انتخاب کلمه در دوران کودکی

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع Sarina_ahm
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : انتخاب کلمه در دوران کودکی

من فقط یادمه یه بار مامانم به خالم گفت خرس منم ازون به بعد بهش میگفتم عسل دلیلشم نمیدونمم :-/ :))
 
پاسخ : انتخاب کلمه در دوران کودکی

به شوهر خالم ميگفتن آقا ابراهيم
من ميگفتم " آقاشه" :)) =))
 
پاسخ : انتخاب کلمه در دوران کودکی

نوشابه:شاشابه
کفش:آف :|
قند: آگاده :-??
 
پاسخ : انتخاب کلمه در دوران کودکی

سلماز = آلا :x

بهناز= بلا ;;)

گلناز= گلا ;;)

بادمجان = بادَنژان

ناخن= نَخُن ;;)

نخود= نَخود :-w
ظاهرا به طرز وحشتناکی هم تهرانی حرف میزدم...متاسفانه الان نمیتونم ^#^
الان از هر لحاظ تعطیلم،میفهمین؟تعطیل :|
 
پاسخ : انتخاب کلمه در دوران کودکی

قابلیت تلفظ چ رو نداشتم :))
چایی = سایی
چرا آخه ؟ = سرا آخه ؟
چاه = ساه
 
پاسخ : انتخاب کلمه در دوران کودکی

عاطفه = عاطوفه :-"
بی تربیت = بی تَرتَر

دیوث = دیسو :-"
 
پاسخ : انتخاب کلمه در دوران کودکی

مامان بزرگ: مامان بزه :))
بابا بزرگ:بابا بزه :))

چرا اخه؟؟مرسی ب تحملشون :))
 
پاسخ : انتخاب کلمه در دوران کودکی

من به رضا می گفتم اضا...به گوجه گیش...به خیار ایاخ....به مریم منم /m\
 
پاسخ : انتخاب کلمه در دوران کودکی

من فک میکردم کله پاچه فشه
پانکو فک میکردم فشه اینو خودم اختراع کردم :)
بعد فک میکردم خشتک فشه ی فشه خیلی زشت
ی بار م تو مهدکودک ب ی پسره گفتم پدر خشتک :))
شادی :سادی
تلویزیون:تبزیون
رادیو:لالیو
سلامت باشیذ:ممالت باشید
:D
 
پاسخ : انتخاب کلمه در دوران کودکی

من اون طور که مامانم می گفت حالا نمی دونم از چه سنی ولی فقط هندونه رو می گفتمendooneh
بعد داداشم می گفت هنداونه :|

البته تو سنی که مدرسه می رفتم بلد نبودم بگم گریپ فوروت و احتمالن با گفتن " از اونا" مشکل خودمو حل می کردم تا این یه خواب دیدم که توش یه شخصیتی با اسم گریگّوروت بود که خیلیم فرز بود
بعد اون مدت کوتاهی به گریپ فوروت می گفتم گریگّوروت تا این که مشکل حل شد
دفه ی بعدم هنرای داداشمو می گم :D
 
پاسخ : انتخاب کلمه در دوران کودکی

من تاجایی که یادم
به برادرم که اسمش پویا بود می گفتم بو وا
و به عمم اشی مشی :D
کلن فحش زیاد می گفتم
که اون قد زیاده باید 200 صفحه ضمیمه کنم پس به کم قناعت می کنیم
 
پاسخ : انتخاب کلمه در دوران کودکی

خودمو نمیدونم
ولی داداشم به هتدونه میگفت هندون
به آپاندیس هم یه بار گف آتاسپک
خواهر کوچیکمم به حسین ثارالله میگفت حسین واسالا
 
تخم مرغ:گومومول
کاکائو:کاکاجوج
شکلات:آکاجوج:|
پسرداییم ک اسمش مهدیه(ظاهرا اولین کلمه‌ایم بوده ک یاد گرفتم:))):بَدو
دیگه جالباش همینا بود:D
 
به پاستوریزه میگفتم پاسبریزه !:))
به کاکائو میگفتم کاکووووو !!!=))
 
والّا من همیشه بچّه‌ی نرمالی بودم، تاحالا نشده ازین چیزا بشنوم درباره‌ی خودم. :‌))
ولی مثلاً داداشم که کوچیک بود به‌جای آبجی می‌گفت آکّو. و هنوز دلیلش بر هیچ‌کس روشن نشده. :-‌" :‌))
 
منم ازین جور کلمه ها نمی گفتم ولی ابجیم به قاشق میگف داروش
به قند میگف قولیک
به کوثر هم میگف دوبّه
 
من به الناز می‌گفتم آبولی :‌))
به بهنامم هیچی نمی‌گفتم :| اصن لایق صدا کردن نبود :-"
 
Back
بالا