من اون طور که مامانم می گفت حالا نمی دونم از چه سنی ولی فقط هندونه رو می گفتمendooneh
بعد داداشم می گفت هنداونه
البته تو سنی که مدرسه می رفتم بلد نبودم بگم گریپ فوروت و احتمالن با گفتن " از اونا" مشکل خودمو حل می کردم تا این یه خواب دیدم که توش یه شخصیتی با اسم گریگّوروت بود که خیلیم فرز بود
بعد اون مدت کوتاهی به گریپ فوروت می گفتم گریگّوروت تا این که مشکل حل شد
دفه ی بعدم هنرای داداشمو می گم
من تاجایی که یادم
به برادرم که اسمش پویا بود می گفتم بو وا
و به عمم اشی مشی
کلن فحش زیاد می گفتم
که اون قد زیاده باید 200 صفحه ضمیمه کنم پس به کم قناعت می کنیم
والّا من همیشه بچّهی نرمالی بودم، تاحالا نشده ازین چیزا بشنوم دربارهی خودم. :))
ولی مثلاً داداشم که کوچیک بود بهجای آبجی میگفت آکّو. و هنوز دلیلش بر هیچکس روشن نشده. :-" :))