد...
 
  • لایک
امتیازات: dorna
پاسخ : کتاب هفتم : گهوارهٔ گربه

اقا همچنان دلم نمیخاد بیام بخونم ببینم چی میگین... ;D

اخراشام... ;D ;Dاخه وقتِ کتاب خونیه میذارین؟ بنده سرم شلوغه به به شدت این چن روز... ;D

یکم تاپیکُ نگه دارین...تمومش میکنم یکم دیگه! ;D عربی ُ بیخیال! ;D
 
  • لایک
امتیازات: N.M
پاسخ : کتاب هفتم : گهوارهٔ گربه

× ریحانه ( جاش اینجا نیست البته ! ) ، امّا ببین کتابِ قبلی چی بود ... یه کتابِ سبک ( اینجا ـَم شاید سبک لغت مناسبی نباشه ) که حتّی بچه ی پنجم دبستانم راحت میتونه بخونه . اگه مشکل فقط سنگین بودنِ کتابه ( که گهواره ی گربه اصلاً نبود !! ) ، پـس چرا تو فقط یه پـُست دادی ؟ چرا خیلیا نیومدن ؟ : |

× دو روز دیگه وقت هست برای شرکت ـا ! ;D ( فوقش با دو،سه روز تمدید )

× فصلایِ آخرشُ منم خیلی دوس داشتم .
تویِ اون فصل موش ها و آدم ها ، آخرش یه مکالمه ای دارن هیزل و (اسمِ تقش اول کتاب چی بود ؟ :-" ) ، جالب بود برام . همون جا که میگن کاشکی درباره ی چینی ها بیشتر چیزی خونده بودیم ...
نظرتون درباره ی قلّاب و شکنجه شون چیه ؟ ;D
 
پاسخ : کتاب هفتم : گهوارهٔ گربه

اون چنگکارو می گی؟ ;D
به نظر من صرفا جهت ترسوندن ملت بوده! که البته خودش تو داستان به این مورد اشاره کرده ;D
طوری که گفت دوسال یه بار یه نفرو می کشن با این چنگک.

یه چیز کتاب برام جالب بود.
اولش نویسنده یه جورایی آدم خشکی به نظر می اومد. اینو می شد از رو جوابایی که به ملت می داد فهمید. مثلا می گفت بله...درسته....جالبه....حیرت انگیزه...و اینا.
ولی آخرش خیلی خوب احساساتشو نشون داده بود. نسبت به مونا....و توی اون مدتی که 5 6 نفری (همونایی که همراهش نجات پیدا کرده بودند) با هم زندگی می کردند.

و حس می کنم به قدری پایانش عالی بود و قشنگ توصیفش کرده بود، که من هنوز هم به راحتی می تونم تو ذهنم بیارمش. یه نفر که بالای کوه یخ زده و یه کتاب زیر سرشو و به اونی که می دونین کیه نگاه می کنه ;D
 
پاسخ : کتاب هفتم : گهوارهٔ گربه

خودکشی مونا خیلی جالب بود
ولی من نمیفهمم اون همه آدم به دستور رهبرشون خودشونو کشتن ولی خود باکنون تا چند ماه بعد زنده موند ...چرا؟ :-?
 
پاسخ : کتاب هفتم : گهوارهٔ گربه

به نقل از ساحـــــره :
خودکشی مونا خیلی جالب بود
ولی من نمیفهمم اون همه آدم به دستور رهبرشون خودشونو کشتن ولی خود باکنون تا چند ماه بعد زنده موند ...چرا؟ :-?
آره ، خیلی غافلگیری بود .
همه چیز یه مُشت دروغ بود . چرا باکونون باید دروغایی که به مردم میگفتُ خودشم قبول میکرد ؟
:-??
 
پاسخ : کتاب هفتم : گهوارهٔ گربه

یه سوال دیگه هم دارم!
قضیه ی بمب اتم رو چرا به اون جزیره ربط داده بود اصن؟ :-"
ینی فقط به عنوان یه وسیله برای رسیدن به داستان دوم استفاده کرده بود؟ :-?
 
  • لایک
امتیازات: N.M
پاسخ : کتاب هفتم : گهوارهٔ گربه

به نقل از ساحـــــره :
یه سوال دیگه هم دارم!
قضیه ی بمب اتم رو چرا به اون جزیره ربط داده بود اصن؟ :-"
ینی فقط به عنوان یه وسیله برای رسیدن به داستان دوم استفاده کرده بود؟ :-?
فک کنم فقط بهانه بود برایِ رسیدن به بقیه ی کارای دکتر هوینیکر ، و بعدش یخِ نه ، و بعدش ربط پیدا کردن به اتفاقات اون جزیره و ...
تقدیر بود که نویسنده از همچین چیزی برسه به بقیه ی داستان !
 
پاسخ : کتاب هفتم : گهوارهٔ گربه

قضیه ی بمب به جزیره و نابودی حیات کاملن مرتبط بود‏!‏
ونه گوت رو سیاست های آمریکا و قضیه ی بمب اتم حساسیت خاصی داره؛به این جریان از دید "مقدمه و نشانه ای که اگه بشر همین جود ادامه بده خودش و حیات رو نابود میکنه‏"نگاه میکنه
میبینید که کاملن مرتبطه‏!‏
 
پاسخ : کتاب هفتم : گهوارهٔ گربه

آره آره راس میگه درنا 8-^

فاطمه که گف ، بقیه نمرۀ چن میدین به کتاب ؟
 
پاسخ : کتاب هفتم : گهوارهٔ گربه

من بالای 15میدم‏!همش به خاطر پرداختش به مذهب باکونون و قضیه ی سناریوی خیر و شر که بسیار لایک خور بود‏!‏
 
پاسخ : کتاب هفتم : گهوارهٔ گربه

من حدود 18 میدم ؛ به خاطر همه ی مزیت هایی که تو تاپیک گفته شده ؛ و اینکه ساختن یک مذهب خیالی به نظرم بسیار کار شاخیه ! و اسم کتاب فوق العاده بود و اینکه هی نیوت میگفت : " گربه را میبینی ؟ گهواره رو میبینی ؟ "
یعنی ما فقط قراره یه سری چیز هارو ببینیم ؛ اما هرچی نگاه میکنیم فقط یه سری چیز مجهول می بینیم !

( یاد بفرمایید شام افتادم :)) )
 
  • لایک
امتیازات: N.M
وضعیت
موضوع بسته شده است.
Back
بالا