پاسخ : كتاب نوستالژيك
آره دقیقا !
من از اون ملکه هه تو ملکه ی برفی میترسیدم بسی !
بعد مثن از اون تیکشم میترسیدم که تیکه های آیینه میرفت تو چشم پسره !
دخترک کبریت فروش !
اصن حواسم نبود بهش !
آره دقیقا !
من از اون ملکه هه تو ملکه ی برفی میترسیدم بسی !
بعد مثن از اون تیکشم میترسیدم که تیکه های آیینه میرفت تو چشم پسره !
دخترک کبریت فروش !
اصن حواسم نبود بهش !