حیوانی در همین نزدیکی

[erfan_ashorian]

پاسخ : حیوانی در همین نزدیکی

[size=18pt]آخرش همین بود...بوق.جیغ..کات!
تصویر زندگی پشت شیشه ی مات
شیشه ای که هیچ گاه شکسته نشد
گریه..مشت..فحش..لگد های پات
شیشه ای که از پشتش تو را میبینند
که میجنگی دیوانه وار با رویات
و پشت مبل نشسته به تو میخندند
که لگد میزنی به بطری فردات
بی هدف...پرسه در خیابان تنهایی
سکانس آخر...تو در برابر دنیات
نه تو میبری و نه دنیا می میرد
فقط کارگردان عصبی...لعنت کات![/size]

 

[erfan_ashorian]

پاسخ : حیوانی در همین نزدیکی

سلام خیلی وقت بود نبودم چند تا مینویسم..
توی این شبای سرد
تموم دنیای من بود
چند تا عکس و چند تا کاغذ
که واست نماد غم بود
...
اره من عاشق نبودم
اما عشقو مزه کردم
عاشقم نبودیو من
خودمو خسته میکردم
...
آخ چه دردیه که وقتی
میگی دوستش داری و من
واسه تو فقط بهونم
واسه یه لحظه نبودن
...
توی لحظه های تلخی
که تو تلخی خلسه میشی
آخ عزیز مثله یه خونی
که رو زخمام لخته میشی
...
اما من باهات میمونم
تا تهه قصه که میری
آره تو عشقی که انگار
توی اون توهم اسیری
و بعدی:
بوم نقاشی
بوم نقاشی...بیا تا بکشیم غم را
اول تو را میکشم..بده سیاهم را
نه کم است..فاجعه معلوم نیست
هنوز به خود ندارد رنگ ماتم را
چه کنم دیگر؟بده آن رژ لب را
به یاد بوسه ای تلخ..روی لبانم را
بزار تا خودم را بکشم در آن شب
حال چگونه بکشم گریه هایم را؟
نه..خطخطی میکنم بهتر است
خب خوب است..میبینی من را؟
نه آبی نمیخواهم...بده سیگار را
بده که تمام شد..کشیدم تمامم را!

 

[sahere]

پاسخ : حیوانی در همین نزدیکی

شعر اول:
قسمت اولش خوب خونده نمیشد
و مصرع آخر شعر. نمیشه بنویسی تو توهمم اسیری ؟

شعر دوم:
ایده شو دوس داشتم. مفهومش قشنگ بود. کلماتو خوب انتخاب کرده بودی
ولی شعر جالب نبود. تصویر مبهم بود. و اون را ها ی آخر خیلی از خوبی کارت کم کرده بودن
در کل خوب بودن هر دو
موفق باشی :)

پ.ن : شعر اول به جز همونا که گفتم خوب بود کلا :)

 

[erfan_ashorian]

پاسخ : حیوانی در همین نزدیکی

ترانه ی قمار باز...(آهنگش به سبك راك!!كامينگ سون)
.......
دیگه حالا وقتشه و تویه ساکش مچاله شد
تو آخرین قمار خونه از اتوبوس پیاده شد
ابرا سیگار میکشیدن بغض زمین گرفته بود
قمار باز قصه ی ما تو مه خیلی غریبه بود
آروم درو باز میکنه میره با بغضی تو گلوش
زندگیشم تو مشتشه میخواد که شرط ببنده روش
نگاش میوفته به یه مرد..که بش تویه جوونیاش
باخت سره معشوقشو هه!...حالام که خوشبخته باهاش
یکی از اون پشت میگه هی بازنده حالت چطوره؟
یکی از اون ور رو دلش میخواد که خشتو ببره
میره به سمت آخرین قمار زندگیش با بخت
یا تا ابد میمونه یا باید ببنده دیگه رخت
....
یادش میاد تموم شب هایی که باخته از همه
تموم عمرشو میبازه ولی باز میگه کمه
یادش میاد که باخت جوونیاش رو یه اسب شل
ولی میخواد بازم بگه..زندگی من مالمه
....
آخرین شات و میزنه سلامتیه باختنش
رو زندگی شرطشو بست حالام که باخته از خودش
برای یه مرده نداره..فرقی که کجا باشه
حالا میخواد تویه قفس یا تو بی انتها باشه
چشاشو بست..قرص برنج ..تموم میشه تموم حرفا
دیگه باید بره ازاین قمار خونه ی سرد دنیا
....

 

[sahere]

پاسخ : حیوانی در همین نزدیکی

ترانه خودته؟

شاید من بد خوندم.ینی شاید من خیلی بد خوندم!

 

[erfan_ashorian]

پاسخ : حیوانی در همین نزدیکی

آره..حالا آهنگش میاد بیرون...مطمئنم بد خوندی چون تو فیسدوغم بالا 90 تا لایک خورد...
البته قبول دارم خوندش یکم سخته خیلی با ترانه ها احتمالا فرق داشته باشه ولی مطمئنم آهنگش بیاد خوشت میاد

 

[erfan_ashorian]

پاسخ : حیوانی در همین نزدیکی

اینو تقدیم میکنم به بزرگترین استادم..فرهاد...:
باز یک جمعه ی دیگر این بار
ول روی تخت..بدون فکر بیکار
سیگار ها زمان رفته را میشویند
درون خاطرات تلخ این مردار
چقدر وضع اسف باری..افسوس وای
که ارضا میشوم از سوراخ در دیوار
سهراب خندید به جنگ خونین نگاهم که
میشویمش با اسید نگاهت هر بار
بیا ایمان بیاوریم پرنده مردنیست
چه دانه جمع کند و چه بایستد ار کار

 

[erfan_ashorian]

پاسخ : حیوانی در همین نزدیکی

AKHARESH(VAMPIRE)
style:hard rock
artist:Erfan (hesam viper)
mix and master:PeDram Hbl
thanks tMostafa Singer
hesam viper
Matin Emha
Dedicated tRomea....
download:http://s2.picofile.com/file/7592658602/ERFAN_AKHARESH_VAMPIRE_.mp3.html

 

[stevendeljoo]

پاسخ : حیوانی در همین نزدیکی

کلمات خلاف آرمانهای امام داشت پستتون حذف شد رعایت کنین تا تاپیک قفل نشه

 

[منتقد]

پاسخ : حیوانی در همین نزدیکی

اینو تقدیم میکنم به بزرگترین استادم..فرهاد...:
باز یک جمعه ی دیگر این بار
ول روی تخت..بدون فکر بیکار
سیگار ها زمان رفته را میشویند
درون خاطرات تلخ این مردار
چقدر وضع اسف باری..افسوس وای
که ارضا میشوم از سوراخ در دیوار
سهراب خندید به جنگ خونین نگاهم که
میشویمش با اسید نگاهت هر بار
بیا ایمان بیاوریم پرنده مردنیست
چه دانه جمع کند و چه بایستد ار کار

توی اون حال و هوای شعری خودتون تقریبا خوب صحنه پردازی کردید و حس آفرینی
اما آرامش هنری...

 

[vahidd]

پاسخ : حیوانی در همین نزدیکی

سبک عرفان سبک خاصیه ... مخاطب خاصم داره . مهم نحوه ی خوندنش نیست ... نحوه ی خوندن از دیدگاه نشات میگیره .

 

[erfan_ashorian]

پاسخ : حیوانی در همین نزدیکی

درود...سلام!!و از این جور حرفا و دینگ دینگ دینگ!!چون خیلی وقت بود نیومده بودم چند تا شعر!
یک مرده تویه خواب هایه بی ته و سر شلخته شده
از هر کابوس به کابوس بعدیش رفته شده
و هی بیدار شدن از رویا رویه تختی که
برای ترک خودش به خودش بسته شده
و این دور لعنتی و فعل گیجیدن که
از تابیدن هایه تو دورش خسته شده
و حیوان با عاطفه ای که نامش هم
زن است و به تویه هیچ وابسته شده
و پسرت!اسپرمه بس بزرگی که
به جایه فاظلاب به رحم زنت پیوسته شده
و می آیی آرام شوی در آغوشش تا این که
بیدار میشوی و میخووری به دری که بسته شده

و بعدی تقدیم میکنم به بزرگ مرد. . .نیچه
مثله جنازه ای سرد..وسطه آغوشه یخزده
و نگاهه سرد و بیروح به چشمان غمزده
و شعبده باز خسته از آخرین شعبده
دو ابر انسانه رویه خاک دو دلزده
و زرتشت گفت تف کن تمام ایمان را
بمیر و بلند شو از این انسان لک زده
و صدای جیغ دین آمد از تویه کتاب ها
و زرتشت بود و اولین پیرو پر زده

و در پایان چند حرف خودمونی:
1)دوست عزیزی که فرقه گه و گوشت کوبیده
رو نمیفهمی یه لطفی چیزی به ما کن!! برو همون زرت بازیتو
گوش کن یغما گلرویی و نظر دادن راجع بش پیشکش!!
2)ان شا الله!!که این پسته خلاف قوانین نباشد!!
3) و در پایان اکیدا آلبوم مربع خالیه یاسین صفاتیان رو توصیه میکنم انقلابیست اندر شعر پست مدرن و ترکیب خوفناک تحریر هایه سنتی و اسکریم های هارد راک
ابر انسانی باشید.
تمام

 

[erfan_ashorian]

پاسخ : حیوانی در همین نزدیکی

زندگیه بسته تویه اتاقی تنگ
چند دیوار سفید.. مات یا بیرنگ!
یک مرد . . و در آغوشش مردی دیگر و
{یک ترادژی زشت در پایان یک جنگ}
و هی تلویزیون داد میزند پایان را
{صدایه جیغه زن}و میپرد از پل منگ
و عقایده مچاله شده ی زیر فرشی که
و چند مرد که میزنند به یک مجسمه سنگ
و . . .
دوستی بودن میگفتن که حرف شعرتو خوب نمیگیرم!و این عدم دریافت و نقص شعر میدونست!خو نظر خاصی ندارم که ساده سازی و عوام فهمیه شعر جز هنر شاعره یا ...
. . . .
در مورد عروض و قافیه بار ها بحث کردم اینم یک باره دیگه!
به قول دکتر!انقلاب پست مدرنیسم از زمان خیام شروع شده و چیزه جدیدی نیست!و این عدم قابلیت دریافت و هم حسی مردم هم دقیقا از همون زمان شروع شده!که نتیجش به جنگ!!!(شاید این اصطلاح مناسب نباشه)اهالی پست مدرنیسم و کلاسیک کارا شده!خیلی سادست!کافیه بری تو محافل ادبی و شعری از دکتر موسوی بخونی واکنش ها معمولا اینه که ریخت و پاش زیاد خلاف قائدس و معمولا یکی خودشو معلم استاد میدونه اون یکی خودشو بابایه شعر میدونه اون یکی خودشو مادرشو. . . و دیدیم از این آمیزش پدر و مادر ها چه کسانی آمدند!!مشتی رند!که ظاهرا ول کن تنبان غزل کلاسیک نیستند!بعضی هم دست اتهام را سمت پریود ادبی میگیرند! و استفراغات فکری خودشون رو تو کاسه ترانه+غزل کلاسیک+. . . میریزند بعد هم تو جشنواره ها جایزه ها رو درو میکنند!جوایزه ی نو آوریه ادبی !
البته بعضا دیده شده افراده خوبی از همین کلاسیک کار ها واقعا خودی نشان میدن!حامد عسگری به طوره مثال!
------
در مورد فیسبوک باید بگم که اعتراف میکنم که بله!بنده یه پیجی به پیشنهاده یکی از دوستان باز کردم و بعد از یک روز بستم و پیج فیسبوک ندارم . . این هم که یک بار تو جوابه ساحره گفتم که تعداد لایکاش فلان تا بوده منظورم این بوده که احتمالا شعره روان بوده و مشکل از ساختار شعر نیست!نه این که شعر فلان تا لایک داشته. . . بله!
----------
در پایان!با شعری از حامد عسگری:
خدمت شروع شد تاریک و تو به تو
بی عکس نامزدش بی عکس آرزو

شبهای پادگان سنگین و سرد بود
آخر خدا چرا؟؟؟آخر خدا چگو

نه..نه نمیشود فریاد زد برقص
در خنده ی فروغ...در اشک شاملو

توی کلاه خود لاتین نوشته بود
your hair is black your eyes are blue

خاتو تو رو خدا سر به سرم نزار
این جا هوا پسه!این جا نگو نگو

یک نامه امد و شد یک تراژدی
این تیتر نامه بود:شد آرزو عرو...

س..و ستاره ها چشمک نمیزدند
انگار آسمان حالش گرفته بود

تصمیم را گرفت بعد از نماز صبح
با اشک در نگاه با بغض در گلو

بالای برج رفت و ماشه را چکاند
با خون خود نوشتنامزد آرزو....

از کتاب خانمی که شما باشید

 

[stevendeljoo]

پاسخ : حیوانی در همین نزدیکی

به درخواست صحاب تاپیک قفل شد