انتخاب کلمه در دوران کودکی

Orelia

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,058
امتیاز
39,779
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
.
سال فارغ التحصیلی
0000
من به الناز می‌گفتم آبولی :‌))
به بهنامم هیچی نمی‌گفتم :| اصن لایق صدا کردن نبود :-"
 
ارسال‌ها
1,058
امتیاز
18,830
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
شهربابک
سال فارغ التحصیلی
1398
رشته دانشگاه
مهندسی بهداشت حرفه‌ای
قرمز:منقز بعد شد مرقز
تراکتور:تُتُرو
کامیون:پاپَئون
آلبالو:آبلالو
:D
 

hanita.ard

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,843
امتیاز
26,210
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
....
سال فارغ التحصیلی
99
دانشگاه
قزوین
رشته دانشگاه
شیمی محض
ک رو ت تلفط کنید
بعد تصور کنید هر روز بهتون بگن بگو
کیک کاکائویی رو کوه تو کارتنه
تیت تاتائویی رو تو تو تارتنه
جملع معروفی کودکیییییییی
 

Sana81

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
222
امتیاز
1,701
نام مرکز سمپاد
farzanegan
شهر
:)
سال فارغ التحصیلی
1400
خوب من همین الانم به خیلی چیزا رو طبق همون اتنخاب تو بچگی میگم
مرغ >قوقو
گاو >ماما
سوژه >شوزه
ماساژ >ماشاز
پاساژ>پاشاز
شارژر > شارژر
سبزی > سبزه
نوشابه > نوباشه
و خیلی چیزای دیگه که یارم نمی آد :D:D:D:rolleyes:
 

Hadise

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
75
امتیاز
330
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
زنجان
سال فارغ التحصیلی
1401
دخترداییم بچه بود به یخچال میگفت چخچال:D
پسر خالمم کلا به ح میگفت خ:D
ی بار ی حرف باحالی زد هنوزم یادمه:)) برگشت بهم گفت:D
خدیث بیا باخم بریم خیاط:D(حدیث بیا باهم بریم حیاط:D)
به ق هم میگفت د:D
با دطار بریم دم:D(با قطار بریم قم:)):D)
 

***Paradise

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,239
امتیاز
13,915
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
shk
سال فارغ التحصیلی
0000
مدال المپیاد
متاسفانه به مدال نرسید :(
رشته دانشگاه
پزشکی
همیشه خاله را میگفتم حاللله :))
حتی بعد ها هم که فهمیدم بای بگم خاله اما اینقد خالم ذوقم میکرد وقتی میگفتم حالله که باز بهش میگفتم حاللله :))
 

رنگین کمان

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
990
امتیاز
13,546
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۲
شهر
اردبیل
سال فارغ التحصیلی
1400
تو گفتن خ مشکل داشتم مثلا به هخامنشیان می گفتم ههامنشیان
دختر عمه ام به رامبد میگه دامبد
به مامان بزرگم هم می گفتم مامانیا :-?:D
 

Detective SHERLOCK

Logophile
ارسال‌ها
363
امتیاز
2,078
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امین 1
شهر
اصفهان
سال فارغ التحصیلی
1397
مدال المپیاد
دردست احدااااث ؛) المپیاد دانشجویی میرویم ان شا الله
دانشگاه
کاشان
رشته دانشگاه
پزشکی
تمساح رو میگفتم تسماح:D
 

Radikal

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,576
امتیاز
31,306
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
94
مدال المپیاد
داغ دیده ام بعله!
دانشگاه
صنعتی شریف
رشته دانشگاه
سیاستگذاری علم و فناوری
اینستاگرام
کلا ملت حداقل شبیه میگن!
من در بچگی یک زبان مستقلی خلق کرده بودم |:‌

برای مثال :‌
مَنیخ!‌ :‌ پنیر
کیخ! :‌کلید
پُشتِ بابا!‌ :‌رختخواب و تختخواب
توپ تال :پرتقال
آشپز کو ننه!‌؟ :‌ آشپزخونه |:
آباتا :‌ گروه زیادی از خوراکی ها که طعم شیرینی داشتند :)) از مربا گرفته، تا شکلات و آب نبات.
باشاتا :‌ بالشت!‌
 
ارسال‌ها
92
امتیاز
423
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1400
چرا من و داداشم همه چی رو دقیقا درست و عین ادم تلفظ می کردیم؟
 

Gadfly

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
492
امتیاز
9,740
نام مرکز سمپاد
‌فرزانگان
شهر
13
سال فارغ التحصیلی
13
انگار بچه که بودم به زن عموم که اسمش ^رویا^س. میگفتم ^رورا^:|
 
ارسال‌ها
706
امتیاز
12,341
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
نزدیکا بجنورد
سال فارغ التحصیلی
99
دانشگاه
فردوسی
رشته دانشگاه
مهندسی صنایع
قورمه سبزی> قورمه دشبیش
نوشابه > شوباشه
بقیشو یادم نمیاد
 

queen

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
80
امتیاز
269
نام مرکز سمپاد
حضرت معصومه
شهر
کرج
سال فارغ التحصیلی
1402
خودم:
وزاللا>وسایلا:)):)):)):))
نام>ناف:D:D:)):))
آبجیم که از بچگی هیچی رو عین آدم نمیگفت فقط من میفهمیدم چی میگه~X(:))
عموم:
آم نایام دایام نایی>هم آشپرخونه هم همسایشون اقای برازنده:)):D:|:eek:=))
میدونم از کلمه اصلیش سخت تره ولی عموم کلا اینجوری بود بچگی
آگالا>سطل آشغال:)):))
یه دایت دیه برنامه دودک دویو میشه>یه ساعت دیگه برنامه کودک شروع میشه:eek:
بابامم آب میخواسته میرفته بغل یخچال خیلی مظلومانه میگفته:آهاااااااا;;);;);;):P
 
بالا