پاسخ : مکتب گرایی در سمپادیا - اسلام
اگه منظورت از معرفت شناسي بحث درباره علم و عالم و معلوم و...، آره يه بحثايي شده كه من
چون شعورم نميرسه خيلي نرفتم دنبالش!

ارتباط عالم و معلوم، انواع علم و امثال اينها مباحثي هستند كه مطرح كردند.
اما اگه حرفت سر زندگيه . بنظرم اين ميره در حوزه اخلاق و فقه كه اولي در برخي موارد از فلسفه استفاده ميكنه.
حكما علم رو 3 بخش ميدونستن: 1-اصول عقائد 2- اخلاق 3-فقه و اينها رو با 3 مرتبه وجودي انسان تطبيق ميدادن
بترتيب با عقل،نفس و بدن (درباره اين 3 بخش كردن بروايتي از حضرت ختمي مرتبت-صلي الله عليه و آله- استناد ميشه كه:
انما العلم ثلاثة : آية محكمة، فريضة عادلة، سنة قائمة ) يعني بهتره به جاي منظومه حكمت حاجي سبزواري، تو معراج السعادة نراقي دنبالش باشي!
===
صدرالمتألهين با استفاده از همين حركت جوهري درباره نفس انسان(بحث سر انسانهاي عاديست) نظر تازه اي رو ارائه داد.
تا ملا صدرا درباره نفس دو نظر مطرح شده بود يكي اينكه نفس جسم لطيفه كه در جسم كثيف(بدن انسان) قرار داره تشبيه ميكردن
كه كالدهن في السمسم(مانند روغن در كنجد). نظر دوم اين بود كه نفس ،مجرديه كه در جسم دميده ميشه و كلاً جدا از جسمه.
صدرالمتألهين اومد مطرح كرد كه جوهر انسان از همون سلول اول حركتي داره بسوي تجرد. گفت روح جسمانية الحدوث و روحانية البقاء ــه
يعني محصول همون حركت بسوي تجرد ماده است و اينطور نيست كه يه روح ديگه اي از خارج در اون دميده بشه!
يعني ميگفت اون جسم حركتي داره نه بصورت خلع و لبس بلكه بصورت لبس بعد از لبس يعني يه جسمه بعد نفس پيدا ميكنه
بدون اينكه جسم از بين بره و در مرحله بعدي عقل هم بدست مياره. بهمين ترتيب مرگ (قاعدتاً مرگ بعد از تكميل مراحل اوليه
حركت جوهري

)رو اين ميدونست كه سير در تجرد بقدري پيش رفته كه ديگه نيازي به جسم نيست ؛ مثل سيبي كه
رسيده و از درختش كه اين عالم ماده است ميفته!