نمیدونم والا انگار اینا منو از تو سطل ماست گرفتن
از نظر مادر پدر گرام که یا نمیگفتم چیزی یا مثل ادم میگفتم
ولی از گوشه کنارای فامیلای دور رسیده به سیب زمینی بیبیس میگفتم بنده :)
گویا اون فامیلا از سرگذشتم بیشتر خبر دارن حالا در جستخو ام از زیر زبونشون حرف بکشم،کشیدم در جریان میذارمتون
من به پرتقال ميگفتم يدالله! دليلش هنوز معلوم نشده
داداشم به زبون ميگفته ليس بعد قضيه اش اين بوده كه وقتى مامانم بهش ميگفته بستنيتو ليس بزن ايشون فك كرده همون زبونه
بعد گويا داستان هم ميگفتم من بعد اسم شخصيتام بودهآچارى و فندان
اصن خلاقيت تا چه حد؟؟
من ب بابام ميگفتم ايي دوستم ي ابجي داره اسمه خودش نرگسه ميگه نانا به همه ي بچه ها ميگه نيني مثلا به دختر عموش ميگه نيني عمو همه ي بچه هاي فاميل به من ميگن سالا