کارگاه اسطوره شناسی

به نظر شما اساطیر تا چه حد در زندگی ما نقش دارن؟

  • زیاد

    رای‌ها: 6 28.6%
  • کم

    رای‌ها: 5 23.8%
  • نمیدونم

    رای‌ها: 6 28.6%
  • تاثیری ندارن

    رای‌ها: 4 19.0%

  • رای‌دهندگان
    21

میـنا

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,223
امتیاز
4,990
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
bnb
سال فارغ التحصیلی
1394
رشته دانشگاه
پزشکی سمنان
sari galin

https://www.youtube.com/watch?v=UwBeE6NPFVI
رقص Sari Gelin
https://www.youtube.com/watch?v=_f283lC66ak
رقصxan cuban
سر موی بلند را نمی‌بافند،(در پوشش ملی ترکها موهارو از دو طرف میبافن ولی سر موهارو نمی بافن و اراد میذارن)
گل تر را نمی‌چینند،
عروس زرد.(موطلائی)(اشاره به خورشید هم داره)
این عشق، چه عشقی است،
تو به هم نمیرسیبم؟
چه کنم، امان امان
عروس زرد.(موطلائی)
، در بلندای این دره،
ای چوپان بازگردان بره (گمشده) را،
اگر برنگردانی برّه را
خودم را می‌کشم،
چه شود گر روزی من ببینم،
روی یار پرنازم را،
چه کنم، امان امان / چه کنم، امان امان
عروس زرد.(موطلائی)
عاشق از ایل و طایفه خود جدا افتاده
شانه هم از موها جدا افتاده
تحمل یک روز جدایی‌اش را نداشتم
حالا سالهاست که از او جدا مانده‌ام
چه کنم، امان امان / چه کنم، امان امان
عروس زرد.(موطلائی)
چه کار کنم ساري گلين
این هم ترجمه اهنگ ساری گلین.......خوانندگان ریادی خوندنش...از جمله میتونیم به شاهکار هنری زنده یاد بهبودف اشاره کنم.
یه اهنگی هم هست به اسم سارا(اپایده سللر سارانه) اینم خیلی معروفه.

سیلها سارا را بردند.
بروید و به خان چوبان بگویید
که امسال به موغان نیاید
اگر بیاید به خون ناحق فرو میرود
سیلها سارا را بردند
یک فرزند چشم شهلا را.
رودخانه ی آرا عمیق نیست
آب روانش سرد نیست
عروسی مانند سارا وجود ندارد
سیلها سارا را بردند
یک فرزند چشم شهلا را.
آرا چای گذشت و طغیان کردسیل سارا را قاپید و فرار کرد
چشم هر بیننده ای اشکالود است
قالی بیاور ودر اتاق پهن کن.
جای سارا خالی شد
دست چوپان به نیستی رسید و خالی شد
سیلها سارا را بردند
یک فرزند چشم شهلا را
اهنگای زیادی درباره خان چوبان وساری گلین هست...من اونایی رو انتخاب کردم که تو مناطق خودمون مشهورن....این ااهنگارو اکثر ترکهای ازربایجان حفظن.
..........
.......
این داستان تمادی هست برای عشق بی نهایت یک دختر به معشوفش همراه با پاکی...نشان دهنده و الگوی روابط عاشقانه دختران سرزمینم ازربایجان...
و خان چوبان هم نشان دهنده ی وقاداری پسران سر زمینم هست برای معشوفشون(بعد از مرگ سارای خان چوبان حالت جنون میگیره و هر صبح اهنگ سارای رو میخونه)
ساری گلین نشبیهی هست به خورشید...رفصش یکی از رقصهای مشهور دخترات ترک هست که دستها مرتبن باز شده و به سوی اسمان گرفته میشود.....نوعی حس خواستن معشوف.....واشاره به خورشید داره...
.....
فیلم های زیادی هم از این داستان ساخته شده...خلاصه داستان اینکه دختری با پوست سفید وموی زرد وچشمان شهلایی عاشق پسری به اسم خان چوبان میشه و بعد از قرار عروسی دهخدای ده چشمش به سارای میافته وپدرش رو گروگان میگیره وسارای رو تهدید میکنه باهاش ازدواج نکنه پدرش رو میکشه...سارای بعد از ازاد کردن پدرش خودش رو تو رود میندازه و جاودانه میشه( افسانه میگه که دلیل انعکاس افتاب تو اب رود ارا چای افتادن سارای تو ابه روده.)
 

Radikal

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,576
امتیاز
31,307
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
94
مدال المپیاد
داغ دیده ام بعله!
دانشگاه
صنعتی شریف
رشته دانشگاه
سیاستگذاری علم و فناوری
اینستاگرام
عشقِ اسطوره ای اکو و نارسیس / اسطوره یونانی

در حالِ حاضر اکو به معنی پیچشِ صداست
و نارسیسیم هم به معنی خود شیفتگی حالا میخوایم ببینیم که این تعابیر از کجا نشأت میگیرن :

اکو ، فرشته ی بسیار پرحرفی بوده که به وسیله ی یکی از خدایان محکوم به خاموشی ابدی میشه و فقط اجازه داره که آخرین کلماتی که از دهانِ دیگران خارج میشه رو تکرار کنه.
نارسیس هم شکارچی ، زیبا رویی بوده که دلِ دخترانِ زیادی رو میرُبوده.
اکو و خیلی از دخترهایِ دیگه عاشقِ نارسیس میشن ، اما نارسیس عشق رو جدی نمیگیره و تمامی دخترانی که عاشقش میشن رو به سخره میگیره.
دختران هم پیشِ خدایان میرن و میخوان که نارسیس رو مجازات کنند وخدایان هم برایِ مجازاتِ نارسیس کاری میکنند که اون وقتی چهره ی خودش رو در آب میبینه ، عاشقِ خودش بشه ، و تا ابد محکوم میشه که به چهره ی خودش در آب عشق بورزه و چون این عشق یک عشقِ اسطوره ای بوده ، نارسیس هر روز از داغِ این عشق ضعیف تر و ضعیف تر میشه تا یک روز جان به جان آفرین تسلیم میکنه!

درست در همون مکانی که نارسیس میمیره ، اولین گلِ نارسیس (نرگس)رشد میکنه.
و اکو هم وقتی که خبرِ مرگِ نارسیس رو میشنوه ، انقدر نحیف میشه که به یک اکو(انعکاسِ صدا) تبدیل میشه.

به همین دلیل به افرادی که خودشیفته هستند میگن نارسیسیم و به انعکاسِ صدا میگن اکو.
 
ارسال‌ها
599
امتیاز
6,850
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
شهر خشن
سال فارغ التحصیلی
98
مدال المپیاد
زیستی ناکام
رشته دانشگاه
پزشکی
ثور و گرزش

قبل از اینکه مسیحیت به نروژ بیاد، اسطوره ای بود به نام ثور که سوار یه ارابه ای بود که دوتا بز اونُ میکشیدنو طرف تو آسمونا سیر می کرد. و ثور یه گرز داشت و موقعی که اونو تکون میداد، رعد و برق ایجاد میشد. موقع رعد و برق هم بارون میبارید و این باعث حاصل خیزی زمینای کشاورزی میشد و به خاطر همین وایکینگ ها میگفتن که ثور خدای حاصلخیزیه.
و این ثور اهمیت دیگه ای هم داشت و اون مربوط به نظم جهان میشد. به این ترتیب که وقتی دیوهای تبه کار میومدن الاههء باروری مردم رو بدزدن ـ که اون موقع نه حاصلخیزی بود و نه زنی بچه دار میشد ـ این ثور میومد گرزش رو طر اونا پرتاب میکرد و از بین میرفتن.
این مسئله به نحوی تعادل در طبیعتُ توضیح می داد و این بود دلیل کشمکش خیر و شر.
 

Agent 47

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
318
امتیاز
1,190
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
تهران
دانشگاه
شهید بهشتی
رشته دانشگاه
علوم کامپیوتر
پاسخ : اسطوره شناسی

پرومتيوس تیتانی که آتش را پنهانی به انسان بخشید و برای مدت طولانی بالای کوهی بسته شد و یک عقاب هر روز جگرش را می خورد.
 

CPHM

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
521
امتیاز
4,078
نام مرکز سمپاد
اژه اي
شهر
اصفهان
سال فارغ التحصیلی
95
مدال المپیاد
مرحله دو فيزيك و شيمي
دانشگاه
University of Oxford
رشته دانشگاه
Theoretical physics
پاسخ : اسطوره شناسی

و اما معروف ترین اسطوره ها:
خدایان یونانی:
1. زئوس:
خدای خدایان یونانی که خدای آسمان ها بوده و سلاحش رعد بوده
2. پوسایدون:
خدای اقیانوس ها
3. هادس (درستش هِیدیز) :
خدای عالم مردگان

این سه خدا, خدایان اصلی بوده اند و در حقیقت قدیمی ترین ها
این سه خدا فرزندان تایتان ها بوده اند که موجوداتی ماورایی بوده اند بسیار بی رحم که خدایان(بچه های خودشون) و انسان هارا می کشته اند و بعضا میخورده اند
این سه خدای اصلی قیام می کنند بر علیه تایتان ها و آن ها را زندانی می کنند یا می کشند

از جمله تایتان ها:
1. اطلس:
که زیر یک کوه زندانی شده بود و محکوم بود که تا ابد کوه را روی کمر خود نگاه دارد چون در حقیقت این کوه ستون آسمان بود و آسمان روی این کوه نگاه داشته شده بود و اگر اصلش کوه را رها می کرد آسمان به زمین می رسید و تمام جهان نابود می شد
2. پرومتئوس: یک تایتان خیرخواه بود که به انسان هدیه آتش را داد (البته بعضی افسانه ها او را خالق انسان می دانند) و به خاطر سرپیچی از فرمانروا تایتان ها مجازات شد(پست بالایی)

و اما چند از خدا های جزئی:
1. آتنا:
اله عقل و خرد که از مغز(!) زئوس بیرون زد(!)
و معمار الیمپوس (شهر خدایان بود)
2. دیوزینیوس: یک شراب ساز بسیار ماهر بود که زئوس چون خیلی شراب او را دوست داشت او را تبدیل به خدای تاکستان کرد.....
3. هرمس:
خدای نامه بر و درحقیقت پیک خدایان

و چند نفر دیگر هم که جالب هستند اگر خوایتید درباره شان بخوانید:
ناتالینوس-پرسیوس-میناتور(درستش مینوتور)-الهگان سرنوشت (سه تا خواهر کور با یدونه چشم)-هرکول-نیکلاس فلامل جاودانه
 
ارسال‌ها
589
امتیاز
11,386
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بجنورد
سال فارغ التحصیلی
97
پاسخ : اسطوره شناسی

بد نیست اساطیر ایرانی هم این وسط بدونیم. حالا اسطوره که زیاد هست ولی من این دوتا رو میگم:

1- امشاسپندان معنی این اسم که میشه انوشگان نیکو یا جاودانان پاک و یا مقدسان بی مرگ! امشاسپندان دختران و پسران اهورامزدا بودند و به گفته اساطیر هر کدومشون نمود یا صفتی از اهورامزدا بودند که اصلیاشون شش نفر بودن: بهمن یا وهومن، اردیبهشت، شهریور، سپندازمذ، خرداد و مرداد... البته به گفته بعضی منابع هفت نفر بودن که نفر هفتم یه مدت سپندمینو و یه مدت سروش یا بهرام بوده حالا من مطمئن نیستم. حالا اینا ایزدان نگهبان بودند و نمودهای ارتباط خدا و انسان

جالبه بدونین نبرد خیر و شری هم وجود داره در اساطیر ایران مثله همه اساطیر که اون طور که میگن هفت دیو هم وجود داره که نمودها و صفت های انگره مینو(اهریمن مقابل اهورامزدا) هستن و در نبرد این هفت دیو کماره در مقابل امشاسپندان مبارزه میکنن و ایزدان رده پایین تر با دیوان رده پایین تر!

2- آشوزوشت یا بهمن مرغ جغدی در افسانه های ایرانی هست که توسط اهورامزدا آفریده شده و دوستدار حقه و میره ناخن های افرادی که ضده حق هستن رو میخوره :| میگن که این جغد کتاب مقدس رو حفظه و گفتارهایی ازش رو میخونه و دیوهارو به وحشت میندازه!
 

Radikal

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,576
امتیاز
31,307
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
94
مدال المپیاد
داغ دیده ام بعله!
دانشگاه
صنعتی شریف
رشته دانشگاه
سیاستگذاری علم و فناوری
اینستاگرام
پاسخ : اسطوره شناسی

b1e5abcab35389cd7135c75a1d376c23.jpg

فکر کنم ، کم و بیش اسمِ آرتمیس به گوشتون خورده باشه!
امروز این دخترِ اسطوره ای یونانی و زندگیش رو بررسی میکنم!
آرتمیس دخترِ زئوس خدایِ خدایانِ یونانی بود و در بالایِ سرِ اون هلالِ ماه میدرخشید ، همچنین اون یک برادرِ دو قولو به اسمِ آپولون داشت ، جالبه که بدونید آرتمیس یک روز زودتر از برادرش به دنیا میاد و بلافاصله بعد از به دنیا اومدنش ، برادرش آپولون رو به دنیا میاره و از همون روزِ اول به عنوانِ نگهبانِ کودکان و حامی زنان هنگام زایمان برگزیده میشه ، آرتمیس مظهر پاکدامنی بوده و در سال هایِ ابتدایی زندگیش از پدرش زئوس درخواست میکنه که بکارتِ ابدی به اون بده ، همچنین تمامِ همراهانِ آرتمیس هم باکره بودند ، اون بسیار از طهارت و پاکدامنی خودش مراقبت میکرده و برایِ هر مردی که به اون بی احترامی میکرد ، مجازات هایِ سخت و سنگینی در نظر میگرفت.
آرتمیس همچنین حامی دخترانِ کوچیک و نابالغ بود ، و برادر اون حامی پسرانِ کوچیک بود.
آرتمیس از موهبت شفا بخشی برخوردار بود..
سرگرمی آرتمیس پرسه زدن در جنگل هایِ کوهستانی و زمین هایِ بکر برایِ شکارِ شیر و پلنگ و گوزن بود ، به همین دلیل به آرتمیس الهه ی شکار و حیاتِ وحش میگفتند ، آرتمیس یک تیر و کمان نقره ای بسیار زیبا که توسطِ سازندگانِ ماهر ساخته شده بود داشت .
همچنین آرتمیس دارایِ حسِ استقلال طلبی بسیار زیادی بوده.
 

Dawn

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
869
امتیاز
3,462
شهر
تهران
پاسخ : اسطوره شناسی

به طور کلی راجع به اسطوره شناسی اسکاندیناوی گفتم حالا می خوام خدایان مهم اونها رو معرفی کنم.
1-odin
اودین خدای خدایان اسکاندیناوی،خدای جنگ و مرگ و همچنین خرد و اشعار و حکمت بوده.همسرانش فریگ،یورد و گرید بودن. پنح فرزند مهمش بالدر خدای پاکی و دوستی،هود خدای تاریکی و زمستان،هرمود پیام رسان و جسور،تور خدای آذرخش و توفان و ویدار خدای انتقام بودن.
اودین خودش رو نه روز از درخت دنیا آویزون و بدنش رو زخمی کرد که نتیجه ش نه سرود و نغمه،هجده طلسم و به دست آوردن توانایی گفتگو با مردگان براش بود.
اودین می تونست تمام اتفاقات نه دنیای نورس رو مشاهده کنه.
اودین دو کلاغ سیاه به نام های هوگین و مونین، دوگرگ به نام های جری و فریکی و یک اسب با هشت دست و پا به نام اسلپینیر داشت.
اودین توسط گرگی کشته شد نهایتاً و پسرش ویدار برای انتقام شاخ های گرگ رو بعدها شکست.
2-Thor
تور خدای رعد، فرزند اودین و فریک بود.تور یه چکش داشت که به وسیله اون صاعقه رو ایجاد می کرد(با چرخوندن). تور یه ارابه متصل به دوبز هم داشت. بزرگترین دشمنش عظیم ترین مار افسانه ای نورس بود که این مار فرزند لوکی بود. در کل تور محبوی ترین ایزد در افسانه های نورس به شمار میره.

3-Tyr
تیر خدای نبردهای تن به تن و شحاعت بود. تیر فرزند اودین و فریگ بود. در دوران وایکینگ ها هم خدای حنگ بود که نام تیر به معنای خدا در همون عصر شناخته می شه.
4-Balder
بالدر خدای نور،پاکی و دوستی،فرزند اودین و فریگ بود. همه عاشقش بودند و بسیار خدای خوبی بوده اما توانایی هاش نسبت به سایر خدایان کمتر بوده. بالدر صاحب بزرگترین کشتی 9 دتیا هم بوده. محل سکونتش پاک ترین مکان این نه دنیا بوده. روایت مرگش هم روایت جالبیه که توصیه می کنم بخونید.
5-Freyja
فریا الهه عشق،زیباترین و خوش یمن ترین بوده. علاقه مندبه موسیقی و بهار گل و همچنین نژاد اِلف ها بوده.
فریا یکی از مهمترین الهه های ونیر بوده و توانایی تبدیل شدن به شاهین داشته. فریا یک ارابه با دوگربه داشته. اشک های فریا تبدیل به طلا میشدن.
6-Heimdall
هایمدال خدای روشنایی،نگهبان پل رنگین کمان(تنها ورودی آسگارد) و مخافظ آسگارد،از ورود غول ها به آسگارد جلوگیری می کرد. توانایی بیدار موندن زیاد و قدرت بینایی و شنوایی بالایی داره. سه نژاد بشریت برده ها روستاییان و جنگجویان رو آفرید. بزرگترین دشمنش لوکی بود و نهایتا لوکی به دستش کشته میشه.
7-Njord
نیورد خدای دریا و باد،ونیری و پدر فریا بود.
8-Loki
لوکی خدای بذله گویی،شرارت و تغییر شکل،خطرناک ترین خدا و به شدت باهوش بود. چهره زیبا داشت و انواع مخلوقین رو ایحاد می کرد. پدر و مادرش از نژاد غول ها بودن.
نهایتا توسط خدای روشنایی کشته شد.
 

boodika

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
904
امتیاز
6,072
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
ناکجا
سال فارغ التحصیلی
1398
بابک خرمدین...ابومسلم
 

boodika

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
904
امتیاز
6,072
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
ناکجا
سال فارغ التحصیلی
1398
پاسخ : اسطوره های فراموش شده ایرانی

اسطوره ها و افسانه هایی مثل ده ده قورقورد(مطمئن باشین خیلی غنی تر از شاهنامه فردوسیه،مجموعه داستانه که شخصیت اول داستانه) قاچاق نبی ،دلی دومرول ،
و چند نفر دیگه که یادم نیس

زیادن ولی اطلاع رسانی نمیشه...نمیگن
در دوره رضاخان اجازه کتاب به زبان تورکی نمیدادن واسه همین دیگه خیلیاشون از یاد رفتن

منم ائن چیزایی که میدونم از آهنگهای آذربایجانی که شنیدم از بابا بزرگم و بابام پرسیدم اونا بهم گفتن یا اومدم تحقیق کردم...
بابک خرمدین از خطه اذربایجان که
 

پهلوی

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,543
امتیاز
22,377
نام مرکز سمپاد
میرزا کوچک خان
شهر
رشت
سال فارغ التحصیلی
1399
پاسخ : اسطوره های فراموش شده ایرانی

اسطوره ها و افسانه هایی مثل ده ده قورقورد(مطمئن باشین خیلی غنی تر از شاهنامه فردوسیه،مجموعه داستانه که شخصیت اول داستانه) قاچاق نبی ،دلی دومرول ،
و چند نفر دیگه که یادم نیس

زیادن ولی اطلاع رسانی نمیشه...نمیگن
در دوره رضاخان اجازه کتاب به زبان تورکی نمیدادن واسه همین دیگه خیلیاشون از یاد رفتن

منم ائن چیزایی که میدونم از آهنگهای آذربایجانی که شنیدم از بابا بزرگم و بابام پرسیدم اونا بهم گفتن یا اومدم تحقیق کردم...

ده ده قورقود برگرفته از یک تعزیه ی ایرانی قبل از اسلامه که به ترکی ترجمه شده، اسم اماکن و اسامی اشخاص به تورکی تغییر کرده و یک حماسه ی مثلا تورکی رو تشکیل داده، ضمن اینکه در نزد هیچکدوم از ادیبان نامدار جهان و کارشناسان فرهنگی به عنوان یک اثر مدون و یک شاهکار ازش یاد نمیشه، به علاوه از قدمت چندانی هم برخوردار نیست و با استناد بر اینکه از اسم استانبول با همین نام یاد کرده، نهایتا ۶۰۰ سال قدمت داشته باشه و حتی قدیمی‌ترین نمونه ی یافت شده از اون فقط ۱۲۰ سال قدمت داره!
همینطور داستان های اون ساده و کودکانه هستن و در واقع شما می‌تونید اونها رو با کلیله و دمنه مقایسه کنید تا با ۶۰۰۰۰ بیت نظم دارای ردیف و قافیه متناسب و وزن یکسان!
مسلما شاهنامه که حدود ۱۰۰۰ سال پیش چندین حماسه ی ایرانی رو در ۶۰۰۰۰ بیت به نظم کشیده خیلی قوی تر از یک کتاب صد و بیست ساله به زبان ترکیه، همون‌طور که کمال زرد شاعر عثمانی در ۸۹۵ هجری در مقدمه سلاطین نامه گفته: زبان ترکی به غایت خشن بوده و اهل سخن از آن شرمسارند
و در ادامه گفته: مردم مشتری زبان فارسی هستند و از ترکی دوری می‌جویند...
ماجرای کمال زرد هم اکثر منابع ذکر کردن، شما می‌تونید تو سایت آذر گشنسپ در صفحات 633 و 634 فصل 37 کتاب آقای فیروز منصوری با فرمت PDF مطالعه کنید.
شاهنامه فردوسی بین کارشناسان ادبی جهان به عنوان چهارمین اثر ادبی جهان شناخته شده
رتبه ی یک به آثار هومر اختصاص داده شده، رتبه ی دوم رو به یاد ندارم، رتبه ی سوم هم به آثار شکسپیر، گرچه کارشناسان همه اروپایی بودن و مشخصا جانبدارانه انتخاب کردن چون شاهنامه با ۶۰۰۰۰ بیت منظم مشخصا خیلی قوی تر از آثار هومره که حدس زده میشه آثارش برای خودش نیست و جمع آوری از سخن قدیمی هاست!
ده‌ده قورقود نه تنها بین ده اثر ادبی جهان قرار نمی‌گیره بلکه اصلا بین کارشناسان ادبی جهان مطرح نیست!
 

clever child

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
658
امتیاز
1,831
نام مرکز سمپاد
Allame Helli.II
شهر
Tehran
سال فارغ التحصیلی
94
دانشگاه
Tehran Polytechnic
رشته دانشگاه
Electrical Engineering
آخرین ویرایش:

əlireza

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,969
امتیاز
8,899
نام مرکز سمپاد
..
شهر
..
سال فارغ التحصیلی
1392
دانشگاه
---
یه پستی رو از من نقل قول کردید کردید که اصلن یادم نمیاد مال چه زمانی هست :)) چون نقل قول کردید جواب میدم اونم جواب‌ها شاید ربطی به تاپیک نداشته باشه.


همون‌طور که کمال زرد شاعر عثمانی در ۸۹۵ هجری در مقدمه سلاطین نامه گفته: زبان ترکی به غایت خشن بوده و اهل سخن از آن شرمسارند
و در ادامه گفته: مردم مشتری زبان فارسی هستند و از ترکی دوری می‌جویند...

من فرض میکنم این نقل قول شما درست باشه :-" نظر ایشون دلیل داره . زبان تُرکی و سیستم آوایی اون اصلن با وزن و عروض سازگار نیست.مشکلاتی بوده در این زمینه و شاعران از کلمات و عبارات عربی و فارسی به وفور در اشعارشون استفاده میکردند. برای همین ایشون این حرف رو گفته :)) حالا یک زبانی خشن هست نمیدونم یعنی چی :)) میزنه طرف رو خشونت داره یا چی :))

ده ده قورقود برگرفته از یک تعزیه ی ایرانی قبل از اسلامه که به ترکی ترجمه شده، اسم اماکن و اسامی اشخاص به تورکی تغییر کرده و یک حماسه ی مثلا تورکی رو تشکیل داده

متاسفانه جملات شما لحن تحقیری آمیزی داره.همینطور تعریف شما از ایرانیت بسیار بسته‌ست.اونچیزی که من نوشته شما متوجه میشم تُرک بودن با ایرانی بودن در تضاده :-"

درباره شاهنامه هم نظری ندارم.همینطور دده قورقود :))
زمان ساسانیان ترک ها تو آسیای میانه بودن و ایران اصلا ترک نداشته. خطه آذربایجان منظورت خطه آراراته دیگه ؟ :-"

به نظر میاد ایران شما به هیچ وجه مرز نداره به قول استاد ملکیان این ایران شما کجاست؟ :-? درست میفرمایید در زمان ساسانیان تُرک‌ها در آسیای میانه بودند ولی دلیل نمیشه در جاهای دیگه نبوده باشند من جمله ایران و به قولی دیگر ممالک محروسه قاجار:-"

استاد ملکیان :

و اما مطلب بعدي اينكه اصلاً ايران كجاست؟

شما كه اينقدر مي گوئيد ايران تاريخ فلان داشته، از كجا به بعد را مي گوئيد ايران و از كجا به بعد را مي گوئيد ايران نيست؟ از لحاظ جغرافيايي عرض مي كنم؟ آيا افغانستان جزء ايران به حساب مي آيد؟ ماوراء النهر جزء ايران است؟ در زمان هخامنشيان ايران يك وسعتي داشته زمان ساسانيان يك وسعت ديگر داشته است؟ زمانها مادها و يا اشكانيان يك وسعت ديگر داشته ، زمان آل بويه يك وسعت ديگر داشته… روي هر كدام انگشت بگذاريد و بگوئيد اين وسعتي كه در آن زمان بوده، ما مي گوئيم اين ترجيح بلامرجع است و منطق ندارد،
 
آخرین ویرایش:

پهلوی

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,543
امتیاز
22,377
نام مرکز سمپاد
میرزا کوچک خان
شهر
رشت
سال فارغ التحصیلی
1399
یه پستی رو از من نقل قول کردید کردید که اصلن یادم نمیاد مال چه زمانی هست :)) چون نقل قول کردید جواب میدم اونم جواب‌ها شاید ربطی به تاپیک نداشته باشه.




من فرض میکنم این نقل قول شما درست باشه :-" نظر ایشون دلیل داره . زبان تُرکی و سیستم آوایی اون اصلن با وزن و عروض سازگار نیست.مشکلاتی بوده در این زمینه و شاعران از کلمات و عبارات عربی و فارسی به وفور در اشعارشون استفاده میکردند. برای همین ایشون این حرف رو گفته :)) حالا یک زبانی خشن هست نمیدونم یعنی چی :)) میزنه طرف رو خشونت داره یا چی :))



متاسفانه جملات شما لحن تحقیری آمیزی داره.همینطور تعریف شما از ایرانیت بسیار بسته‌ست.اونچیزی که من نوشته شما متوجه میشم ایرانی مساوی نیست با ایرانیت :-"

درباره شاهنامه هم نظری ندارم.همینطور دده قورقود :))



به نظر میاد ایران شما به هیچ وجه مرز نداره به قول استاد ملکیان این ایران شما کجاست؟ :-? درست میفرمایید در زمان ساسانیان تُرک‌ها در آسیای میانه بودند ولی دلیل نمیشه در جاهای دیگه نبوده باشند :-"
خب دوست عزیز میلی به بحث ندارم چون به یاد ندارم هیچ وقت از بحث با یک تورک زبان نتیجه گرفته باشم -البته توهین به تورک زبانان نشه، منظورم اینه که هرگز حاضر به پذیرش موضوعی خلاف حرف خودشون نیستن- با این حال خودمو موظف می‌دونم چند تا نکته رو ذکر کنم
نمی‌دونم شاید چون شما زبانتون عوض شده و طی این سال ها توسط افراد یهودی تبار این حس به شما القا شده که باید از هویتی که براتون تعریف شده دفاع کنید، چنین ادعا های عجیبی میکنید
شما اگه به کتاب های جغرافی نگاران قدیم مثل مسعودی و مستوفی و مقدسی توجه کنید ساکنان قدیم آذربایجان رو تات برشمردن
خیلی از شهر های بزرگ -مثل میانه- و خیلی از روستا های مهم -مثل کلیبر- در آذربایجان و اردبیل تا کمتر از صد سال گذشته به تاتی تکلم میکردن، خب شهر تبریز یه شهر شاه نشین بوده و مرکز حکومتی ترکها بوده، طبیعیه که زبانشون تغییر کنه و بسیاری از افراد بر این حقیقت اصرار دارن ولی خب تا ما مثلا می‌گیم کسروی پان‌ترک میگه نویسنده مزدور دربار پهلوی:))
من فقط به جهت اینکه بحث تاپیک منحرف نشه ادامه نمیدم، اما می‌تونم بگم صد در صد آذربایجان و آران جزئی از ایران بودن، هستن و خواهند بود، کور باد چشم اون کسی که نتونه ببینه، مردم آذربایجان هم همگی عزیز و محترم هستند و همه روی چشم ما جای دارند.
اما این دلیل نمیشه چون آذری و آذربایجان برای ما عزیز هستند،با این دروغ ها مخالفت نکنیم، دده قورقود هیچ ربطی به ایران و ایرانی نداره
تاتار و قرقیزی و... میتونن ادعای مالکیت این کتاب ساده و سبک رو بکنن ولی خب یه آذری از لحاظ منطقی باید به شاهنامه افتخار کنه، همون‌طور که کرد و لر و بلوچ و گیلک و لک و تالش و تات و سگز و... میکنن.
شما در این قرن به دنیا اومدید بنابراین میشه گفت زبان مادریتون در حال حاضر ترکیه، پس من هم حرف بیشتری ازش نمی‌زنم تا یه وقت سوء تفاهم نشه
فقط خواستم این رو به شما بگم که مطمئن باشید حرف شما درباره دده قورقود برای هیچ کس ارزش نداره بنابراین سعی نکنید از این راه ها از هویت تحریف شده ی خودتون دفاع کنید
پاینده باشید(;
 

əlireza

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,969
امتیاز
8,899
نام مرکز سمپاد
..
شهر
..
سال فارغ التحصیلی
1392
دانشگاه
---
به حد کافی در این مورد حرف زدم در این فروم :-" واقعن نمیدونم این حرفای شما چه ربطی به جوابی که من به شما دادم داشته.

به موضوعات(تحریفات) تاریخی که عرض کردید کاری ندارم.

من فقط به جهت اینکه بحث تاپیک منحرف نشه ادامه نمیدم، اما می‌تونم بگم صد در صد آذربایجان و آران جزئی از ایران بودن، هستن و خواهند بود، کور باد چشم اون کسی که نتونه ببینه، مردم آذربایجان هم همگی عزیز و محترم هستند و همه روی چشم ما جای دارند.

البته قسمت جنوبی آذربایجان جز ایران هست و شکی در آن نیست :-" کور باد واقعن :-"

لازم هست که نوشته استاد ملکیان (فیلسوف پانترک ) رو دوباره بخونید :

شما كه اينقدر مي گوئيد ايران تاريخ فلان داشته، از كجا به بعد را مي گوئيد ايران و از كجا به بعد را مي گوئيد ايران نيست؟ از لحاظ جغرافيايي عرض مي كنم؟ آيا افغانستان جزء ايران به حساب مي آيد؟ ماوراء النهر جزء ايران است؟ در زمان هخامنشيان ايران يك وسعتي داشته زمان ساسانيان يك وسعت ديگر داشته است؟ زمانها مادها و يا اشكانيان يك وسعت ديگر داشته ، زمان آل بويه يك وسعت ديگر داشته… روي هر كدام انگشت بگذاريد و بگوئيد اين وسعتي كه در آن زمان بوده، ما مي گوئيم اين ترجيح بلامرجع است و منطق ندارد، مثلاً فرض كنيد، الان ابن سينا را ما ايراني به حساب مي آوريم ولي جالب اين كه در شوروي سابق نيز براي ابن سينا بزرگداشت مي گرفتند چون معتقد بودند مال آنهاست، چرا؟ مي گفتند كه ابن سينا درست است كه در همدان به دنيا آمده ولي تمام عالم و آدم مي دانند كه تمام تحصيلاتش را در بخارا انجام داده است و بخارا نيز متعلق به ماست (متعلق به اتحاد جماهير شوروي) ، خوب حالا ابن سينا بخارايي است يا ايراني، بخارا كه اكنون جزء ايراني نيست واصلاً اين نزاع را با چه متدولوژي اي مي توان فيصله داد؟ و يا مثلا ابوريحان بيروني، بيرون كجاست؟ متعلق به خوارزم است و خوارزم كجاست؟ خوارزم الان در تركمنستان قرار دارد و حالا سؤال اين است كه ابوريحان بيروني ايراني است يا غير ايراني؟ بله ممكن است شما بگوئيد كه آن زمان جزء ايران بوده است ولي اگر آن زمان پادشاه زور داشته و توانسته آنجا را نگه دارد آيا اين ايران مي شود و بعد كه پادشاهي ضعيف آنها را از دست داد آنها نا ايراني شدند؟ يعني وقتي ما قفقاز را در زمان قاجار از دست داديم قفقازي ها تا آن زمان ايراني بودند ولي بعد از آن ناايراني شدند و از ايراني بودن افتادند؟ … ببينيد متدولوژي تحقيق آكادميك اين نيست ، شما نمي توانيد چيزي كه مرز جغرافيايي، تاريخي، روانشناسي و جامعه شناسي اش مشخص نيست را اين چنين مورد تحقيق قرار دهيد.


دده قورقود هیچ ربطی به ایران و ایرانی نداره

نمیخواستم با این لحن حرف بزنم ولی این موضوع واقعن به شما هیچ ربطی نداره.در حیطه فرهنگ ، ادبیات و تاریخ جامعه شما نیست.دده قورقود جزیی از ادبیات شفاهی آذربایجان بوده و هست و این نظر من نیست.نظر متخصصان حوزه زبان و ادبیات تُرکی آذربایجانی هست.

تاتار و قرقیزی و... میتونن ادعای مالکیت این کتاب ساده و سبک رو بکنن ولی خب یه آذری از لحاظ منطقی باید به شاهنامه افتخار کنه، همون‌طور که کرد و لر و بلوچ و گیلک و لک و تالش و تات و سگز و... میکنن.

حالا نمیدونم از لحاظ منطقی این دوتا جمله‌ای که با "و" به همدیگه ربط دادید چه ربطی به همدیگه دارند :-" کدوم منطق آخه :))چه ربطی داره.چرا باید افتخار کنه مثلن :))

شما در این قرن به دنیا اومدید بنابراین میشه گفت زبان مادریتون در حال حاضر ترکیه

همین جمله شما برای من بسیار ارزشمنده :))

هویت تحریف شده ی خودتون دفاع کنید

بیاید همگی به هویت اصیل خود بازگردیم و ایرانی باشکوه درخور گذشته بزرگ باستان خود برپا کنیم.باشد که رستگار شویم.


 

clever child

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
658
امتیاز
1,831
نام مرکز سمپاد
Allame Helli.II
شهر
Tehran
سال فارغ التحصیلی
94
دانشگاه
Tehran Polytechnic
رشته دانشگاه
Electrical Engineering
یه پستی رو از من نقل قول کردید کردید که اصلن یادم نمیاد مال چه زمانی هست :)) چون نقل قول کردید جواب میدم اونم جواب‌ها شاید ربطی به تاپیک نداشته باشه.




من فرض میکنم این نقل قول شما درست باشه :-" نظر ایشون دلیل داره . زبان تُرکی و سیستم آوایی اون اصلن با وزن و عروض سازگار نیست.مشکلاتی بوده در این زمینه و شاعران از کلمات و عبارات عربی و فارسی به وفور در اشعارشون استفاده میکردند. برای همین ایشون این حرف رو گفته :)) حالا یک زبانی خشن هست نمیدونم یعنی چی :)) میزنه طرف رو خشونت داره یا چی :))



متاسفانه جملات شما لحن تحقیری آمیزی داره.همینطور تعریف شما از ایرانیت بسیار بسته‌ست.اونچیزی که من نوشته شما متوجه میشم تُرک بودن با ایرانی بودن در تضاده :-"

درباره شاهنامه هم نظری ندارم.همینطور دده قورقود :))


به نظر میاد ایران شما به هیچ وجه مرز نداره به قول استاد ملکیان این ایران شما کجاست؟ :-? درست میفرمایید در زمان ساسانیان تُرک‌ها در آسیای میانه بودند ولی دلیل نمیشه در جاهای دیگه نبوده باشند من جمله ایران و به قولی دیگر ممالک محروسه قاجار:-"

استاد ملکیان :
صحبتی که نقل کردید مغالطه به نظر میاد. از این که حد و مرز مشخص و معینی برای ایران وجود نداره نمیشه نتیجه گرفت که مفهوم ایران و ایرانی بی معناست. این صحبت عینا شبیه این میمونه که بگیم عرب به چه کسی میگن ؟ چند درصد ژن یک فرد عرب باشه بهش عرب میگن ؟

با استفاده از نژاد شناسی ، نژاد غالب ایرانی ها بعد از ورود آریایی ها آریایی میشه و تا زمان ساسانیان تقریبا تغییر آن چنانی نمیکنه. از نظر نژادی این نژاد کاملا با ترک ها، ترکمن ها، مغول ها، اعراب و ... که هر کدوم دوره ای به ایران اومدن و با ایرانیان اختلاط داشتند متفاوته و این نژادها در بدو ورودشون کاملا بیگانه محسوب میشدن ( به مجموعه ای از دلایل که نژاد یک موردشه. فرهنگ، زبان، سبک زندگی و ... بقیه موارده ) .

ولی در رابطه با ایران امروز ، ایران امروز متشکل از چند نژاده: آریایی ( کرد و بلوچ و لر و گیلک) ، ترک، ترکمن، عرب. درسته که ترکان غزنوی و ... بیگانه محسوب میشدن ولی این ترک های امروز ( و متعاقبا بقیه نژادهای غیر آریایی) جزیی از ایران و ایرانی محسوب میشن. و ایران امروز یک تعریف داره


این آقای ملکیان متاسفانه به عنوان روشنفکر هم شناخته میشه، خدا آخر و عاقبت ایرانو به خیر کنه با این روشنفکراش
 

əlireza

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,969
امتیاز
8,899
نام مرکز سمپاد
..
شهر
..
سال فارغ التحصیلی
1392
دانشگاه
---
ببینید من نمیدونم تعریف شما از نژاد چیه.چون در بحث‌های جامعه‌شناسی و تاریخی امروزی نژاد مفهومی نداره.

در مورد نژاد آریایی میتونید اینجارو مطالعه کنید : http://ghiasabadi.com/aryans.html
انتظار دارم که مثل دفعه گذشته بگید ایشون مقاله رو با هدف خاص و ایدئولوژی خاصی نوشته.شما میتونید این نوشته رو بدون توجه به ایدئولوژی ایشون بخونید و مطلب اصلی رو که همون در مورد نژاد آریایی هست رو دنبال کنید.
 

پهلوی

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,543
امتیاز
22,377
نام مرکز سمپاد
میرزا کوچک خان
شهر
رشت
سال فارغ التحصیلی
1399
به حد کافی در این مورد حرف زدم در این فروم :-" واقعن نمیدونم این حرفای شما چه ربطی به جوابی که من به شما دادم داشته.

متقابلاً نظر منم نسبت به شما همینه!

به موضوعات(تحریفات) تاریخی که عرض کردید کاری ندارم.

خب طبیعتاً وقتی جوابی نداشته باشید کاری هم نیست، ایراد نداره بقیه می‌تونن خودشون قضاوت کنن

البته قسمت جنوبی آذربایجان جز ایران هست و شکی در آن نیست :-" کور باد واقعن :-"

آذربایجان که یه بخشه و همیشه مال ایران بوده و هست، همون که شما میگی کورباد، آران هم مال ایران بوده که به علت بی لیاقتی یه مشت عیاش رفته پشت قباله روسیه اونم ایراد نداره الان کُرد و تات دارن تجزیه ش می‌کنن و طبیعتاً ما کاره ای نیستیم!

لازم هست که نوشته استاد ملکیان (فیلسوف پانترک ) رو دوباره بخونید :

شما كه اينقدر مي گوئيد ايران تاريخ فلان داشته، از كجا به بعد را مي گوئيد ايران و از كجا به بعد را مي گوئيد ايران نيست؟ از لحاظ جغرافيايي عرض مي كنم؟ آيا افغانستان جزء ايران به حساب مي آيد؟ ماوراء النهر جزء ايران است؟ در زمان هخامنشيان ايران يك وسعتي داشته زمان ساسانيان يك وسعت ديگر داشته است؟ زمانها مادها و يا اشكانيان يك وسعت ديگر داشته ، زمان آل بويه يك وسعت ديگر داشته… روي هر كدام انگشت بگذاريد و بگوئيد اين وسعتي كه در آن زمان بوده، ما مي گوئيم اين ترجيح بلامرجع است و منطق ندارد، مثلاً فرض كنيد، الان ابن سينا را ما ايراني به حساب مي آوريم ولي جالب اين كه در شوروي سابق نيز براي ابن سينا بزرگداشت مي گرفتند چون معتقد بودند مال آنهاست، چرا؟ مي گفتند كه ابن سينا درست است كه در همدان به دنيا آمده ولي تمام عالم و آدم مي دانند كه تمام تحصيلاتش را در بخارا انجام داده است و بخارا نيز متعلق به ماست (متعلق به اتحاد جماهير شوروي) ، خوب حالا ابن سينا بخارايي است يا ايراني، بخارا كه اكنون جزء ايراني نيست واصلاً اين نزاع را با چه متدولوژي اي مي توان فيصله داد؟ و يا مثلا ابوريحان بيروني، بيرون كجاست؟ متعلق به خوارزم است و خوارزم كجاست؟ خوارزم الان در تركمنستان قرار دارد و حالا سؤال اين است كه ابوريحان بيروني ايراني است يا غير ايراني؟ بله ممكن است شما بگوئيد كه آن زمان جزء ايران بوده است ولي اگر آن زمان پادشاه زور داشته و توانسته آنجا را نگه دارد آيا اين ايران مي شود و بعد كه پادشاهي ضعيف آنها را از دست داد آنها نا ايراني شدند؟ يعني وقتي ما قفقاز را در زمان قاجار از دست داديم قفقازي ها تا آن زمان ايراني بودند ولي بعد از آن ناايراني شدند و از ايراني بودن افتادند؟ … ببينيد متدولوژي تحقيق آكادميك اين نيست ، شما نمي توانيد چيزي كه مرز جغرافيايي، تاريخي، روانشناسي و جامعه شناسي اش مشخص نيست را اين چنين مورد تحقيق قرار دهيد.

اگه به چنین چیزی واقعا اعتقاد دارید یه نگاه به قضیه مولوی بکنید! مولوی ایرانی الاصل بود و یک بیت شعر ترکی نداره، بلکه حتی به نکوهش ددمنشی ترکان هم پرداخته! اینکه الان شما خودتونو برای یه شاعر به قول پانترکان «فارس» دارین پر پر میکنین با رفتارتون تناقض داره!



نمیخواستم با این لحن حرف بزنم ولی این موضوع واقعن به شما هیچ ربطی نداره.در حیطه فرهنگ ، ادبیات و تاریخ جامعه شما نیست.دده قورقود جزیی از ادبیات شفاهی آذربایجان بوده و هست و این نظر من نیست.نظر متخصصان حوزه زبان و ادبیات تُرکی آذربایجانی هست.

اختیار دارید دوست عزیز ناراحتی چرا؟ بحث سر اینه که خب شما بفرمایید دده قورقود شما در چه کشوری نوشته شده؟ همین کافیه تا به «خودتون» حرف من رو اثبات کنید، من که برام اثبات شده!

حالا نمیدونم از لحاظ منطقی این دوتا جمله‌ای که با "و" به همدیگه ربط دادید چه ربطی به همدیگه دارند :-" کدوم منطق آخه :))چه ربطی داره.چرا باید افتخار کنه مثلن :))

چون هویت ایرانی داره و این مفاخر برای خاک مادری اون اینکار رو‌کردن، خود شما برای یک غریبه که با احتساب تغییرات هشتصد ساله فقط در «همزبان» بودنش با شما قطعیت وجود داره، کلی تبلیغ میکنید و حسابی ازش تعریف میکنید! منظورم عالیم قاسیموفه، خب من که چند تا از آهنگ های ایشون رو گوش دادم اصلا از اونها خوشم نیومد، این امری سلیقه ایه ولی شما در هر حال دفاع میکنید، مثل قضیه دده قورقود که شاید با مجموعه داستان های حسن کچل ایران برابری می‌کنه اما شما اونو با شاهنامه مقایسه میکنید!

همین جمله شما برای من بسیار ارزشمنده :))

اهمیتی نداره دوست عزیز! :))

بیاید همگی به هویت اصیل خود بازگردیم و ایرانی باشکوه درخور گذشته بزرگ باستان خود برپا کنیم.باشد که رستگار شویم.

حرفی ندارم:)
موفق باشید؛)
 

پهلوی

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,543
امتیاز
22,377
نام مرکز سمپاد
میرزا کوچک خان
شهر
رشت
سال فارغ التحصیلی
1399
پیام جدید شما رو من تازه مشاهده کردم، اما متاسفانه با خوندن پست هاتون تو این مدت و چند بار بحث با شما فقط به این نتیجه رسیدم که شما با چرندیات افرادی مثل رزمی، زهتابی، پورپیرار و امثالهم رشد کردید و ۹۹% محتویات ذهنی شما رو تحریفات این افراد -از قبیل تورک بودن حضرت آدم، تورک بودن حضرت محمد(ص)، تورک بودن کوروش بزرگ، تورک بودن عیلامی ها، تمدن ۷۰۰۰ ساله تورکها و...- پر کرده و راه چاره ای هم برای اون نیست
تنها پاسخ شما در برابر حقایق تاریخی یا اسمایلی خندست یا اظهار بی میلی به پاسخ به (به قول خود شما) تحریفات بنده، در خیلی موارد هم پاسخ های شما یا سربالاست یا خودش یه سوال جدیده که همه ی اینا در پست های بالاترتون مشهود هستن
یه چیز هایی افسانه یا تحریف هستن، مثل داستان های صمد بهرنگی که داستان رو به هزار سال قبل میبره و بعدا شخصیت توی داستان تورکی صحبت میکنه!
اما یه چیز هایی رو تاریخ میگه، زرتشت آذربایجانی بود و اوستا رو به پهلوی نوشت، شیخ صفی در اردبیل زندگی میکرد و اشعار تاتی ازش به جا مونده و هزار چیز دیگه؛ آذربایجان که میگید مسکن اقوام اورال آلتایی بوده چه سندی داره تا اثبات کنه این ادعا صحت داره؟
خود ارومیه تا صد سال پیش به جز چند محله تات نشین، بقیه ساکنانش کرد بودن و ارومیه به عنوان شهر کردنشین شناخته میشد! دلم نمیخواد بگم که چطور ارومیه تورک شد چون نه برای شما خوبه نه برای سایت، میتونید تحقیق کنید سمیدقو چکار کرد تا ارومیه تورک زبان شد...
من هیچ کاری با اصالت اقوام تورک ندارم، فقط میخوام تاریخ تورک در آذربایجان رو به هموطنان عزیز خودم بشناسونم، ضمن اینکه شما فرمودید دده قورقود هیچ ربطی به من نداره من با اینکه خودم از سمت مادرم تات آذری زبان هستم سکوت کردم. از هموطنان آذریم هم میخوام خودشون قضاوت کنن...
 
بالا