كتاب هشتم: بار ديگر شهري كه دوست مي‌داشتم

  • شروع کننده موضوع N.M
  • تاریخ شروع
وضعیت
موضوع بسته شده است.
  • شروع کننده موضوع
  • #1

N.M

لنگر انداخته
ارسال‌ها
3,605
امتیاز
13,362
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک
شهر
تهران
مدال المپیاد
طلای دوره ۲۷ المپیاد ادبی
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
ادبیات فارسی
خب، نوبت كتاب هشتم شد.
بارديگر شهري كه دوست مي‌داشتم نوشته‌ي نادر ابراهيمي كه يكي از بزرگ‌ترين داستان‌نويساي معاصر ايرانه.
كتاب گفتگوها و خاطرات يك پسر با معشوقه‌ي دوره‌ي جوونيشه. داستان اين كه به‌خاطر اون دختر شهرشُ ترك كرد، و اين كه چطور تنها شد و ... نثر نادر ابراهيمي واقعاً كتابُ قشنگ كرده. اين كتاب در عين كوتاهي، قسمتايي داره كه آدم يادش نمي‌ره! :D

جالبه درباره‌ي اسم اين معشوقه (هليا) بدونيد كه :
هليا» اسمي كه براي نخستين بار در ايران به وسيله نادرابراهيمي، در كتاب «بار ديگر شهري كه دوست مي داشتم» به كار رفت، ساخته خلاقيت نويسنده آن است، ريشه تاريخي ندارد و با اين حال ميان مردم، به عنوان اسمي زنانه، رواج يافته است.
سال ها پيش، نادر ابراهيمي در حالي كه با اتوبوس از تهران به اصفهان سفر مي كرد، شروع به بازي و در هم ريختن واژه«الهي» كرد تا بتواند از دل آن نامي خوش آهنگ و متفوت بسازد. پس از مدتي واژه خود ساخته«هليا» را از به هم ريختن حروف واژه «الهي» ساخت و در داستان بلندش «بار ديگر شهري كه دوست مي داشتم» به كار برد. مدت ها بعد نادرابراهيمي متوجه شد كه واژه «هليو» در لاتين قديم به معني خورشيد است
+

در كل، خوبه كه از نويسنده‌هاي قويِ خودي هم يه چيزي خونده باشيم، حتّي اگه به‌نظرمون ضعيف‌تر از بعضي كتاباي خارجي بياد. درباره‌ي نادر ابراهيمي ميشه گفت كه برنده‌ی جایزه‌ی نخست تعلیم و تربیت یونسکو در زمینه‌ی ادبیات کودکان، نویسنده‌ی برگزیده‌ی ادبیات داستانی بیست سال بعد از انقلاب، نویسنده‌ی صدها مقاله‌ی تحقیقی و نقد، و ده‌ها داستان و رمان و نمایش‌نامه‌ست. از كتاباش ميشه به آتش بدون دود، مردي در تبعيد ابدي، بر جاده‌هاي آبي سرخ و... اشاره كرد.

95374_988.jpg


لينك خريد كتاب از آدينه بوك
وبسايت نادر ابراهيمي
قسمتي از كتابُ با صداي نويسنده بشنويد!

× تاپيك ده روز قفل مي‌مونه. تو اين فرصت كتابُ تهيه و مطالعه كنيد. بعد از ده روز تاپيك براي نقد و بررسي كتاب باز مي‌شه! :D با توجه به اينكه زمانيه كه سرِ خيلي‌ها شلوغه كتاب سبك و كوتاهي انتخاب شده. شركت كنيد حتماً! ×
 
  • شروع کننده موضوع
  • #2

N.M

لنگر انداخته
ارسال‌ها
3,605
امتیاز
13,362
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک
شهر
تهران
مدال المپیاد
طلای دوره ۲۷ المپیاد ادبی
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
ادبیات فارسی
پاسخ : كتاب هشتم: بار ديگر شهري كه دوست مي‌داشتم

ده روز گذشت. اميدوارم كتابُ خونده باشيد و اينا :D
تاپيك براي ده روز باز مي‌مونه؛ البته ممكنه كه تمديد شه. چند تا چيز بگم من. اول اين‌كه اگه كتابُ خوندين خوبه كه توي قفسه‌ي كتابتونم چندخطي درباره‌ش بنويسين. بعدم اين‌كه براي نقد، اين تاپيك ممكنه به درد بخوره.
: )
 

Arghavan S

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,191
امتیاز
17,151
نام مرکز سمپاد
---
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
0
پاسخ : كتاب هشتم: بار ديگر شهري كه دوست مي‌داشتم

خب ؛ بلخره قسمت شد ُ شرکت کردم تو این طرح ِ کذایی :D

به عنوان ِ اولین داستان بلندی که از نادر ابراهیمی میخوندم ، راضیم کرد واقعن . جوری که ترغیب شدم به بیشتر خوندن ازش . بیشتر ترغیب شدم درواقع !
اینکه با فونتهای ِ مختلف ، زمانهای مختلف رو نشون میداد جالب بود . قبلن همچین چیزی رو توی ِ "شاهدخت سرزمین ابدیت" ِ آرش حجازی دیده بودم البته :-" .
از طرز ِ روایتش و نثرش هم خوشم اومد بسیار !
ممم ...
یکی از بهترین کتابایی که خونده‌م نبود البته . در سطح ِ "عالی" نبود ؛ ولی قطعن جزو ِ "خیلی خوب" هام بود . در کل لایک :] .
 

علی دلاور

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
558
امتیاز
1,114
نام مرکز سمپاد
علامه حلی اراک
شهر
اراک
مدال المپیاد
المپیاد زیست
دانشگاه
علوم پزشکی ایران
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : كتاب هشتم: بار ديگر شهري كه دوست مي‌داشتم

به من گفتند دیگر چاپ نمی شود فلذا گیر نیاوردم
 
  • لایک
امتیازات: dorna

MOTAHARE-G

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
304
امتیاز
2,293
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بجنورد
سال فارغ التحصیلی
90
پاسخ : كتاب هشتم: بار ديگر شهري كه دوست مي‌داشتم

من خوندم کتابو.قصد نقد و این ها رو ندارم فقط می خواستم بگم :نثر و لحنش رو دوست داشتم. پایان جالبی داشت و البته نامه هاش هم خیلی خوب بود.
راستش تا الان کتاب داستان ایرانی جز یکی (نصفشو،که خیلی بد بود) نخونده بودم و دوست هم نداشتم بخونم در حالی که این کتاب راضیم کرد.کتاب خوبی بود.
راستشو بخوام بگم یکی از جمله هاش به شدت روی من تاثیر گذاشت و آخرین نکته هم این که همین نحوه ی بیان زمان های متفاوت به صورت هم زمان و فونت های متفاوت باعث می شد برا خودِ من تجسم داستان راحت تر باشه.اینکه طرف داره تو ذهنش با هلیاش حرف می زنه و این بین یکی از خاطره های گذشته (که بی ارتباط با حالِ الانش نبوده به ذهنش می یاد)
در کل کتاب خوبی بود و خب بدم نمیاد از نویسندش کتاب دیگه ای رو بخونم.به خصوص که تعریف کتاب آتش بدون دودشو هم شنیدم!
مرسی برای معرفی کتاب
:)
 
  • شروع کننده موضوع
  • #6

N.M

لنگر انداخته
ارسال‌ها
3,605
امتیاز
13,362
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک
شهر
تهران
مدال المپیاد
طلای دوره ۲۷ المپیاد ادبی
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
ادبیات فارسی
پاسخ : كتاب هشتم: بار ديگر شهري كه دوست مي‌داشتم

نادر ابراهيمي خوبه؛ قشنگ مي‌نويسه و كلاً دوسش دارم. اين كتابش به‌نظرم بهترين كتابش نبود، اما خوب بود.
نثرش قشنگه. اما يه مشكلي كه من دارم اينه كه حس مي‌كنم يه جاهايي اين نثر+حرفاي عاشقانه كتابُ خسته كننده كرده بود. نه؟
 

sayna

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,460
امتیاز
12,313
نام مرکز سمپاد
دبيرستان فرزانگان ۱
شهر
تهران
دانشگاه
علوم پزشكى شهيدبهشتى
رشته دانشگاه
پزشكى
پاسخ : كتاب هشتم: بار ديگر شهري كه دوست مي‌داشتم

با خسته کنندگیش موافقم ، بعد با این که میشد تند خوند و فهمید ، اما یه سری حرفاشو تا با حوصله نمیخوندی نمی فهمیدی ، اون حرفائم واقعا قشنگ بود ، واقعا نثرش رو دوس داشتم یه سری جمله های توی کتاب عالی بود ، مثلا نفرین بی ریاترین پیام آور درماندگیست .. یا خیلی چیزای دیگه 8->
روند داستان بد نبود ، یه کم اون اولش گیج شدم ، بعد من موضوع کلی ِ داستان رو می دونستم واسه همین شاید زود تر هم دستم اومد قضیه ، بازم تاکید می کنم بعضی جاها خسته کننده میشد ، باید وقت میزاشتی براش و با صبر و حوصله می خوندی :D

از اون کتابایی بود که روی نثر آدم تاثییر میزاره ! در کل خیلی خوب .. !
 
  • شروع کننده موضوع
  • #8

N.M

لنگر انداخته
ارسال‌ها
3,605
امتیاز
13,362
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک
شهر
تهران
مدال المپیاد
طلای دوره ۲۷ المپیاد ادبی
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
ادبیات فارسی
پاسخ : كتاب هشتم: بار ديگر شهري كه دوست مي‌داشتم

يه جمله‌ي ديگه‌م داشت، "هر سلام سرآغاز دردناك يك خداحافظي‌ست". كلاً كتاب پر از اين جمله‌ها بود و با ساينا موافقم كه چون پشت هم اومده بود و آدم تند مي‌خوند، كلي از اين جمله‌ها از دست آدم درمي‌رفت.
درباره‌ي شخصيت پردازيش نظرتون چيه؟ به‌نظرم جا داشت بيشتر شخصيت پردازي كنه، البته قطر كتاب بيشتر مي‌شد خب. :-"
 

Arghavan S

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,191
امتیاز
17,151
نام مرکز سمپاد
---
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
0
پاسخ : كتاب هشتم: بار ديگر شهري كه دوست مي‌داشتم

درباره ِ خسته کنندگیش موافقم . یه مقدار بیش از حد توصیف ُ تشبیه ُ جملات ِ قشنگ داشت . تا حدی که بعضی وقتا احساس میکردم دارم یه سری جمله قصار میخونم فقط . !

شخصیتا رو اون قدری که لازم بود پرورونده بود بنظرم . چیزی کم نداشت . یعنی خب آخر ِ داستان معلوم بود که عقل هلیا به احساسش غلبه میکنه ُ نمیتونه دور از مردم باشه ُ اینا . در حالیکه راوی کاملن آدم ِ احساساتی‌یی بود ...
 

raman

Hatter
ارسال‌ها
253
امتیاز
2,846
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک
شهر
تهران
پاسخ : كتاب هشتم: بار ديگر شهري كه دوست مي‌داشتم

خُب؛خیلی وقت پیش خوندمش.کتاب ِ خوبی بود.پُر از جمله هایی که نمیشد سرسری ازش رد شد؛مثل بقیه کتابهای نادر ابراهیمی.البته خدا رو صد هـــزار مرتبه شکر کوتاه تر.با این حال هیچ مناسب خوندن زیر میز،سرکلاس دینی نبود.تمرکز می خواست و انرژی بَر بود با وجود صفحات کم و فونت درشت.
داستانش رو هم دوست داشتم و اگه شیوه ی روایتش اینجوری نبود(همون تغییر فونت ها)خوب از آب در نمیومد.خسته کننده میشد به نظرم.
 
  • شروع کننده موضوع
  • #11

N.M

لنگر انداخته
ارسال‌ها
3,605
امتیاز
13,362
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک
شهر
تهران
مدال المپیاد
طلای دوره ۲۷ المپیاد ادبی
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
ادبیات فارسی
پاسخ : كتاب هشتم: بار ديگر شهري كه دوست مي‌داشتم

خب کل چیزی که ما از هلیا می دونستیم همین بود که به نظر من رو این عقلانی(؟) بودن هلیاـَم می شد بیشتر کار کنه. ( :-")
+ موافقم با هتر که شیوه ی روایتش خیلی کمک کرده که خسته کننده نشه.
 

سنگین دل

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
76
امتیاز
657
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان 1
شهر
تهران
پاسخ : كتاب هشتم: بار ديگر شهري كه دوست مي‌داشتم

خب، با اینکه دلخور بودم از انتخاب نشدن کتاب های پیشنهادی، ولی این چیزی بود که من از کتاب ابراهیمی طی چند ساعتی که برای خوندنش وقت گذاشتم، برداشت کردم:
نخست، توصیه میشه حتما فهرست کتابی رو که شروع به خوندن میکنید، حفظ باشید. مخصوصا این طبقه از کتب.
و همونطور که میدونید این کتاب در سه بخش اصلی خودش رو معرفی کرده: باران رویای پاییز، پنج نامه از ساحل چمخاله به ستاره آباد و پایان باران رویا.
در تمام مدت خوندنش، احساس می کردم یک دایرةالمعارف عاشقی گرفتم دستم! به قول یکی از دوستان، کتابی بود برای رسیدن به عشقی والاتر از عشق های خاکی، پر از جمله های قصار و این صحبت ها...
و از نگاه خود نویسنده، این کتاب سوگندیست به یک شهر، درواقع به سوره ی بلد:
به این شهر سوگند میخورم، تو در این شهر ساکنی و سوگند به پدر و فرزندانی که پدید آورد که انسان را در رنج و سختی آفریده ایم.
 

LOLLIPOP

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,186
امتیاز
11,408
نام مرکز سمپاد
فـرزانگان یک
شهر
تبـریـز
دانشگاه
پلی‌تکنیک
رشته دانشگاه
مهندسی پلیمر/رنگ
پاسخ : كتاب هشتم: بار ديگر شهري كه دوست مي‌داشتم

خب من هنوز تموم نکردمش :-"
ولی تا اینجا: واسم جالبه که هی از این زمان میره به زمان دیگه
بعد این که نمی دونم چرا ولی اصن نمی تونم تند تند بخونمش. خیلی کند پیش میرم
بعد اون اولا که کلا گیج شده بودم اولا نمی فهمیدم چیه قضیه
ولی الان خوبه :D
×میام! :-"
 
ارسال‌ها
3,304
امتیاز
12,651
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان ۱
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1394
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
علوم اجتماعی (انسان‌شناسی)
تلگرام
اینستاگرام
پاسخ : كتاب هشتم: بار ديگر شهري كه دوست مي‌داشتم

من هنوز تموم نکردم !
خیلی دارم آروم آرومُ با حوصله میخونمش چون به نظرم واقعا لازمه ! ینی رو هر جملش به نظرم جای کلی فکر هست ! کلا مدل نادر ابراهیمی اینجوریه که نباید حتی یه جملشُ از دست بدی ! 8->
من عاشق این لطافتُ محبت سرشار کتابای نادر ابراهیمیم ! x:
ینی اوج لطیفیه ...
توصیفاش واقعا فوق العادن .
بهار نارنجا ، میشا ، بارون ، مرداب ، گل خشک شده ، پروانه ...
اصن تهه احساسه . 8->
ینی من از این جور کتابا خوشم میاد چون به شخصیتم میخورن ! :D
به نظرم کتابای نادر ابراهیمی مخاطبای خاصی داره . ینی کسی که اصلا تو فاز این چیزا نباشه به نظرش مزخرف میاد جدا .
حالا باز تموم کردم نظر میدم ! :-"

+ جا داره واقعا به خاطر انتخاب کتاب تشکر کنم . خیلی به جا بود . :) >:D<
 
  • شروع کننده موضوع
  • #15

N.M

لنگر انداخته
ارسال‌ها
3,605
امتیاز
13,362
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک
شهر
تهران
مدال المپیاد
طلای دوره ۲۷ المپیاد ادبی
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
ادبیات فارسی
پاسخ : كتاب هشتم: بار ديگر شهري كه دوست مي‌داشتم

به‌نظر منم نقطه قوتش همين جمله‌هاي قصار بود و طرز روايتش (از اين زمان به اون زمان) بود.
جالب بود برام كه توي يه سايتي(فك كنم حضرت والا مامبو جامبو) خوندم كه نادر ابراهيمي يه بار يه متن كهنيُ مي‌نويسه و به استاداش نمي‌گه كه خودش نوشته و همه شون تا مدتي فك مي‌كردن واقعاً متن از فلان قرن پيشه.

+@سنگين دل: درباره‌ي انتخاب كتاب بازم معذرت مي‌خوام؛ اما قراره كه دوره‌ي بعد اون كتاب باشه.
 

سنگین دل

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
76
امتیاز
657
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان 1
شهر
تهران
پاسخ : كتاب هشتم: بار ديگر شهري كه دوست مي‌داشتم

به نقل از نرگس² :
به‌نظر منم نقطه قوتش همين جمله‌هاي قصار بود و طرز روايتش (از اين زمان به اون زمان) بود.
جالب بود برام كه توي يه سايتي(فك كنم حضرت والا مامبو جامبو) خوندم كه نادر ابراهيمي يه بار يه متن كهنيُ مي‌نويسه و به استاداش نمي‌گه كه خودش نوشته و همه شون تا مدتي فك مي‌كردن واقعاً متن از فلان قرن پيشه.

+@سنگين دل: درباره‌ي انتخاب كتاب بازم معذرت مي‌خوام؛ اما قراره كه دوره‌ي بعد اون كتاب باشه.
هه...بله، واقعیت داره.
یادم میاد در مستندی که درباب ابراهیمی بود، اون متن خونده شد.
 

روژین د.

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,269
امتیاز
8,910
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1 تهران
شهر
تهران
دانشگاه
علوم پزشکی تهران
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : كتاب هشتم: بار ديگر شهري كه دوست مي‌داشتم

اولاً مرسی به خاطر انتخاب کتاب! (هم چون قطرش کمه و این موقع ها با اینکه سرمون شلوغه و اینا می‌تونستیم بخونیمش و هم به خاطر اینکه به نظرم از اون کتاباییه که باید خوند.)

و به نظرم یک نکته مثبت همین قطر کم و فونتش بود. منم اولش گیج شدم؛ حتی یکمش رو خوندم دوباره برگشتم از اول کتابو دقیقتر خوندم تا اومد دستم. کلاً نثرش هم اینطوری بود که یهو می‌دیدی 5-6 بار یه جمله رو خوندی تا فهمیدی.
واسه همین به نظرم اگه قطرش بیشتر بود من شخصاً حوصله ام نمی‌کشید ادامه اش بدم.

بعد با ریحانه موافقم،‌بعضی توصیفاش عالی بودند. یعنی به نظرم کلماتش رو خیلی دقیق انتخاب کرده بود و دقیقاً همون حسی رو که باید بهت القا می‌کرد.

ولی در کل کتابی نبود که فکرم رو مدت زیاد درگیر کنه و خیلی بهش فکر کنم و اینا. صرفاً یه کتابی که بخونی، بفهمیش و لذّت ببری.
 
  • شروع کننده موضوع
  • #18

N.M

لنگر انداخته
ارسال‌ها
3,605
امتیاز
13,362
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک
شهر
تهران
مدال المپیاد
طلای دوره ۲۷ المپیاد ادبی
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
ادبیات فارسی
پاسخ : كتاب هشتم: بار ديگر شهري كه دوست مي‌داشتم

به جز اشكالايي كه گفتين، به نظرون چه مشكلي داشت؟ به نظر من يكي از ضعفاش اين بود كه اصن تعليق نداشت. طوري نبود كه يه قسمتش نتوني كتابُ‌بذاري زمين... در واقع بعضي وقتا حتّي خسته مي‌شدي و كتابُ مي‌ذاشتي زمين! :D
 

sahere

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,829
امتیاز
11,813
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2
شهر
مشهد
دانشگاه
علوم پزشکی مشهد
رشته دانشگاه
گفتار درمانی
پاسخ : كتاب هشتم: بار ديگر شهري كه دوست مي‌داشتم

من تازه شرو کردم ... (البته تازه شروع کردن نداره کتاب 100 صفه ای :-" )
نمیتونم قبل خواب و جاهای شلوغ بخونمش قاطی میکنم که چی میگه! کنجکاوی خاصی هم پیدا نشده در درونم :-"
صرفا جهت ابراز وجود ;;) :-"
 
  • لایک
امتیازات: N.M

Arghavan S

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,191
امتیاز
17,151
نام مرکز سمپاد
---
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
0
پاسخ : كتاب هشتم: بار ديگر شهري كه دوست مي‌داشتم

آقا خب این چه وضعیه ؟! از ماه ِ پیش گفتن کتابخوانی گروهی وای وای ؛ العان شرو میکنین ؟! نذارین به طرز ِ بدی وارد ِ عمل بشم آ :/ .

یکی از ضعفاش این بود که یه مدت طول میکشید تا بفهمی این قضیه ِ فونتها ُ اینا رو . مثلن یه ده - دوازده صفحه . بعد تا اونجا قاطی میکردی هی ، که این چیه ُ اینجا کجاس ُ اینا .
یه مقدار سخت بود اولش .
نثرشم یه مقدار سنگین بود . سنگین نه آ ؛ قلمبه سلمبه شاید بشه گفت بهش ! برای ِ کسی که کتاب ِ راحت‌الحلقوم میخونه کلا ً ، یه مقداری سخت بود .
نمیدونم دیگه :D مشارکت کنین خب :/
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.
بالا