انتخاب کلمه در دوران کودکی

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع Sarina_ahm
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
قرمز:منقز بعد شد مرقز
تراکتور:تُتُرو
کامیون:پاپَئون
آلبالو:آبلالو
:D
 
ک رو ت تلفط کنید
بعد تصور کنید هر روز بهتون بگن بگو
کیک کاکائویی رو کوه تو کارتنه
تیت تاتائویی رو تو تو تارتنه
جملع معروفی کودکیییییییی
 
خوب من همین الانم به خیلی چیزا رو طبق همون اتنخاب تو بچگی میگم
مرغ >قوقو
گاو >ماما
سوژه >شوزه
ماساژ >ماشاز
پاساژ>پاشاز
شارژر > شارژر
سبزی > سبزه
نوشابه > نوباشه
و خیلی چیزای دیگه که یارم نمی آد :D:D:D:rolleyes:
 
دخترداییم بچه بود به یخچال میگفت چخچال:D
پسر خالمم کلا به ح میگفت خ:D
ی بار ی حرف باحالی زد هنوزم یادمه:)) برگشت بهم گفت:D
خدیث بیا باخم بریم خیاط:D(حدیث بیا باهم بریم حیاط:D)
به ق هم میگفت د:D
با دطار بریم دم:D(با قطار بریم قم:)):D)
 
همیشه خاله را میگفتم حاللله :))
حتی بعد ها هم که فهمیدم بای بگم خاله اما اینقد خالم ذوقم میکرد وقتی میگفتم حالله که باز بهش میگفتم حاللله :))
 
تو گفتن خ مشکل داشتم مثلا به هخامنشیان می گفتم ههامنشیان
دختر عمه ام به رامبد میگه دامبد
به مامان بزرگم هم می گفتم مامانیا :-?:D
 
تمساح رو میگفتم تسماح:D
 
کلا ملت حداقل شبیه میگن!
من در بچگی یک زبان مستقلی خلق کرده بودم |:‌

برای مثال :‌
مَنیخ!‌ :‌ پنیر
کیخ! :‌کلید
پُشتِ بابا!‌ :‌رختخواب و تختخواب
توپ تال :پرتقال
آشپز کو ننه!‌؟ :‌ آشپزخونه |:
آباتا :‌ گروه زیادی از خوراکی ها که طعم شیرینی داشتند :)) از مربا گرفته، تا شکلات و آب نبات.
باشاتا :‌ بالشت!‌
 
چرا من و داداشم همه چی رو دقیقا درست و عین ادم تلفظ می کردیم؟
 
انگار بچه که بودم به زن عموم که اسمش ^رویا^س. میگفتم ^رورا^:|
 
قورمه سبزی> قورمه دشبیش
نوشابه > شوباشه
بقیشو یادم نمیاد
 
خودم:
وزاللا>وسایلا:)):)):)):))
نام>ناف:D:D:)):))
آبجیم که از بچگی هیچی رو عین آدم نمیگفت فقط من میفهمیدم چی میگه~X(:))
عموم:
آم نایام دایام نایی>هم آشپرخونه هم همسایشون اقای برازنده:)):D:|:eek:=))
میدونم از کلمه اصلیش سخت تره ولی عموم کلا اینجوری بود بچگی
آگالا>سطل آشغال:)):))
یه دایت دیه برنامه دودک دویو میشه>یه ساعت دیگه برنامه کودک شروع میشه:eek:
بابامم آب میخواسته میرفته بغل یخچال خیلی مظلومانه میگفته:آهاااااااا;;);;);;):P
 
Back
بالا