Dawn
کاربر فوقحرفهای
- ارسالها
- 869
- امتیاز
- 3,462
- شهر
- تهران
پاسخ : مشاوره
مشکلم اينه که من دوست صميمي ندارم
مشکلم اينه که من دوست صميمي ندارم
هیشکی نبود با من حرف بزنه؟به نقل از شکیبــــــا :بچه ها توروخدا یکی به داد من برسه...
چند وقته احساس میکنم آدم بیخودی شدم، یکی از دوستام که خیلی خیلی به هم نزدیک بودیم بهم گفت تو خیلی آدم بیخودی هستی همش تو دنیای خودتی نمیتونی با هیچکس ارتباط برقرار کنی روابط اجتماعیت صفره بعد ته همهء حرفاشم بهم گفت الانم برو بخز تو تنهایی خودت....
احساس میکنم همه یه جوری ازم نفرت دارن... همه بهم یه جوری نگاه میکنن... همه فکر میکنن «شکیبا، همون دختر دیوونه هه...»
واقعا الان دارم گریه میکنم اینا رو مینویسم.... واقعا نمیفهمم چرا اینطوری راجع به من حرف زد؟ الان میخواستم یکی از اون اسمایلیایِ ناراحتُ بذارم بعد دیدم اینا یه جور فانتزین، اصلا احساسات جدی و ناراحتیِ آدمُ نشون نمیدن، آخه من چیکار کنم؟ من واقعا چمه؟ برو بخز تو تنهایی خودت... الان همش این جمله هه جلو چشمه... واقعا نمیدونم چرا چنین چیزی گفت؟ یعنی من واقعا اینجوریم؟ هیچکیو هم ندارم باهاش دردودل کنم.... توروخدا بگین باید چیکار کنم.... من همیشه آدم شاد و شنگولی بودم... میخندیدم مسخره بازی درمیاوردم ولی از اون موقع.... اصلا هیچکاری نمیتونم بکنم خیلی احساس مزخرف بودن میکنم.... واقعا دارم گریه میکنم... نمیدونم باید چیکار کنم.... توروخدا یکی به دادم برسه... یکی بشینه باهام حرف بزنه.... واقعا احساس میکنم مرگ ارجحیت داره به این زندگی... :-((
به نقل از شکیبــــــا :هیشکی نبود با من حرف بزنه؟
خب پیدا نکنبه نقل از Dawn :مشکلم اينه که من دوست صميمي ندارم
خودم با راه اول بهترم... خیلی ممنون :) واقعا خیلی بهتر شدم... :) بازم ممنون :)به نقل از no one :چه اتفاقی افتاده که وقتی میگی قبلن شاد بودم الان نیستم؟
به نظر من مشکل خیلی از ما ها اینه که تو گذشته ایم! توش زندگی میکنیم!
بهتره بیای تو حال! خودم میدونم حرفی که میزنم سخته! ولی مجبوری! واسه راحت شدن از خیلی از مشکلات! یا اینکه کار سخت تری رو پیش رو بگیری! اونم اینه که یه نقاب درست کنی و بری پشتش! همیشه همون آدم خنده رویی باش که هستی! برو با دوستات بچرخ! ولی پشت نقاب تو باطنت چیزی باشی که الان هستی!(من راه دوم رو پیشنهاد نمی کنم هم سخته و هم زجرآور) سعی کن هرچیزی که بوده رو فراموش کنی!برو بچرخ فیلم نگاه کن با دوستات برین شام بیرون و شادی کن این جوری می تونی گذشته رو فراموش کنی
من اصن با مامانم راحت نیستمبه نقل از alimoeini :خب پیدا نکن
اولش مامانت
اگه اون نشد واسه خودت رو کاغذبنویس
هر چی تو دلت و مغزت هس بیار رو کاغذ خیلی ارامش میده بهت
قول میدم
حرفاتو به کاغذ و قلم بگی اروووووم میشی
امتحانش اسونه
ببین خانم دکتر آینده؟به نقل از شکیبــــــا :هیشکی نبود با من حرف بزنه؟
به نقل از Dawn :من اصن با مامانم راحت نیستم
نوشتنم امتحان کردم ولی فاییده نداشت
الان من نمیتونم به کسی بگم اینجا بگم؟؟؟به نقل از alimoeini :
خب بگو بینم از چی نارحتی؟
با نوشتن ممکن نیس نشه
چیزایی رو که اذیتت میکنه بنویس رو دستت پاهات بدنت بعد برو ی دوش بگیر همش هم از رو ببدنت پاک میشه هم از ذهنت
اینو از خودم نمیگما حرف روانشناساس :)
ببین منو؟به نقل از Dawn :الان من نمیتونم به کسی بگم اینجا بگم؟؟؟
خو اونجوری تو خونه مزحکه خاص و عام میشم که
امتحان میکنم ولی فک نکم رو من کار کنهبه نقل از alimoeini :ببین منو؟
خودتو سیاه نکن که
رو کف دست و ساعدت میشه مقاله نوشت بعدشم تا 5 دیقه میری دوش میگیری دیگه سختی نداره که :)
با این طرز فکری که اولش نسبت به قضیه داری امتحان نکنی بهتر چون عمرا جواب نمیدهبه نقل از Dawn :امتحان میکنم ولی فک نکم رو من کار کنه
پس جوهر خود را هدر نمیدهیمبه نقل از alimoeini :با این طرز فکری که اولش نسبت به قضیه داری امتحان نکنی بهتر چون عمرا جواب نمیده
جوهرتم بیخودی خراب نکن
وقتی میخوای ی کاری بکنی باید بهش ایمان داشته باشی
وقتی میخوای درس بخونی باید یقین داشته باشی به خودت که میتونی این کارو بکنی
اگه ایجوری نگا میکنی زندگی تو هر زمینه ای واست سخت میشه
طرز فکرتو عوض کنی همه چی حلی
به همه چی خوب و مثبت نگا کن
به همه چی ی ی . .. .. . .
به هر حال ممنون از راهنمییتون :)به نقل از alimoeini :با این طرز فکری که اولش نسبت به قضیه داری امتحان نکنی بهتر چون عمرا جواب نمیده
جوهرتم بیخودی خراب نکن
وقتی میخوای ی کاری بکنی باید بهش ایمان داشته باشی
وقتی میخوای درس بخونی باید یقین داشته باشی به خودت که میتونی این کارو بکنی
اگه ایجوری نگا میکنی زندگی تو هر زمینه ای واست سخت میشه
طرز فکرتو عوض کنی همه چی حلی
به همه چی خوب و مثبت نگا کن
به همه چی ی ی . .. .. . .
گوارای وجودبه نقل از شکیبــــــا :ممنون :)
به نقل از جنا :من همیشه میتونستم هر حسی که میخام ُ تو چهره م نشون بدم و حالت چهره م همیشه خلی سریع تغییر میرد و هر وری که میخاسم میشد همیشه بچه ها وقتی یه چیزی از معاون میخاستن منُ میفرستادن ولی اخیرن به هیچ وجه نمیتونم
ینی کاملن اون توانایی در من از بین رفته در حدی که وقتی با خانواده م صحبت میکنم نمیتونم حس واقعیمو تو چهره م نشون بدم خیلی بده
به نظرتون چرا این جوری شده؟
سعی کن با همه یه اندازه دوست باشی. دنبال یه نفر نگرد که حتما دوست صمیمیت باشه؛ ولی اگر بین دوستات کسی هست که عقاید یا شخصیتش بهت نزدیکه خودت متوجه میشی و به خاطر این نزدیکی خودبخود دوستای بهتری میشین که همیدگه رو درک میکنن.به نقل از Dawn :مشکلم اينه که من دوست صميمي ندارم