• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

حیوانی در همین نزدیکی

وضعیت
موضوع بسته شده است.
  • شروع کننده موضوع
  • #1

erfan_ashorian

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
397
امتیاز
1,243
نام مرکز سمپاد
2
شهر
تهران
دانشگاه
_ان شا الله قوزاباد
رشته دانشگاه
_علوم کامپیوتر(البته در این
واج ها از ته دره ی خاموشی ام به هم پیوستند...
حرف ها از ته سیاهی نگاهم برخواست.........
دست به دست هم دادند و در سیاهی شب رقصیدند...
و مرگ را فریاد کردند.....
طوفانی شد عشق آمد و همه چیز را با خود برد......
حرف ها...واج ها.....فکر ها...و من!
سیل اشک آمد و دست به طوفان داد تا همه چیز را نابود کنند......
همه چیز نابود شد و من طوفانی شدم.......
اما ای کاش طوفان خبر از ویرانی خود داشت.....
خبر از آن درخت سبزی که نابود شد......
و خبر از گلی که پوسید.......
ای کاش این شب سیاه تمام میشد و خدا نور را به اسمان میریخت....
ای کاش لیلی صدای آن گل نوپای را که زیر پایش نابود شد میشنید.......
اما افسوس که لیلی من کر بود.....
و جز زمزمه های ارام گرگ ها در بیابان نمیشنید....
ای کاش لیلی ریشه های درختم را میدید....
که سیل برد.....
اما افسوس که لیلی چشم نداشت....
افسوس....
 
  • شروع کننده موضوع
  • #2

erfan_ashorian

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
397
امتیاز
1,243
نام مرکز سمپاد
2
شهر
تهران
دانشگاه
_ان شا الله قوزاباد
رشته دانشگاه
_علوم کامپیوتر(البته در این
جای نبودن تو.....

اینو تقدیم میکنم به لیلی من که میان افکار چرکم دست و پا زد تا خفه شد......و همچنین مجید.ت
جای نبودن تو واسم مثله یه شعره.......................................مثله یه ******* میون هر چی مرده
جای نبودن تو واسم مثله یه شین بود..................................که جاشو داد به واوو یه عین و غین و کمبود
جای نبودن تو واسم مثله یه درده....................................یه دست پینه بسته تویه یه روز سرده
جاتو بده به فردا نه واسه ادامه ی من...............................نه که واسه یه زنده واسه یه لحظه مردن
جاتو بده به دردی وقتی بری از این جا................................بگم که جاشو پر کرد یه چرک زشت و بد جا
جاتو بده به مردی وقتی بری ز پیشم............................بگم یه مرد خونخوار تبر زده به ریشم
جاتو بده به فردا وقتی بری از این جا.........................بگی یه مرد تنها آتیش زده به فردا
جاتو بده به این دل ببین چه غوغا شده......................آتیش خودپرستی همدم سرما شده
بیا ببین که شبهام پره و خدا و خود شد...........................ببین که همدم من تبر هوار و بت شد
بیا ببین که لوتم تشنه ی آب حرفات..............................بیا ببین یه قندیل تشنه ی دست و گرمات
بیا ببین که مردم تویه ترانه ی مرد................................سمفونی تفکر جا بده به کمر درد
بیا ببین که حرفام بوی تورو نمیده.................................یه مرد بی ترانه خسته شده بریده


×ترکیب شد×
 

sahere

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,829
امتیاز
11,813
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2
شهر
مشهد
دانشگاه
علوم پزشکی مشهد
رشته دانشگاه
گفتار درمانی
پاسخ : حیوانی در همین نزدیکی

شعر خودته؟

بهتر نیس همه رو توی یه تاپیک بذاری که انسجام بیشتری داشته باشه :-"
 
  • لایک
امتیازات: N.M
  • شروع کننده موضوع
  • #4

erfan_ashorian

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
397
امتیاز
1,243
نام مرکز سمپاد
2
شهر
تهران
دانشگاه
_ان شا الله قوزاباد
رشته دانشگاه
_علوم کامپیوتر(البته در این
پاسخ : حیوانی در همین نزدیکی

بله شعر های خودمه!چشم همه رو رویه یه تاپیک میزارم!!
 

nazaninpary

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
116
امتیاز
125
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2
شهر
مشهد
مدال المپیاد
به اندازه موهای سرم......
دانشگاه
علوم پیرا پزشکی مشهد
رشته دانشگاه
گفتار درمانی
پاسخ : حیوانی در همین نزدیکی

وااااااااااااااااااای
بسیار بسیار زیبا.........
لیلی اگرهم حتی گوش نداشت
چشم نداشت
...
اما باز
دلی داشت که در
منتهی علیه دوست داشتنی هایش
تک دختی ریشه دوانده بود
و گلی که زیر سایه اش
رنگ زندگی میافت...
 
  • شروع کننده موضوع
  • #6

erfan_ashorian

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
397
امتیاز
1,243
نام مرکز سمپاد
2
شهر
تهران
دانشگاه
_ان شا الله قوزاباد
رشته دانشگاه
_علوم کامپیوتر(البته در این
پاسخ : حیوانی در همین نزدیکی

سلام این یکی از شعرام بود خیلی دوسش دارم دکلمشم ساختم ولی خب بزرگترین مشکلش اینه که نمیشه هیچ جایی گذاشتش ولی واقعا حرف دل منه!هر کی متن کاملشو خواست پ.خ بده!قسمت های سانسور شده= ...............
----------------------------------------------------------
مرگ رنگ هارو میبینم تویه گوشه ی همین شهر
بچه های خون گرفته تویه انتظار این زهر
----------------------------------------------
تشنه ی آب فراتم نذر تو قبول نمیشه
تا مثله من تویه این شهر تویه جوبه یا تو بیشه
-------------------------------------------
قلب من از جنس درده خون من تویه نبرده
با تموم هر چی هستو با تموم هر چی مرده
-------------------------------------------
فرق من با تو همینه بودن نبودن من
یا شاید زندگی من یا شاید هر لحظه مردن
----------------------------------------------
تو تموم دغدغت بود چشمک دختری تنها
که اونم یه گرگرفتس تویه خاطرات فردا
----------------------------------------------
عشق من مرد تویه رویا وسط شهر تویه سرما
لحظه اخر بودن فحشو اون کشید به عیسی
---------------------------------------------
تف به هر چی برف و بارون
تف به هر چی دین و ایمون
----------------------------------------
تف به هر چی بت پرسته
یا که اون ادم -خسته
-----------------------------------------
که پی یه دخترک بود با یه....نشسته

نه منم یه بت پرستم بت من اما شکسته

تویه.......................................
----------------------------------------------

اره خوشگله بدون که فرق من با تو همینه
یه دماغی که شکسته زیر مشت این قبیله
---------------------------------------------
مردم من قوم لوطن همشون اهل ......
مردم من همه دکتر دنبال یه جو سوادن
---------------------------------------------

......................................

......................................

تویه رگهای تموم مردم من خون.....

شغلشون خیلی شریفه نونشون فقط تو.....
کلا از این شعر چیزی نموند که!
 
  • شروع کننده موضوع
  • #7

erfan_ashorian

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
397
امتیاز
1,243
نام مرکز سمپاد
2
شهر
تهران
دانشگاه
_ان شا الله قوزاباد
رشته دانشگاه
_علوم کامپیوتر(البته در این
پاسخ : حیوانی در همین نزدیکی

این شعر رو به سبک دادائیسم گفتم لطفا ایراد نگیرید....
اینو تقدیم میکنم به س.ب.ف!
ترک قلب رو دیوار طعم تلخ ته سیگار
چرک خشک ته قلبم بویه ادراره یه بیمار
...................................................
مرگ رنگ بودن تو تویه تاکسی وسط شهر
دست تو دست این بهانه خونه ریخته تویه این زهر
..................................................
تف به تو الهه ی مرگ دستتو بکش تو موهام
بوسه ای از ته قلبت واسه دردام واسه فردام
............................................
بزار فکر کنم هنوزم تو تموم لحظه هامی
تو یه ناله های یک گرگ تو هنوزم تو صدامی
.............................................
دست همسایه تو جیبم سمفونی تو زیپ کیفم
خوندن یه شاعر کور ته خط های غریبم
..........................................
جیغ و جنگ(JONG!)وجنگ(JANG)و جانی
شورت و تیر و مرگ آنی
.......................................
کام و تلخ و بیبهانه
صبح و خلط و بی ترانه
.........................................
فحش و دادو سر خاکی
بیت اخر شده حاکی
........................................
حرف من هرمونوتیک بود؟
یا دادائیسم حرف من بود؟
....................................
کلا دوستان دقت داشته باشن!!خیلیا جدا نمیدونم دادائیسم چیه کلا من شاعری ندیدم تو ایران به سبک دادائیسم بگه در صورتی که دادائیسم به نظر من از بهترین سبک هاست!(البته فکر نمیکنم دادائیسم سبک باشه !!)
کلا دادائیسم این جوریه که شاعر نویسنده یا فیلمبردار یا کلا هر هنری!هنرمند میاد و تو اثرش کاری میکنه که هیچ چی به هیچ چیزه دیگه ای ربط نداشته باشه!!!مثلا تو شعر بالام هیچ رابطه ای بین زیپ کیف من سمفونی و دست همسایه نیست!!یا مثلا شورت و تیر و مرگ انی تقریبا هیچ ربطی به هم ندارند اما خب پس فایده ی این چیه؟!فایدش اینه که توش شاعر یا هنرمند میتونه حرفای دلشو تویه یک شعر بیان کنه !پیشنهاد میکنم استفاده کنید عالیه!تو اینترنت سرچ کنید هست!
 

sahere

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,829
امتیاز
11,813
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2
شهر
مشهد
دانشگاه
علوم پزشکی مشهد
رشته دانشگاه
گفتار درمانی
پاسخ : حیوانی در همین نزدیکی

کلا از مدل شعرات خوشم اومد
روون مینوسی آدم تا تهشونو میخونه!
ولی اینکه بهش میگی دادائیسم من خوشم نیومد
آدم الکی سردرگم میشه
حس پوچ گرایی!

در کل شعرات خوبن لایک :)
 
  • شروع کننده موضوع
  • #9

erfan_ashorian

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
397
امتیاز
1,243
نام مرکز سمپاد
2
شهر
تهران
دانشگاه
_ان شا الله قوزاباد
رشته دانشگاه
_علوم کامپیوتر(البته در این
پاسخ : حیوانی در همین نزدیکی

فکر نمیکنم منم گفته باشم شعره گفتم؟؟؟صرفا یه نوشتس برای خالی شدن!!خالی شدن از روزمرگی!کلا من شعر نو زیاد نمیگم:)!ولی کلا ممنون از نظرتون:)راستی یه چیز دیگه بگم تا یادم نرفت!!زننده چیه!گفتم حس درد خیلی شیرین نیست اگه دقت کنید میگه توش هیچ وقت شما نمیتونی با خوندن صدای پای اب سهراب یا شنیدن صدای تسبیح مادرت(اشاره به مقدسات)توی حوض امید نقاشی طعم درد صادقو حس کنی!!بله این است ان چه باید گفت........نه عشق.......و نه....
 

do0riis

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
155
امتیاز
293
پاسخ : حیوانی در همین نزدیکی

ساحره جان همه ی قشنگیش به این زننده بیان کردنشه .ولی فقط نباید روی نویسنده یا خواننده تاثیرمنفی بذاره.که اونم بستگی به خواننده داره. :)
 

sahere

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,829
امتیاز
11,813
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2
شهر
مشهد
دانشگاه
علوم پزشکی مشهد
رشته دانشگاه
گفتار درمانی
پاسخ : حیوانی در همین نزدیکی

هنر اینه که چیزیو که میخوای بگی با حفظ درد حرف زننده هم نباشه!

در ضمن اگه شعر نیستن جاشون تو این انجمن نیست :-"
میتونی یه سری به انجمن نثر پارسی بزنی (;
 

do0riis

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
155
امتیاز
293
پاسخ : حیوانی در همین نزدیکی

درسته ولی کمی هم سلیقه ایست (;
 
  • شروع کننده موضوع
  • #13

erfan_ashorian

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
397
امتیاز
1,243
نام مرکز سمپاد
2
شهر
تهران
دانشگاه
_ان شا الله قوزاباد
رشته دانشگاه
_علوم کامپیوتر(البته در این
پاسخ : حیوانی در همین نزدیکی

ببخشید ولی فکر نمیکنم شما در حدی باشی که بتونی بگی هنر چیه نه؟میدونی مشکل شما چیه!چشات خیلی دورو ببینه روزگار خوش سهراب و میبینه و حوض نقاشی شو ولی خب....بیخیال....!فکر نمیکنم نیازی باشه توضیح بدم...
 

fa.z

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
544
امتیاز
1,467
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
كرمان
سال فارغ التحصیلی
94
رشته دانشگاه
ژنتیک
پاسخ : حیوانی در همین نزدیکی

شعرات خيلى تلخ و قشنگن حال كردم باهاشون مخصوصا اين دادائيسمه! كلا از اين سبك خوشم مياد ولى اصن نمىدونستم سبكه چيه!!
 
  • شروع کننده موضوع
  • #15

erfan_ashorian

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
397
امتیاز
1,243
نام مرکز سمپاد
2
شهر
تهران
دانشگاه
_ان شا الله قوزاباد
رشته دانشگاه
_علوم کامپیوتر(البته در این
پاسخ : حیوانی در همین نزدیکی

دغدغه های لعنتی:
اینو تقدیم میکنم به ف.ع

دغدغه های لعنتی,صدای پای مادرم
سجود حرف غمزده به پیش کاسب دلم

شراع شورت کاسبی,هرم و حرارت و هوس
دونه تسبیح دلم, گمشده تویه این قفس..

تلالو نور امید,سمفونی سکوت مرد
سمبل قصه ی دلم,خمار و مست و اهل گرد

توبه و ترک خط زدن, ری*ن و حرف بد زدن
سعدی و حافظ وقفس,عاشق و بلبل و چمن

گمشده ی قصه ی ما,کلاغ زشت و بد ادا
بوق و عروغ و عاقل و سانسور تویه قصه ها

جاده ی پر شیب نگاه, رنگ پر از درد صدا
عربده و جیغ و نفس,وحشت دیدن بابا

بارون و گندم و خدا,همهمه تویه کوچه ها
مادر من غمزده بود,چکچک سقف و این صدا

شعرورای معلمم ,غم تویه چشم مادرم
فصل حراج تن شده,فروش خوب خواهرم

دغدغه های لعنتی ولم کنین خسته شدم
من دیگه به چرک صدام,عاشق و وابسته شدم.......................................
حیوانی در همین نزدیکی
 

reza-handsome

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
617
امتیاز
1,086
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
شهرکرد
پاسخ : حیوانی در همین نزدیکی

نمردم و یه هم ترانه اینجا پیدا کردم :D :D :D

همین که ترانه می نویسی خوبه اصن آخرشه :D :D :D

-------------------------------------------------------------------------------------

من مشکلای ترانه ی آخرتو میگم شاید کمکت کنه بهتر شی:

این خوبه که هرچی به ذهنت میرسه رو می خوای بیان کنی ولی باید به اینم توجه کنی که اون فکرت برای دیگران هم ملموس باشه
یه جوری ننویسی که خواننده نفهمه چی به چیه مثلا:

دونه تسبیح دلم, گمشده تویه این قفس..

الان اینجا هیچ تناسبی دیده نمیشه تسبیح دل ، قفس ، اینا هیچ ربطی به هم ندارن ،باید تناسب کلامی توی شعرت باشه

قافیه ی بیت اول هم مشکل داره دلم و مادرم با هم نمی تونن هم قافیه باشن
-----------------------------------------------------------------------------------------------

تو بیت 3
تلالو نور امید,سمفونی سکوت مرد

با توجه به دو بیت بالاییش یه دفعه یه مرد اومده وسط ....این مرده کجا بود قبلش؟
امیدوارم منظورمو بفهمی
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

تو بیت 4، ترک خط زدن یعنی چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
دوباره تو مصرع 2 بیت 4 عدم تناسب بیداد می کنه سعدی و حافظ و قفس؟....قفس اینجا چیکارس؟ یا عاشق و بلبل و چمن...اینا بهم چه ربطی دارن
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

تو بیت 5 که اصن دیگه فکر نکردی.... گمشده ی قصه ی ما کلاغ زشت و بد ادا ؟؟؟؟؟...اولش مادر ،بعدش مرد، بعدش کلاغ؟؟؟؟؟؟؟؟

------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
تو بیت بعدی رنگ پر از درد صدا؟؟؟؟؟؟؟
مگه رنگ می تونه درد داشته باشه؟؟؟؟؟...اگه می خوای از حس آمیزی استفاده کنی باید از حس آمیزی های ملموس که تو گفتار روزمره بکار میره استفاده کنی

---------------------------------------------------------------------
تو بیت بعد بازم بی تناسبی ، رفتن از یه موضوع تو یه موضوع دیگه

بارون و گندم بعد یه دفعه خدا؟؟؟؟؟...بعدش یه دفعه پریدی تو همهمه توی کوچه ها؟
تو مصرع بعدم همینجوره

شر و ورای معلمم بعد یه دفعه غم توی چشم مادرم؟
-------------------------------------------------------------------------------
بازم مشکل هست ولی دیگه بیخی :D

من معمولا اینجوری نمی کنما ولی خواستم چن تا اشکالای کاراتو بدونی تا درستوشون کنی
اولین کاری که باید بکنی اینه که بری ترانه بخونی تا دستت بیاد با تعبیرا ، قافیه ها و ... آشنا شی
بعدشم سعی کن تصویرای توی ذهنتو همینجوری نریزی رو ورق ...اول روشون خوب فکر کن
و پله پله و با ترتیب و با تناسب بیارشون رو کاغذ یه جوری که خواننده تهش بفهمه می خواستی چی بگی
نه این که هر درد و غمی بود رو بخوای توی یه ترانه جا بدی
سعی کن اول یه موضوع مشخص پیدا کنی بعدش هرچی درباره ی اون موضوع به ذهنت میادُ با فکر بیار رو کاغذ
اینجوری خیلی بهتر از اینه که چن تا دغدغه رو یه دفه بریزی رو کاغذ ولی در واقع از هیچ کدومشون چیزی دستگیرت نشه

--------------------------------------------
ببخشید زیاد حرفیدم
فقط خواستم کمکت کنم
اگه رو کارات وقت بیشتری بذاری و کارای خودتو با دیگران مقایسه کنی
خیلی سریع پیشرفت می کنی
یه سری بزن به وبلاگ یغما گلرویی و کاراشو بخون اونوقت می فهمی بیان دغدغه تو ترانه یعنی چی
--------------------------------------------
امیدوارم موفق باشی

اینم دو بیت از من:
چیزی نمی شنوم بجز ، صدای چن(د) تا عقربه
خورشیدکا گم شدن و ، دور و برم فقط شبِ
پر شده چشم آینه ، از من و اشک تو چشَم
وقتی نمیشه من باشم،باید شبیه کی بشم؟

(;
 
  • شروع کننده موضوع
  • #17

erfan_ashorian

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
397
امتیاز
1,243
نام مرکز سمپاد
2
شهر
تهران
دانشگاه
_ان شا الله قوزاباد
رشته دانشگاه
_علوم کامپیوتر(البته در این
پاسخ : حیوانی در همین نزدیکی

خب سلام!!ما که این شعرو گذاشتیم تو انجمن شاعران پارسی زبان برداشتنش! =((اخه بابا این که نه30ا30یه نه چیز دیگه اخه این چرا؟؟بگذریم جواب اقا رضا رو بدیم!(شایدم از خودم دفاع کنم!)
1»فکر کنم شما پست های قبلی رو نخوندی من بیشتر علاقه به دادائیسم دارم و عشق میکنم وقتی تو این سبک شعر میگم وگرنه اتحاد کلمات و مفهوم که مسلما باید تویه شعر باشه ولی خب من علاقه ای ندارم به انسجام افکار فکر اروم تو محیط اروم و خوش بخت شکل میگیره نه تو محیطی که من هستم(عرفان خفه!این چیزا جاش این جا نیست! =((عرفان:چشم)
2)نمیدونم به سمبل گرایی علاقه ای داری یا نه ولی خب به اعتقاد من شعر نباید با حواس تویه این دنیا احساس بشه باید با روحت حسش کنی!خب من الان سمبل تمام سوال هایی که کردی رو میگم:
تسبیح دل و قفس»اشاره به اعتقادات روحانی که در وجود یک فرد(حالا از نظر من بدبخت!)شکل میگیره!حالا قفس چیه؟دنیا وقتی میگه دونه ی تسبیح دلم گمشده تویه این قفس منظورم این بوده که افکار روحانیم قاطی شده با این دنیا!با چیز های تویه این دنیا پولو ....کلا یه چیز من بگم این شعرو که نوشتم صرفا دارم از زبون یه ادم بدبخت حرف میزنم و اصلا نمیخوام چیزه خاصیو بیان کنم میخوام دغدغه هامو بگم اسمشم که هست دغدغه های لعنتی پس هیچ دلیلی نداره منسجم باشه شعر!
3)کلا گفتم دیگه شعر کلا داره وضعیت طرف که یه بدبخته رو توصیف میکنه !دیگه خودت بفهم!
4)ترک خط زدن یه معنی داره که این جا نمیشه گفت!
5)تو این مصرع(بلبل و ...!)داره مقایسه میکنه افکار خودشو با افکار بقیه!با شعر های بقیه یه بار مصراع اولو نگاه کن یه ادمیو نشون میده که از همه چی نا امیده یه خسته که از ساعت 5 تا بوق سگ جون میکنه توبه میکنه حرف زدنش پر از فحشه!مصرع بعدی یه بچه شونگول!که خیلی مایه داره و میشینه حافظ و سعدی و عشق و معشوقو بلبل و اینا تفکرات و مقایسه کن ببین تفاوت ره ز کجاست تا به کجا!
6)بزار یه چیزه باحال بگم بعد بیت 5 رو بگم معنیش چی میشه!دقت کن مصرع دوم واج ارایی عق داره!یعنی گوینده تا این جا وضعیت خودشو توصیف میکنه بعد به این جا که میرسه از فرط بدبختی و شاید اعصاب خوردی به عق زدن مجبور میشه کلاغ زشت و بد ادام که میگه توضیحش اینه یادمه بچه که بودم مامانم تا داستان برام تعریف میکرد میگفت قصه ما به سر رسید کلاغه به خونش نرسید!حالا این کلاغ زشت و بد ادایی که گمشده یعنی چی؟نمیدونم شاید شما همچین برداشتی نکنی ولی هدف و خط فکری من این بود که تصور کن کل دنیا همش داریم غصه میشنویم وقتی تو تموم این قصه ها کلاغه به خونش نرسه چی میشه؟یعنی تموم قصه ها دروغه همه چی حتی تو حتی من...!
7)حالمو گرفتی با این یکی رضا جان!!دیگه بابا این که...!ببین تصور کن تو این محله های شمال تا بارون میاد دیدی چجوری میشه!بوی گندم بویه بارون مردم خوشحالن تو کوچه ها همهمه میشه که اره فلان و فلان و خدارا شکر!حالا دوربینتو وردار بیار بزار تو خونه این بدبخت!معلوم نیست مادر به خاطر سقف گریه میکنه یا سقف به خاطر مادر!
8)نمیدونم رضا جان منظورت از ترانه چیه ولی خب من دکلمه میخونم!ولی ترانه هام!با این شعرا نمیچسبه!ترانه های من نیاز به یه گیتار الکتریک داره و یه اتاق و حنجره ای فولادی!!(که خب البته الان همشو دارم جز اعصاب همسایه ها!)خوشحال میشم منظورتو از ترانه بفهمم!
9)برای شعر خوندن که معمولا شعر های(اگه خواستی پ.خ بده تا بگم شعر های کی!)رو میخونم!!!
10)برای این که بدونی همش شعر های این جوری نمیگم و شعر های با مفهوم هم دارم!!یکیشو دفعه بعد برات میفرستم فقط نمیدونم الان دفتر شعرم کو!!
11)وای بابا یکی از شعرام بود بعد اینو اگه بشنوی فکر کنم دیگه فحشم بدی ترکیبی بود از هرمونوتیک!سوسیالیسم!و سوختن در عشق!
 

vahidd

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,163
امتیاز
1,749
نام مرکز سمپاد
شهید هاشمی نژاد
شهر
مشهد
پاسخ : حیوانی در همین نزدیکی

اقا شما دوتا کلآ ژانر مضوع همه چی تون فرق میکنه رضا تکست شعر پاپ مینویسه تو به قوله خودت دادائیسم تا حدی حالا
بحثتون سر چیه
دادائیسم اصآ فرار نیس داستان داشته باشه که میگی کی از کجا اومد کی کجا رفت هر واژه قراره خودش یه داستان باشه
 
  • شروع کننده موضوع
  • #19

erfan_ashorian

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
397
امتیاز
1,243
نام مرکز سمپاد
2
شهر
تهران
دانشگاه
_ان شا الله قوزاباد
رشته دانشگاه
_علوم کامپیوتر(البته در این
پاسخ : حیوانی در همین نزدیکی

طوفان....باید در طوفان باشی تا حس کنی وحشت کلمات را....وحشتی که تو را میلرزاند و به کنجی میبرد..کنجی مخوف...حس کن...درد را حس کن»شعری از استادی که به افتخارش کلمات را سر بریدند و به شوقش اشک ها ریختم......»
بیش از این ها....اه آری بیش از این ها میتوان خاموش ماند....
میتوان ساعات طولانی با نگاه مردگان ثابت خیره شد در دود یک سیگار خیره شد در شکل یک فنجان در گلی بیرنگ در قالی بر خطی موهوم بر دیوار....
میتوان با پنجه های خشک پرده را یک سو کشید و دید در میان کوه باران تند میبارد...
کودکی با بادبادک های رنگینش ایستاده زیر یک طاقی..
گاری فرسوده میدان خالی را با شتابی پر هیاهو ترک میگوید...
میتوان بر جای باقی ماند در کنار پرده اما کور بود یا کر...
میتوان فریاد زد با صدایی سخت کاذب سخت بیگانه دوست میدارم...
میتوان با زیرکی تحقیر کرد هر معمای شگفتی را
میتوان تنها به حل جدولی پرداخت.....
میتوان تنها به کشف پاسخی بیهوده دل خوش ساخت...
پاسخی بیهوده اری پنج یا 6 حرف....
میتوان چون صفر در تفریق و جمع و ضرب حاصلی پیوسته یکسان داشت...
میتوان چشم تو را در پیله ی قهرش دکمه ی بیرنگ کفش کهنه ای پنداشت....
میتوان چون اب در گودال خود خشکید....
بقیشو یادم نمیاد تا اینجاشم اگه غلط نوشتم ببخشید بعد میرم گوش میدم اصلاحش میکنم....هی...یادش بخیر..چقدر من اینو گوش میدادمو گریه میکردم....واقعا استاده...واقعا.....
 
  • شروع کننده موضوع
  • #20

erfan_ashorian

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
397
امتیاز
1,243
نام مرکز سمپاد
2
شهر
تهران
دانشگاه
_ان شا الله قوزاباد
رشته دانشگاه
_علوم کامپیوتر(البته در این
پاسخ : حیوانی در همین نزدیکی

استاد رضا هندسام!!ااین ترانه رو بخون ببین میخوام راکش کنم فقط یه سری مشکلات دارم حالا فعلا بخون اول مشکلاشو بگو:)
ثانیه هام برا توئه دقیقه هامو میشمارم ......11 که شد میخوام برم ساعت بیعار دلم
تکون بده عقربه هات منتظرم یه پنجرست......برای دیدن یه درد که گمشده تو قاب عکس
عکس من و تو تکی بود بین من و تو یه صدا.....سیب و بگو ای لعنتی تا بشکنه این پرده ها
بشکون تموم لحظه هات راهی نمونده تا ابد....11ئه من 12 شد زندون این اتاق سرد
دخترک رویا فروش منتظرم نباش دیگه......قفل زمونو یا بگیر یا واسه دیدنت دیره...
12ئه من 1 شده رفتن من فقط سراب...مست حضور تو شدم ول شده توی تخت خواب.
خوابم یا بیدار تو بگو ای همه ی هستی من...بودن من تو بودی و کی جاشو داد نبودنم؟
یه تیکه سنگ بر میدارم واسه شکستن زمون....میگذرم من از ساعت و میگذرم من از این و اون
میگم به همه عاشقا که ساعتتون بریده...دستشو داده به خدا کودومتون لیلی دیده؟
این همه انتظار چیه مگه ندیدید حاله من؟...پس منتظر نشید بازم برای این باغ و چمن
بلبل غصه ی ماها جاشو داده به کلاغ...پس نحسی و ببین تویه این ساعت و تو این اتاق
اخر قصه ی ماها همش با خوب رابطه داش...اما نیومد لیلی و جا واسه ماها که نزاش
برای دیدن یه درد کاشکی یه چشم خوبی داش...اما تموم لحظه هاش عینکو رو چشاش گذاش!
تقدیمش میکنم به کاجوی خودم
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.
بالا